یکشنبه 09 سپتامبر 12 | 09:02
گفتگو با سید عبدالرسول علم‌الهدی

تلاش کردم ارتباط عفیفانه در تلویزیون و سینما را فرموله کنم

میثم رمضانعلی

ادعا نمی‌کنم که واقعا اسلام را در این کتاب عرضه کرده‌ام. بلکه این کتاب، تلاشی‌ست برای ترجمه‌ی آموزه‌های اسلام در موضوع عفاف برای کارگردان و اهل رسانه و اهل هنر


میثم رمضانعلی –  سید عبدالرسول علم الهدی، برای من پیش‌تر‌ها تنها دوست بود و اکنون اگرچه هم‌چنان از دوستی‌اش بهره می‌برم، اما باید چیزهایی نیز سوای ِ دوستی یاد بگیرم. خبر انتشار کتاب «ارتباط عفیفانه در تلویزیون و سینما» را که خواندم، خوشحال شدم. خوشحال از این باب که این نشان می‌دهد که خطی جدید برای تمرکز بر رسانه آغاز شده است. کتاب، میزان رعایت عفاف اسلامی در سیاست‌های اعلامی سیما و سینمای جمهوری اسلامی ایران را با توجه به معیار‌های اسلامی و اسناد بالادستی بررسی می‌کند. در این گفت‌و‌گو، در بارهٔ موضوع کتاب و وضعیت سینما و تلویزیون در نمایش نوع ارتباط‌ها نشسته‌ایم.

کار‌شناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق علیه السلام دارد و اکنون نیز دانشجوی دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی در پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی است و همزمان در حوزهٔ علمیه درس می‌خواند. پیش از این کتاب، کتاب «درآمدی بر اصلاح الگوی مصرف در زندگی یک مسلمان» را در سال ۸۸ به چاپ رسانده و اکنون نیز به تدریس در جامعه المصطفی العالمیه و دانشگاه امام صادق علیه السلام مشغول است.

 تا به حال در این حوزه کارهایی شده بود؟ کتابی با این موضوع تا به حال چاپ شده است؟

سال ۸۷ که این کار را شروع کردم، یک کتاب مختصری دربارهٔ حوزهٔ حیا در مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیمای قم دیدم که البته بیشتر شبیه یک متن ژورنالیستی بود و خیلی قابل تأمل ندیدم‌اش. شاید کار بهتری که در این حوزه انجام شده است، پژوهشی‌ست که آقای شاکری‌نژاد در این باره انجام داده است که پایان‌نامهٔ ارشد ایشان بوده است و در سال ۸۸ هم ارائه داده‌اند. کار ایشان، تحلیل محتوای فیلم‌های سریالی و سینمایی صدا و سیما بود. آن هم بیشتر در حوزهٔ حجاب و خانواده است. بیشتر بعضی مسائل مثل این‌که چادر بر سر چه کسی باشد و بر سر چه طبقهٔ اجتماعی باشد بحث شده است و بیشتر مسائلی که در حوزهٔ ظواهر می‌گنجد و قابلیت تحقیق کمّی دارد. و از لحاظ کمی، با این تحقیق اثبات کرد که صدا و سیما از این جهت خیلی مشکل دارد. و خب این برای من اهمیت داشت چرا که استاد داور اثر، این اشکال را به پژوهش می‌کرد که شما از کجا اثبات کرده‌ای که صدا و سیما چنین اشکالی را دارد.

به نظر می‌رسید که کار بعدی باید به سمت تحقیقی کیفی برود و دقیق‌تر بگوید که آسیب کجاست و چگونه باید برطرف شود. دو نوع آسیب وجود دارد. یکی می‌تواند در حوزهٔ پرداخت موضوع و سوژه باشد. کارگردان و تهیه کننده و فیلم‌نامه‌نویس کاملا رسانه را می‌شناسند و می‌دانند که پرداخت رسانه‌ایشان چه پیام‌های آشکار و ضمنی‌ئی می‌تواند داشته باشد. البته ادعایی که پژوهش‌های ارتباطات می‌کنند این است که مدیران برنامه ۱۰۰ درصد پیام آشکار را می‌توانند پیش‌بینی کنند و در مورد پیام‌های ضمنی تا ۷۰ درصد پیام قابل پیش‌بینی است. پیام‌های ضمنی نیز این‌گونه هستند که در پژوهش‌های کمی نمی‌توان خیلی ارزیابی درستی از پیام‌های ضمنی داشت و نمی‌توان ارزیابی کرد. تا اکنون نیز هیچ پژوهش کیفی خوبی در مورد وضعیت حجاب و عفاف در برنامه‌های صدا و سیما انجام نگرفته است.

به نظرم علم ارتباطات خیلی کمک کرد که بتوانیم حوزه‌هایی از ارتباط عفیفانه را بکاویم. در کتاب به ۲۲ آموزه رسیدیم که همهٔ این‌ها در کنار هم می‌تواند در سطوح مختلفی ارتباط عفیفانه را تبیین کند. سطوح چهارگانهٔ زندگی فردی، زندگی خانوادگی، زندگی گروهی و زندگی جمعی سطوح مختلفی‌ست که باید در آن‌ها ارتباط عفیفانه تبیین شود و تلاش کردم در ارتباط کلامی و غیرکلامی در این چهار سطح، تبیین درست و دقیقی در این کتاب ارائه بدهم.

در کتاب مسئله را در دو حوزهٔ سیاست‌گذاری بررسی کرده‌ام. یکی سیاست‌های اعلامی به قسمت تولید و همچنین نظارت و یکی هم سیاست‌های اعلامی مدیریت تولید. سیاست‌ها، دو بار، یکی در سال ۸۵ و یکی هم در سال ۸۷ تنظیم شده‌اند. اولی کمی مفصل‌تر و جزئی‌تر و دومی مختصر‌تر و کلیتر. این‌ها یا ابهام دارند و یا همهٔ موارد را در نظر نگرفته‌اند. در جدولی که تنظیم کرده‌ام و در کتاب آورده شده، نشان دادیم که سیاست‌ها عیب دارد. سیاست‌گذار‌ها، حجاب را فهمیده‌اند، اما عفاف را هنوز درک کاملی از آن ندارند. در این تحقیق سعی کردم ابعاد زیاد و دقیقی را در باب عفاف باز کنم که خیلی توجه به آن نمی‌شود. آنچه که هم اکنون شاهد آن هستیم، تولیدکننده‌ها همیشه از وضعیت نظارت بر تولیداتشان می‌نالند و از طرفی هم اقشار مذهبی را داریم که نظارت ناظران را دقیق و درست نمی‌دانند و کلا همه از این وضعیت ناراضی‌اند.

خب این می‌تواند به خاطر این باشد که نظارت‌هایی از این جنس کیفی هستند و کار سخت‌تری‌ست.

بله، تولید ارتباط عفیفانه در رسانه و بالتبع نظارت بر آن به شدت کیفی است و برای همین مثلا در مورد سریال «ساختمان پزشکان» با کسانی مواجه هستیم که حجاب دارند، اما وقتی اجزاء کلامی و غیرکلامی در کنار هم قرار می‌گیرد، هر تماشاگر منصفی متوجه پیام‌های بی‌حیای آن می‌شود.

 خب چطور می‌شود در سیاست‌ها و با ارائهٔ یک برگه به تولیدکنندگان و ناظران، از آن‌ها خواست که رعایت کنند؟ نیازی به چیزی غیر از این سیاست‌ها نیست؟

ادعا نمی‌کنم که واقعا عین خواست اسلام در موضوع عفاف را در این کتاب عرضه کرده‌ام. بلکه این کتاب، تلاشی‌ست برای ترجمهٔ آموزه‌های اسلام در موضوع عفاف برای کارگردان و اهل رسانه و اهل هنر. تلاش کرده‌ام که کارگردانان و فیلم‌سازان بتوانند با خواندن این کتاب به فهم این سیاست‌ها نزدیک بشوند. در بسیاری از موارد این سیاست‌ها فقط توسط کارگردان مرور می‌شوند و دقیق فهمیده نمی‌شود. خب فهم این سیاست‌ها نیاز به یک زمینهٔ معرفتی دارد. من از تیم نظارت پرسیدم که چرا در‌‌ همان سال ۸۵ که این سیاست‌ها ابلاغ شد، نظارت خوبی انجام نگرفت و جدی پیگیری نشد؟ گفتند یا به ما اجازهٔ عمل ندادند و یا قشر هنرمند اصلا ما را قبول نداشتند.


دو جلسه خدمت سرتیم سیاستگذاران سال ۸۵ بودم و من به این نتیجه رسیدم که پژوهش بعد از این کار می‌تواند روی کارگردان‌ها باشد. یعنی به بازکاوی فهم و درک کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان و فیلم‌نامه‌نویس‌ها دربارهٔ خانواده و جایگاه زن در خانواده بپردازیم. با برخی از کارگردان‌های مشهور مذهبی هم که چندین جلسه صحبت داشتم و بیان می‌کردند که کار‌هایشان گاهی عفیفانه نبوده است. مثلا گریم ِ فلان بازیگر خیلی مناسب نبوده است. یا مثلا می‌گفتند تازه این مشکلی هست که نمایان می‌شود. اصل مشکل گاهی در پشت صحنه است که من ِ کارگردان باید بروم و توی صورت ِ فلان بازیگر ِ زن دقت کنم که گریمش گریم ِ دل‌خواه من باشد و گریمور، درست کار را از آب در آورده باشد و خب این خیلی مشکل است. در حالی که شاید بهتر بود یک زنی را آموزش بدهم که این کار را انجام بدهد. یا مثلا بعضی از اشکال‌های پشت صحنه را گفتند که خیلی بد‌تر بود.

تمرین‌هایی که مثلا بازیگر‌ها در پشت صحنه دارند، یک حرفی دارند که بازیگر باید وابستگی‌ها و دل‌بستگی‌های خانوادگی‌اش بریزد تا بتواند نقش‌هایش را بهتر بازی کند. چرا که مثلا باید یک شخصیتی را به عنوان همسرش بپذیرد و یا کسی را به عنوان برادر یا مادرش بپذیرد و این تمرین‌ها خب اثری که می‌گذارد این می‌شود که طرف تا حدی بی‌قید می‌شود. بعد از مدتی هم خب دیگر حرفه‌ای می‌شوند و می‌توانند یک ‌روزه کسی را به عنوان زن، زن طلاق گرفته، زن بیوه، به عنوان خواهر و یا مادرش بپذیرد و این خب شاید اثرات خوبی روی بازیگر‌ها نداشته باشد. بعد حتی مثلا به نحوی می‌شود فضا که کارگردان‌ها دو نفر را به عنوان زوج هنری معرفی می‌کنند و همهٔ مردم فلان خانم و آقا را زن و شوهر می‌دانند؛ در حالی که هر کدام از این‌ها همسر دیگری دارند.

خب بسیاری می‌گویند که این از اقتضائات کار ماست. خیلی از این‌ها مثلا می‌گویند که ما نباید مواردی مثل سکس و خشونت را در فیلم‌هایمان استفاده کنیم و این کار ناپسندی‌ست. اما وقتی می‌آیند در مقام ساختن فیلم، به چه کنم چه کنم می‌افتند و چیزهایی در فیلم می‌آورند که مثلا مخاطب ایرانی این‌ها را می‌پسندند و اگر نیاوریم فیلم دیده نمی‌شود. تا حدی فصل دوم این کتاب می‌تواند برای جلسات هم‌فکری میان هنرمندان و اسلام‌شناسان مفید باشد و شخصیت‌هایی مثل آقای زیبائی‌نژاد بیایند و این موارد را تشریح کنند.

گفتی که این سیاست‌ها نیاز به یک زمینهٔ معرفتی دارد. یعنی کارگردان باید یک زمینهٔ معرفتی از پیش داشته باشد که با خواندن این سیاست‌ها دقیق‌تر بداند که باید چه چیزی را انجام دهد. آیا این سیاست‌ها، پیوست و یا ضمیمه‌ای داشته است که همراه سیاست‌ها به افراد داده شود؟

سیاست‌های سال ۸۵ و ۸۷، نه. هیچ پیوستی ارائه نشده است. این نکته را نیز توجه کنید که این سیاست‌های حجاب و عفاف در داخل سیاست‌های دیگر ارائه شده است و جدا ابلاغ نشده بود. من البته سوال نکردم که آیا ضمن ارائهٔ سیاست‌ها، کلاس آموزشی-مشورتی گذاشته شده است یا نه.

وضع در معاونت سینمایی وزارت ارشاد که خیلی وخیم‌تر است. ظاهرا زمانی که آقای ضرغامی آن‌جا بودند کارهایی کرده‌ بودند و البته من هر چه تلاش کردم چیزی به من ندادند که بخوانم. آخرش یک بند در معاونت سینمایی پیدا کردم که «از فحشا و منکرات جلوگیری شود.» بعد که با کار‌شناس نظارت و ارزیابی صحبت کردم بیست تا بند ارائه داد که البته می‌گفت این‌ها مصوبه نگرفته است، اما به صورت روال در بین ما وجود دارد و به عنوان شاخص استفاده می‌کنیم. هفت نفر هستند که حوزهٔ فیلم‌نامه و پخش را ارزیابی می‌کنند، یعنی هر فیلم دو بار مجوز می‌گیرد، یکبار مجوز فیلمنامه و یکبار مجوز پخش. اکثرا در فیلم‌نامه هیچ مشکلی ندارند و مجوز می‌گیرند. بحث مجوز پخش هست که مشکل‌ها تازه نمایان می‌شود. من که صحبت کردم، کار‌شناس اذعان داشت که ما در حوزهٔ عفاف یک روند سقوطی در سینما داریم و خیلی وقت‌ها هم سخت هست نظارت و معمولا با یک سری تساهل‌ها کار را حل می‌کنیم. اینجا بیشتر باید سعی کنیم که از فیلم‌های خوب حمایت کنیم تا کمی وضعیت بهتر شود.

نکتهٔ مهم‌تر این‌که باید با اهالی سینما و فیلم صحبت کرد. مشکلات بسیاری در حوزهٔ مسائل زنان وجود دارد و این‌ها همه‌شان سوال دارند. در مورد ارث سوال دارند، در مورد زن الگو و ایده‌آل سوال دارند. درباره نسبت زن با تحصیل و اشتغال سوال دارند و باید کسانی باشند که با این‌ها وارد گفت‌و‌گو شوند. بازنمایی الگوی خانوادهٔ اسلامی در فیلم‌ها به شدت به هم ریخته است. پژوهش‌های مختلفی درباره بازنمایی زن، بازنمایی خانواده و رابطه نامحرمان در فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی انجام شده است و مثلا در یک پژوهش انتخابات سال ۷۶ بعنوان معیاری برای تفاوت بازنمایی زن در سینما اتخاذ شده است که فرضیه آزمایی آن مثبت بود.

 با پرسش‌های پایه‌ای‌تری که در مورد حضور زن در سینما وجود دارد چه کرده‌اید؟ این پژوهش به این جنس سوال‌ها پاسخی داده است؟ این‌که زن باید حضوری در رسانه داشته باشد و اگر بله، در چه حدودی؟ مثلا در مورد به نمایش گذاردن زن در سینما چیزی بیان شده است؟

خب بحث ما این‌جا بیشتر ارتباط عفیفانه‌ست. سعی ما این بود که بتوانیم ارتباط عفیفانه را فرموله کنیم. این کار باعث می‌شود که ذهن کمی منظم شود و هم می‌تواند معیاری برای سنجش‌ها و ارزیابی‌ها قرار بگیرد. خب در دل کار ما متوجه شدیم که سوال‌های پایه‌ای هم وجود دارد، اما خب ما در آن مقام که بتوانیم بصورت اجتهادی پاسخ دهیم، نبودیم. فعلا برخی مسائل را با استفتاء حل کردیم و رفتیم سراغ این موضوع. به صورت کلی ما نیاز داریم چندین فقیه و مجتهد در این حوزه ورود پیدا کنند. چه بهتر که ایشان، علوم ارتباطات و علوم اجتماعی خوانده باشند که به نظرم این خیلی کمک خواهد کرد.

 برنامه‌ای برای پژوهشی در همین حوزه دارید؟ یعنی بنا دارید مثلا این کار رو ادامه بدید و پژوهش‌های بعدی را در همین زمینه منتشر کنید؟

اتفاقا بعد از این کار، پژوهشی را دربارهٔ ارتباط عفیفافه در شبکه‌های اجتماعی سایبری شروع کردم که مورد استقبال حوزوی‌ها هم قرار گرفت. بر اساس نمونه مثلا رفتار‌شناسی چند فعال مذهبی فضای مجازی را بررسی کنیم و ببینیم چطور برخورد می‌کنند. روش کار هم مردم نگاری مشاهده‌ای و گروه متمرکز است. این هم بر اساس همین فرمولی‌ست که در این پژوهش در آورده‌ایم و می‌خواهم با رسانه‌های دیگر محک زده بشود. رسانه‌های جدیدی همچون پیامک و شبکه‌های اجتماعی سایبری چالش‌های جدی ما برای مذهبی‌ها هستند، یعنی کسانی که مقید به آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی بوده اما در یک فضای جدید به هر علتی نمی‌دانند یا نمی‌توانند ارتباطات خود را مطابق با آموزه‌های اسلامی برقرار کنند. دعا کنید ان شاء لله این پژوهش موفقیت آمیز باشد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.