حاج سعید قاسمی از فرماندهان دفاع مقدس در خصوص اجلاس تهران، واکنشهای جهانی آن، بیانات رهبرانقلاب در این اجلاس و دیدار دبیر کل سازمان ملل با ایشان گفت: آقا مبدع فرهنگ جدیدی در عرصه دیپلماسی بین المللی است،بان کی مون رو مینشاند کنار خود و به او بگوید جمع کن این بساط رو. یا میدانی و یا نمیدانی؟ چطور تو اتاق فرمان سازمان ملل نشستهای و این همه ظلم دارد در جهان میشود تو هم فقط سرت را تکان میدهی. حرفهای محکم و خیلی قویای زده شد. اینها مباحث خیلی جدی و مهمی است که بیشتر باید به آنها پرداخت.
متن کامل اظهارات سعید قاسمی به شرح ذیل است:
در ابتدا نظر خودتان را درباره اجلاس غیر متعدها در تهران بیان کنید و اینکه ارزیابی و برآورد شما از این اجلاس در تهران چه در سطح داخلی، خارجی و بین المللی چگونه است؟ چون حرف و حدیثهایی از گوشه و کنار شنیده میشود به خصوص در فضای رسانههای دشمن و ضد انقلاب که سعی در مخدوش کردن اجلاس و تخریب آن داشتهاند و برخی هم در داخل این خط را پی میگیرند.
با تشکر از شما. اول اینکه از دشمن جز دشمنی مگر انتظار دیگری هم میشود داشت. این خزعبلات و لاطائلاتی که اونور آبیها میبافند و در ماهوارهها بیان میکنند که اصلاً محلی از اعراب ندارد و نباید به آنها محل گذاشت. نیش عقرب نه از ره کین است، بلکه اقتضاء طبیعتش این است. اما جریانهای همسوی داخلی. بخش عمدهای از جریاناتی که حرفهای دشمن را در داخل تکرار کردند هم شکست خوردگان سیاسی و انتخاباتی و محذوف یا از نظام و جبهه انقلاب اسلامی هستند و بخش دیگرش هم حسودان هستند. حسودانی که طاقت دیدن سرافرازی و اعتلای نظام و انقلاب ما را ندارند و به هر بهانهای میخواهند دستاوردها و موفقیتهای انقلاب را مخدوش کنند. اینها همان کسانی هستند که خشم و حسادت و بغض و کینه را براحتی میتوان در چشمانشان و نظراتشان دید.
مثلاً میگویند که آیا اجلاس تهران توانست ما را از انزوا خارج کند و بعد هم دستاورد این اجلاس را دو شبه میخواهند. این شبهات را طرح میکنند برای اینکه از نظام خوردهاند و بر میگردد به دعواهای قدیمی ما با این آقایان از قبیل طیف ۲ خردادیها و نهضت آزادی و فتنه سبز و… که سیاستهای شکست خوردهشان منجر به حذفشان از نظام شد. حالا هم استمرار همان سیاستها و خطوط سابق را دارند پی میگیرند و به دنبال القاء این هستند که مقاومت جواب نمیدهد و باید کرنش نشان بدهیم. البته این هم از خوش شانسی آقای احمدینژاد است که خدا انگار برایش مقدر کرده که بهره بردار خیلی چیزها ایشان باشد. مثل هستهای و هم چنین اجلاس. ایشان هم الحق و الانصاف با همراهی و همگامی تمامی ارکان مجموعه نظام استفاده کرد و به خوبی برگزار کرد.
لذا نباید به این حرفها محل گذاشت. آنها سیاستشان این است که با حاشیه سازی رسانهای میخواهند ما به گوشه رینگ ببرند و منفعل کنند. مثل اینکه مرسی چی گفت؟ چقدر بنز خریدند؟ چقدر هزینه کردند؟ و از این حرفهای سخیف بیمنطقی که با مقداری فکر و تحلیل سست بودنشان خیلی روشن است و حتی مصرف داخلی هم ندارد. همه میدانند که برد بزرگ ما در این اجلاس به خاطر هزینههای درست و لازمی بوده که باید انجام میشده و شده. مگر میشود شما بدون هزینه سودی هم ببرید، مضاف بر اینکه این هزینه نیست درستتر اینکه یک سرمایه گذاری درست و به موقع بوده است که انشاء الله نتایجش را خواهیم دید و خواهیم چشید کما اینکه از همین الآن تبعات و ثمرات مثبتش را داریم میبینیم.
همینها که دم از دیپلماسی فعال میزنند، تا وقتی وارد این مقوله میشوید و کشورهای محروم و مستضعف و جهان سومی را با خود همراه میکنیم نق میزنند که چرا میروید سراغ سیاه پوستها و کشورهای درجه سوم میروید؟! از نظر اینها دیپلماسی فعال یعنی آوردن جک استراو و یوشکا فیشر و دومینیک دویلپن به ایران بود و امنیت نظام و ما را تحویلشان بدهند که تا همین الآن ترور دانشمندان هستهای ما از خباثتهای همین کشورهای اروپایی و انفعال همین داخلی هااست و هنوز هم پایشان گیر است.
مسئله دیگر ضعف ما در رسانه است. ما میدانیم که حرفهای اصلی انقلاب ما آن طرف نمیرود. دیپلماسی انقلابی ما زمین گیر است. در این ماجرا صدا و سیما، وزارت خارجه، وزارت ارشاد، سازمان فرهنگ و ارتباطات و رایزنیهای فرهنگی و سیاسی ما همه مقصرند. این مسئله در این اجلاس خیلی مشهود و شفاف بود. استدلال دارم. مثلاً وقتی ابوشادی معاون مرسی درباره طرح رفراندوم دمکراتیک درباره سرنوشت فلسطین با حضور تمام فلسطینیها اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی که آقا دادند، گفت این طرح برای تازه و جدید بود، چرا کسی تا به حال این حرف را نزده بود. بسیار عجیب است در حالی که آقا چند سال است این طرح را مطرح کردهاند اما معلوم است که به گوش جهان نرسیده است. چرا؟ مگر ما رسانه و دستگاه دیپلماسی نداریم پس چرا این اتفاق میافتد؟ اگر نگویم که خیانت است یک اهمال و غفلت بزرگ دارد اتفاق میافتد.
یا مثلاً معاون رئیس جمهور اندونزی که در دیدار با آقا گفته بود به عنوان یک متخصص اقتصاد مباحث اقتصاد مقاومتی شما را خواندم و آنرا بسیار جالب و جدید یافتم و اگر برگردم اندونزی روی آن کار میکنم. یکی از دلائل موفقیت این اجلاس همین اینکه هیلاری دو روز نگذشته از این اجلاس سریع خودش را به اندونزی رسانده تا جلوی تأثیر این اجلاس را در آنجا بگیرد. این یعنی اینکه بدو بدو باید بدوند تا جلوی این دیپلماسی فعال را بگیرد.
مهمتر از همه اینکه ما از ابتدای انقلاب تا امروز یاد گرفتهایم، موفقیتهای خود را در واکنشهای دشمن بسنجیم و با همین واکنشها بالانس کنیم. باید ببینیم کجا ضربه زدیم که وقتی داد دشمن درمی آید میفهمیم که موفق بودهایم. وقتی نتانیاهو میگوید که مرگ بربان کی مون که در اجلاس نشسته و ۱۲۰ کشور هم نشستهاند و رهبر ایرانی محکمترین حرفها را درباره سازمان ملل و شورای امنیت و اسرائیل زدهاند و هیچ واکنشی نشان ندادهاند میفهمیم که بردهایم. وقتی واشنگتن تایمز مینویسد رهبر ایران در مسابقه محبوبیت جهانی از اوباما برد میفهمیم که بردهایم. یا وقتی اسلام الیوم مینویسد: رهبر عالی ایران در سخنان خود، کشورهای جهان را به مقابله و رو یارویی با آمریکا فراخواند میفهمیم که بردهایم. خشم آنها دال بر این است که ما دقیقاً به هدف زدهایم و این یعنی پیروزی قطعی جمهوری اسلامی در المپیک سیاسی تهران.
نظرتان درباره بیانات و سخنرانی حضرتان آقا در اجلاس چیست؟ این صحبتها به نظر شما چقدر راهبردی و عملیاتی بود و در سطح ارتقاء عدم تعهد میتواند مؤثر باشد؟
فرمایشات ایشان در اجلاس تهران را میتوان مانیفست و نقشه راه راهبردی جنبش عدم تعهد در آینده پیش رو دانست. نقشه راهی که میتواند جنبش را بعد از دو سه دهه خمودگی و رخوت جان تازهای ببخشد و آن را فعال سازد و در سطح نهادهای مستقل بین المللی درجه یک ارتقاء دهد.
به نظر من آنچه از بیانات آقا میفهمم، ایشان به جنبش عدم تعهد به چشم یک سکوی پرش مینگرند، سکوی پرشی برای تشکیل یک جبهه و بلوک جهانی مقاومت در برابر نظام سلطه جهانی به رهبری آمریکا. به نظر من ایشان یک طرح کلان استراتژیک در ذهنشان هست که در این طرح کلان، تشکیل این بلوک و جبهه جهانی مقاومت اصلی اساسی در آن تلقی میگردد که سنگ بنای این جبهه جهانی میتواند و باید جنبش باشد به خاطر ظرفیت عظیم آن.
از طرف دیگر فرمایشات ایشان ناظر بر فعال شدن جنبش و از بن بست درآمدن آن و تبدیل شدن آن از یک جنبش منفعل و کنش پذیر به جنبشی فعال و کنشمند است. یعنی گامی فراتر نهادن از عدم تعهد صرف و رفتن به سمت تعهد نسبت به جنبش و مقاومت.
اما به نظرم مسئله اساسی، استراتژی مقاومت است. الآن ما در جهان قلب تپنده وام القراء مقاومت در جهان هستیم و رهبر عزیزمان همیشه بدنبال گسترش و تقویت این مقاومت در جهان هستند که این مهم را در قالب «استراتژی مقاومت» پی گیری میکنند. من این استراتژی مقاومت را در امتداد استراتژی مبارزه آقا روح الله (ره) میبینم و تفاوتی میان آنها نیست اگر چه اقتضائات زمانی در آنها وجود دارد. استراتژی مبارزه حضرت امام (ره) که به طور کامل در پیام سالگرد کشتار حجاج و پذیرش قطعنامه که به منشور انقلاب معروف است بیان شده است. این استراتژی امام و استراتژی آقا به نظرم سه وجه کلی دارد که به ترتیب عبارتند از: ۱. اقتصاد مقاومتی ۲. دیپلماسی مقاومتی ۳. سبک زندگی مقاومتی. از میان این سه تا آنچه که به جنبش عدم تعهد و جبهه جهانی مقاومت مربوط میشود دیپلماسی مقاومتی است که بیشتر بیانات ایشان در اجلاس ناظر بر این وجه است.
اقتصاد مقاومتی ناظر بر وجه اقتصادی استراتژی مقاومت است. دیپلماسی مقاومتی ناظر بر وجه سیاسی آن است و سبک زندگی مقاومتی ناظر بر وجه فرهنگی / هنری آن است. اینها در کنار هم مکمل هم هستند و تقویت کننده هم. ما در زمان جنگ توانستیم در جبههها و حتی در شهرها به یک فرمول مشخص و الگوی روشن در سبک زندگی مقاومتی و مبارزاتی رسیدیم و الآن هم باید ان را احیاء کنیم و به یک فرمول روشن مناسب جنگ نرم و جنگ سخت امروز برسیم.
یک نکته مهم دیگر نبودن ضمانت اجرایی برای مصوبات جنبش هست که باید برای این مهم یک فکر جدی کرد که البته فرمایشات آقا و سخنان رئیس جمهور میتواند سند راهبردی باشد برای این منظور و هم چنین باید برای این منظور نهادسازی کرد و نهادهای اجرایی مثل صندوق مالی مشترک یا یک ناتوی نظامی مشترک ایجاد کرد.
این سخنان آقا میتواند محور و منشأ ادبیات علوم سیاسی مقاومتی در دانشگاههای ما قرار گیرد و ما را در تولید علوم سیاسی بومی کمک کند و از انفعال درآورد و همچنین مانیفستی باشد برای وزارت خارجه ما و دیپلماتهای منفعل ما یعنی همان دیپلماسی مقاومتی. تمام اساتید علوم سیاسی و دیپلماسی باید جلوی سخنان آقا لنگ بیاندازند. ایشان در این بیانات شالوده تفکر شیعه و امام را به بهترین وجه ترسیم کردهاند.
حضرت آقا مبدع فرهنگ جدیدی در عرصه دیپلماسی بین المللی است،بان کی مون رو مینشاند کنار خود به او بگوید جمع کن این بساط رو. یا میدانی و یا نمیدانی؟ چطور تو اتاق فرمان سازمان ملل نشستهای و این همه ظلم دارد در جهان میشود تو هم فقط سرت را تکان میدهی. حرفهای محکم و خیلی قویای زده شد. اینها مباحث خیلی جدی و مهمی است که بیشتر باید به آنها پرداخت.
نکته دیگر، به فرموده امیرالمؤمنین فرصتها هم چون ابر رفتنی است. باید این فرصت را مغتنم شمرد و استفاده کرد. در دوره دوم خرداد وقتی مسئولین دولت وقت در اجلاس غیر متعهدها حاضر شدند حرفهای نخ نمای گفتگوی تمدنها را بیان کردند که خزعبلات دست چندم غربیها و دفتر شهبانوی! فراری گور به گوری بود. نماینده کشور انقلابی من این حرفها رو زد و در مقابل کاسترو آنجا گفت میخواهم وضعیت جهان را شرح دهیم. همه ما در یک کشتی واحد نشستهایم. در طبقه فوقانی این کشتی سرمایه داران و اربابان قلدرجهان نشستهاند که قرمان کشتی در دست آنهاست و در طبقه تحتانی آن هم ما بردهها و مستضعفین نشستهایم. مسیر این کشتی هم به سمت برخورد با کوه یخ است که عن قریب همه ما غرق خواهیم شد. پسای بردهها قیام کنید! اگر قیام نکنیم و اتاق فرمان را نگیریم همه غرق میشویم. دولت خاک بر سر دو خرداد آن حرفها را میزد و آن وقت سخنان امام را باید کاسترو در آن جلسات بشنویم. کاسترو هم این حرفها را از امام یاد گرفته بود. حالا این مسائل را رها کرده هی میگویند مرسی این طور و آن طور گفت. اینها همه حاشیههایی بودند برای اغفال ما از حقایق.
در کشور خود ما اگر میخواستیم هزینه کنیم تا مانور قدرتی برای نظام باشد و نمایش وحدت و اتحاد ارکان نظام باز هم به این خوبی که در این اجلاس توانستیم این مانور قدرت را به بهترین وجه اجرا کنیم. از طرف دیگر مانور خوبی بود برای مواجهه با بحرانها که یک هماهنگی عالی میان دستگا ههای امنیتی، انتظامی، راهنمایی و رانندگی، خدمات، حمل و نقل و… انجام پذیرفت و یک ستاد عملیاتی خوبی در این راستا بوجود آمد. باز هم میگویم این اجلاس پیروزی قطعی جمهوری اسلامی بود در المپیک سیاسی تهران.
Sorry. No data so far.