یکشنبه 09 سپتامبر 12 | 09:43

وبلاگ‌نویسی از آشپزخانه!

محدثه انسی‌نژاد

آشپزخونه جای خیلی مهمی توی هر خونه هست. تو آشپزخونه است که می‌تونی ظرف بشوری و غر بزنی، به بهانه پیاز گریه کنی، با خواهرت یواشکی سر ظرفشویی پچ پچ کنی، یه ساعت چای ریختن رو طولش بدی و توی دلت بگی وای اینا چرا نمیرن، با عشق غذا بپزی و از همه مهم‌تر بشینی وبلاگ‌بنویسی!


محدثه انسی‌نژاد – وبلاگ‌نویسان ایرانی روز ۱۶ شهریور هر سال را به عنوان روز تولد بلاگستان فارسی در وبلاگ‌های خود جشن می‌گیرند چرا که در این روز اولین وبلاگ فارسی زبان ایجاد شد. فاصلهٔ روز جهانی وبلاگ (۳۱ آگوست- ۹ شهریور) تا ۱۶ شهریور ماه، هفتهٔ وبلاگ‌نویسی خوانده می‌شود.

به همین مناسبت در هفتهٔ گذشته، به خصوص در روزهای پایانی آن وبلاگستان زنان شاهد پست‌هایی در ستایش وبلاگ‌نویسی بود. گرچه عدهٔ زیادی معتقد هستند که در سال‌های اخیر وبلاگستان فارسی با رکود مواجه شده است اما وبلاگ‌نویسان زن در هفتهٔ وبلاگ‌نویسی با رضایت از آن یاد کرده و آن را کاری دلچسب خواندند.

همچنین همزمان با هفتهٔ وبلاگ نویسی در گوگل پلاس صفحه‌ای با عنوان «وبلاگستان فارسی» راه اندازی شد. جالب اینکه در این صفحه که قرار بود گزیده‌ای از نوشته‌های فارسی زبانان در آن به اشتراک گذاشته شود، تنها پست‌های وبلاگ‌های مخالف نظام را می‌توان در آن مشاهده کرد. زهرا اچ‌بی در اعتراض به همین موضوع در صفحه گوگل پلاس خود نوشته است: «پیج ساختن به اسم وبلاگستان فارسی، بعد توش فقط وبلاگ‌ها و تحلیل‌های سبز و یا هر اونچه که می‌شه تو کالت مخالف دید هست. انگار تو وبلاگستان فارسی فقط همین نوع وبلاگ هست. شایدم فقط به همون طیف بشه اطلاق کرد! بار‌ها به من ثابت شده مهم‌ترین ناقضین آزادی اندیشه کسانین که ۲۴ ساعته از این مفهوم انتزاعی دم می‌زنن.» [لینک]

هدیه وبلاگ‌نویسی را معاملهٔ پر منفعتی دانسته است که باعث شده از آن چیزهای زیادی یاد بگیرد: «یاد گرفتم که چطور، یک اعلام حضور – در جای متفاوت، به شیوهٔ ثابت- می‌تواند آدم‌هات را – و دنیات را- زیر و رو کند. یک جور من هستم و دست بلند کردن که عادت من است. به آدم‌های گل درشت این روزهای زندگی نگاه می‌کنم که همه‌شان از‌‌ همان اعلام حضور – که بعدا حضور شد، بعد‌تر خواستن شد، بعد‌تر نشدن شد و بعد‌تر پیگیری- توی دنیام وارد شدند. انگار همه چیز الک شد، منطقی ِ اولیه رفت و بقیه ماندند.» ‍ [لینک]

نسیم آشپزخانه‌ هر خانه‌ای را محلی برای آشپزی، ظرف شستن، ناخنک زدن به غذای روی گاز و البته وبلاگ‌نویسی دانسته است: «آشپزخونه جای خیلی مهمی توی هر خونه هست. نمی‌دونم چرا توی کتاب‌ها و فیلم‌ها خیلی بهش توجه نمی‌شه. تو آشپزخونه است که می‌تونی ظرف بشوری و غر بزنی، به بهانه پیاز گریه کنی، از حرص دستت رو ببری، با خواهرت یواشکی سر ظرفشویی پچ پچ کنی، به کتلت‌های سرخ شده مامان ناخنک بزنی، یه ساعت چای ریختن رو طولش بدی و توی دلت بگی وای اینا چرا نمی‌رن، با عشق غذا بپزی، با نفرت ظرف‌ها رو به هم بکوبی و از همه مهم‌تر بشینی وبلاگ بنویسی!» [لینک]

نویسنده وبلاگ «پروانگی» وبلاگش را همنشین لحظاتش می‌داند و در نامه سرگشاده‌ای وبلاگش را مورد خطاب قرار داده و نوشته است: «سلام وبلاگ جان! خوبی؟ خوشی؟ دماغت چاقه؟ اگر از حال من می‌پرسی … این روز‌ها به گمانم خوبم… نه خوب خوب‌ها … ولی سردرگمی بین خوب و بد هم خوب است! راستی چه خبر از واژه‌های نگفته من در این برهوت بی‌واژه‌ای! کلمات هستند، اما حس گفتن کلمات گوشِ وبلاگی نمی‌خواهد، چشمِ خیره شده به مانیتور را نیز نمی‌طلبد. حرف‌های نگفته‌ام را حقیقت زنده‌ای می‌خواهد که لمس لحظاتش را به خاطر بسپارم.» [لینک]

سمیه در پست کوتاهی با یادآوری روز وبلاگ‌نویسی، بر خلاف نظر عده‌ای یک بلاگر را همیشه یک بلاگر دانسته است حتا اگر عضو ده‌ها شبکه اجتماعی باشد. [لینک]

زینب سادات به شرح اینکه چه زمانی و چگونه پایش به فضای مجازی باز شده است پرداخته است. او در پی نوشت‌های مطلبش با ذکر این موضوع که همسرش پایش را به اینترنت باز کرده است آرزو کرده زمانی از راه برسد که بتواند فکر‌هایش را به عنوان یک کاربر ایرانی بدون دخالت انگشتان به رایانه‌اش سرازیر کند و دستور انتشار آن‌ها را با یک اشارهٔ پلک چشم به تمام دنیا صادر کند: «وقتی می‌رفتیم شرکت‌های آی اس پی و خودمان یوزرنیم و پسورد و مدت زمان و نوع محدودیت اشتراکمان را انتخاب می‌کردیم و می‌آمدیم خانه و سوکت تلفن را به کیس کامپیوترمان وصل می‌کردیم و چشم می‌دوختیم به مانیتور تپل مپلمان که بالاخره کی می‌شود این شماره گیری‌ای که روی ۹۹ بار تنظیمش کرده‌ایم بختش باز شود و با صدای قیژ قیژ خوشگل و گوش نواز مودم که نشان می‌داد ما به دنیای جادویی اینترنت وصل شده‌ایم روحمان شاد شود و بعد از چند دقیقه دوباره پیغام قطع شدنمان روی صفحه ظاهر شود و دلمان ریش و اعصابمان خط خطی٬ هرگز گمان نمی‌کردم یازده سال بعد مینی لپ‌تاپم را که وایرلس به مودم کانکت شده، بگذارم روی کابینت بغل اجاق گاز و همین طور که آشپزی می‌کنم با خیال راحت و بدون دغدغه از تمام شدن اشتراک و دیسکانکت شدن‌های مکرر، به کار‌هایم برسم.» [لینک]

نویسنده وبلاگ «پلان اول» وبلاگ‌نویس‌ها را کارخانه‌های بزرگ تولید محتوا دانسته است: «همه چیز از آنجا شروع می‌شود که حرف داشته باشی. وبلاگ‌نویس‌ها، کارخانه‌های بزرگ تولید محتوا هستند. نوشتن، معنای دیگری دارد وقتی وبلاگ‌نویس باشی.»

خانم شین نویسندهٔ وبلاگ «روزنگار خانم شین» که یکی از وبلاگ‌های پرطرفدار وبلاگستان زنان است درباره نوشته‌های وبلاگش توضیحاتی داده است: «براى آنهایى که کمتر مى‌شناسندم این وبلاگ ملغمه‌ایست از احساسات زنى که تکلیفش با خودش معلوم نیست. آخرش نمى‌شود فهمید شاد است یا غمگین، افسرده است یا سرحال. درست بعد از یک پست شاد و شنگول در مدح عشق و زندگى، تیره‌ترین بدگمانی‌ها را مى‌خوانند و در بهترین حالت مى‌رسند به کلمه «دمدمى» که توصیف بیراهى براى یک متولد خرداد نیست. اما روزنگار خانم شین، تکه‌هایى انتخابی‌ست از هوس‌هاى من براى نوشتن.» [لینک]

فرزانه پست مفصلی را در ستایش وبلاگستان فارسی منتشر کرده است. او معتقد است که وبلاگ بر خلاف شبکه‌های اجتماعی دیگر دارای هیجان نیست اما با این وجود مزیت‌هایی هم دارد. او هر وبلاگ را برشی از زندگی یک انسان می‌داند و عقیده دارد که وبلاگ نویس‌های خوب مخاطب‌هایشان را هرگز به بهانه‌های واهی‌‌ رها نمی‌کنند: «هر وبلاگ برشی از زندگی یک انسان است اگر خوب باشد. این خوبی نه بخاطر موضوعات تب دار و تند و خصوصی، نه بخاطر کامنتهای چند صد تایی، نه به جهت عکس‌ها و شکلک‌های غریب و نه به جهت تعداد پست‌هاست و نه به این خاطر که مثلاً خیلی وقت است نویسنده‌اش وبلاگ دارد در واقع بیشتر وبلاگ‌های خوب، خوب‌اند فقط چون برای مخاطب خود احترام و شعور قائلند. وبلاگ‌های خوب مخاطبانشان را به بهانه‌های واهی‌‌ رها نمی‌کنند و خود را مسئول کلماتی می‌دانند که در فضای مجازی‌‌ رها می‌کنند.» [لینک]

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.