با پایان یافتن اجلاس عدم تعهد در تهران برآن شدیم تا در گفتگویی با مسعود براتی؛ کارشناس روابط بین الملل به بررسی مسائلی همچون جایگاه ایران در اجلاس نم، مهمترین اهداف جمهوری اسلامی در این اجلاس، نحوهٔ مطالبهگری این اهداف از مسئولین و مسائلی از این دست بپردازیم.
متن گفتگو به شرح زیر است :
جنبش سران عدم تعهد چیست؟
بعد از جنگ جهانی دوم، فضای بین المللی دو قطب اصلی داشت. غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری شوروی. دو قطبی به این معنا که کشورها یا ذیل پرچم غرب بودند و یا شرق. چون شرق و غرب با هم تنش سیاسی و اقتصادی داشتند و این تنشها یارگیری لازم داشت، به همین جهت عدهای خودشان را بلوک شرق میکردند و عدهای بلوک غرب. معمولا بلوک غرب با یک سری آموزههای مشخص مثل لیبرال دموکراسی، اقتصاد باز، حقوق بشر و… بلوک شرق هم بحث اقتصاد دولتی، اندیشه کمونیستی و… در صحنه حاضر بودند. در این میان کشورهایی که قدرت قابل توجهی بودند ولی در عین حال آن قدر هم بزرگ نبودند، میگفتند لازم نیست که ما یا این طرف باشیم یا آنطرف و در فضای بین الملل به یکی از این دو قطب متعهد باشیم. همفکری این کشورها این گفتمان را پی ریزی میکند که در نشست «باندونگ» رسمیت پیدا میکند و اسمش میشود، «عدم تعهد» یا به معنای دیگر «مستقل.» این یک گفتمان استقلال طلبانه و حریت خواه است. البته کشورها صد در صد غیر متعهد نبودند و به یک سمت گرایش داشتند. مثلا الان هند گرایشاش به آمریکا زیاد شده است یا کشورهای دیگر هم به همین ترتیب.
معنای جنبش در اینجا چیست؟
این جنبش است، سازمان نیست. به این معنا که ساز و کار مشخص نداشته و جنسش حرکت است.
یعنی نمیتواند اثر گذاری خاصی داشته باشد؟
خیر، بیشتر در فضای سیاسی حضور دارد و بستری ست برای اینکه کشورهای همفکر با هم تعامل داشته باشند. جنبش بازوی اقتصادی و اجرایی ندارد. بیشتر تاثیر گذاری سیاسی از اینها میبینید. مثل اینکه در حمایت از برنامه هستهای ایران بیانیه داد. لذا بیشترین بروندادشان سیاسی است.
با توجه به اتفاقات اخیر منطقه جایگاه ایران در این اجلاس را چگونه میبینید؟
ایران از نظر گفتمانی این حرکت برایش اهمیت دارد. شعارهای جمهوری اسلامی ایران با محوریت «نه غربی، نه شرقی» با این جنبش همخوانی دارد و بستر خوبی برای همکاری به حساب میآید.
از طرفی جایگاه ایران در این چند ساله ارتقا پیدا کرده و شاخصهای متعددی میشود برایش عنوان کرد از جمله اینکه ایران الان جزو یکی از مسایل اصلی جهان است و همه توجهات را جلب کرده و همه درباره ایران صحبت میکنند. یکی از محورهای اصلی آمریکا در صحبتهایش هرجایی که میرود ایران است. در مسافرتهای اخیرشان که دقت میکردم کمتر جایی بود که یک موضوع بحثشان ایران نباشد. زمانی گفتمان مقاومت گفتمان غریبی در منطقه بود، اما الان یکی از محصولات مقاومت که حزب الله است، الگو میشود برای خیلی از گروههای مبارزه. حفظ جایگاه مقاومت در فلسطین هم ناشی از اهمیت گفتمان انقلاب در منطقه است. این اتفاقات جایگاه ایران را در بین کشورها ارتقا میدهد، ضمن اینکه میزبان بودن ایران در این سه سال بر اهمیت اینجایگاه میافزاید.
مهمترین هدفی را که ایران در اجلاس «نم» دنبال میکند چیست؟
با توجه به اینکه بازوی اجرایی سازمان ملل شورای امنیت است و کشورهایی در آن هستند حق وتو دارند عملا میگویند سازمان ملل یعنی شورای امنیت و همه اختیارات ذیل آن تعریف میشود. بر این اساس مهمترین مسئلهای را که ایران در این جنبش دنبال میکند تغییر ساختار سازمان ملل است.
تغییر در سازمان ملل یعنی تغییر در معادلات جهانی. ایران میتواند با توجه به کثرت کشورها در «عدم تعهد» یک موج دموکراتیک ایجاد کند در مقابل موج سلطهگری. ریاست بر این جنبش هم میتواند دست ایران را برای رسیدگی به موارد مطرح شده در اجلاس باز بگذارد. عدم تعهد بزرگترین گروه بین المللی بعد از سازمان ملل محسوب میشود که بخاطر کثرتش قدرت دموکراتیک دارد و در هر فرایند دموکراتیک میتواند یک قدرت جدی به حساب آید.
همچنین ایران به دنبال فعالتر کردن این جنبش است. این فعالتر کردن نیازمند ساختارمند شدن است و ایران به دنبال اینست که دبیرخانه دائمی ایجاد کند. اینکه ایران پیشنهاد میدهد جنبش دبیرخانه دائم داشته باشد به این معناست که میخواهد از این فرصت استفاده کند و جایگاه جنبش از تاثیر گذاری سیاسی را افزایش دهد.
مزیت دبیرخانه دائمی در چیست؟
دبیرخانه مسئول پی گیری تصمیمات است. الان شاید خیلی از حرفها در حد همان حرف بماند. حرفهای ایران را خیلیها جرات ندارند بگویند. فقط چند کشور مثل برزیل و هند که آنها هم دنبال جایگاه بالاتری هستند.
اولویت اهداف ایران در این اجلاس چیست؟
اول؛ مقابله با تحریم هاست. چون ایران معتقد است این تحریمها نامشروع است به این معنا که پشتوانه حقوقی درستی ندارد. دنبال اینست که مشروعیتها را سلب و سپس آنها را برطرف کند، به این معنا که کشورها را مجاب کند از آن حمایت نکنند.
دوم؛ تغییر ساختار سازمان ملل است.
سوم؛ استفاده از فرصتهای اقتصادی که وجود دارد. بالاخره کشورهایی هستند که از نظر فکری و سیاسی به ما نزدیک ترند، لذا میتوانیم با آنها تعاملات اقتصادی داشته باشیم.
علاوه بر اینها بحرانها هم مسایلی ست که ایران به آنها میپردازد. مثلا ایران دنبال این است که مسئله سوریه را با همکاری کشورها و از راه دموکراتیک حل کند.
مقام معظم رهبری مسئله فلسطین را مطرح کردند ولی درباره سوریه حرفی نزدند!
مسائلشان با هم پیوند دارد. مثلا یکی از استدلالهای ما مبنی بر اینکه سازمان ملل کارکرد واقعیاش را ندارد، این است که در قضیه فلسطین بطور جدی ورود پیدا نمیکند وآمریکا آنجا همه چیز را وتو میکند. ضمن اینکه فلسطین تبدیل شده به یک جریان مقابله با سلطه. یعنی دیگر فقط مسئله اسلامی نیست، مسئله انسانی شده. خیلی از کشورهایی که حتی اسلامی نیستند از فلسطین حمایت میکنند. رسیدگی به مسئله فلسطین اهداف آرمانی و اهداف سیاسی ایران را برآورده میکند.
این اهداف را چطور میتوان از کسانی که مسئولیت دارند، مطالبه کرد؟
در این قضیه وزارت خارجه نقش مستقیم دارد. در این اجلاس وزارت خارجه ایران تحرکات خوبی داشت. جایی که آمریکا فشار میآورد کشورها در این اجلاس شرکت نکنند، اما با رایزنیها حدود ۴۰ تن از سران کشورها شرکت کردند. دیپلماسی فعال میخواسته که ایران انجام داده است.
باید بتوانیم روابطمان را از بُعد سیاسی به دیگر ابعاد، مثلا اقتصادی تَسَرّی بدهیم. نباید روابطمان با دیگر کشور در حد سیاسی بماند، باید بتوانیم روابط عادلانه اقتصادی با کشورها داشته باشیم که این نیازمند دیپلماسی اقتصادی فعال است. با این نگاه وزارت خارجه نقش موثر دارد، ضمن اینکه وزارت اقتصاد، صنعت و معدن و بانک تجارت نقششان غیر قابل انکار است و اینها هم باید روحیه بین المللی داشته باشند. ایران به خاطر جایگاهش باید بین المللی نگاه کند، نباید بین المللی نگاه کردن را فقط به وزارت خارجه واگذار کند!
دیگر نهادها هم باید بین المللی نگاه کنند یا حداقل افق نگاهشان را منطقه و بعد در سطح جهان قرار دهند. مهمترین مطالبهمان این است که روابطمان با این کشورها فقط سیاسی نماند. مثلا مصرِ الان، با مصر زمان «مبارک» تفاوت کرده است، مسلما ما با این مصر، ظرفیت همکاری داریم. اگر ما دنبالش نرویم دیگران میروند.
همین اهدافی که ذکر شد هم باید هر چند وقت مطالبه شود. ضمن اینکه اگر جریان دانشجویی در سطح منطقه و بین الملل نگاه نداشته باشد، نمیتواند ادعا کند برای انقلاب اسلامی کار میکند. با استدلال میگوییم که بیداری اسلامی ناشی از گفتمان انقلاب اسلامی ست و فرصتی ست تا انقلاب اسلامی بزرگتر شود از نظر گستره جغرافیایی. اگر این فرصت از دست برود باید گفت که در سراشیبی از بین رفتن انقلاب قرار گرفتهایم.
Sorry. No data so far.