شانزدهم شهریور ۱۳۸۰، یک روز تاریخی برای وبلاگستان فارسی است. ثبت کننده این روز هم در تاریخ وبلاگستان فارسی، کسی نیست جز «سلمان جریری».
سلمان نخستین وبلاگنویس فارسی زبانی بود که نخستین پست فارسی را در فضای مجازی منتشر کرد. شخصیتی که پس از گذشت حدود ۱۱ سال از آن اتفاق، هنوز وبلاگنویسی را دوست دارد و معتقد است به هر آنچه در فضای کسب و کار رسیده است، مدیون وبلاگش است.
یک روز پس از سالگرد این اتفاق، در سال ۱۳۹۱، روبهروی سلمان نشستیم تا از دغدغههای این روزهای وبلاگستان بگوییم. این روزها سلمان در ایران زندگی نمیکند. اما به بهانه برگزاری برنامه «استارتاپ ویکند تهران»، چند روزی را به تهران آمده است.
آنچه در ادامه میآید، نتیجهای از گفتوگوی کوتاه ما با نخستین وبلاگنویس فارسی زبان است.
واقعیتش را بخواهید شروع کردن این گفتوگو با کلی حرف ِ نگفته برای من سخت است. اما وقتی موضوعات را بالا و پایین میکنم، میبینم بحثی داغتر و مهمتر از “رکود وبلاگستان” پیدا نکردم. شما اصلا به این پدیده اعتقاد دارید؟
من سال گذشته آماری را استخراج کرده بودم. الان اگر به سرویسهای وبلاگنویسی نگاهی بکنید، میبینید از لحاظ آماری در حال رشد هستند. ولی وقتی فضای یک وبلاگ را نگاه میکنید، می بیند یک دوران رشد و یک دوران رکود داشته است. بستگی دارد شما به آن چگونه نگاه کنید.
حالا نظر شما چیست؟ رکود یا رونق؟
به نظر من هر دوی این نظریهها درست است. شما هم نمونه هایی که در حال مرگ و رکود بودند را دارید و هم آنهایی که از لحاظ آماری در حال رشد هستند.
به نظر من، ما در پدیده وبلاگنویسی عملا روی “وبلاگ” تاکید میکنیم؛ ولی نوشتن را میگذاریم کنار! با اینکه وبلاگنویسی از نوشتن میآید. این یک واقعیت است که روی پدیدهای به نام “وبلاگ”، چیزهای زیادی تباه شدهاند. کوتاهنویسی را داشتیم که کاربر نوشتههای کوتاه را وارد وبلاگش میکرد. مثلا عکس منتشر میکرد یا از قالبهای مختلف دیگر استفاده میکرد. اما اینها از جنس وبلاگ و نوشتن نبودند. پس از این دوران حدود ۱۱ساله، اینها جدا شدند و به شبکههای اجتماعی پیوستند.
الان بهترین جایی که شما عکسهایتان را به اشتراک میگذارید وبلاگ نیست. شبکه های دیگری مثل “اینستاگرام” است. یا بهترین جایی که میتوایند نوشته کوتاه بگذارید شاید وبلاگ نباشد.
این روند را نگاه بکنید. چیزهایی از جنس نوشتن و وبلاگ به معنای غیر از نوشتن از آن جدا شده است و اتفاقا الان داریم به وبلاگ به آن معنای کلاسیکاش میرسیم. بعد از این همه کار، میبینید که کسانی که الآن در وبلاگستان هنوز مشغول به نوشتن هستند، واقعا کسانی هستند که به نوشتن علاقه دارند و از آن لذت میبرند. مثلا وبلاگ «یک پزشک» را ببینید. این وبلاگنویس واقعا از نوشتن لذت میبرد و خوانندگانش هم خواندن وبلاگش را دوست دارند.
به نظر من وبلاگ در حال خالص شدن است و دارد به معنای کلاسیکش برمیگردد.
یعنی شما شبکههای اجتماعی را در امتداد بحث وبلاگنویسی میدانید؟
به نظر من قابلیت شبکهای بودن وبلاگ هم به شبکههای اجتماعی رفت و آنچه میماند، خالص و ناب نوشتن و خواندن است که در وبلاگ باقی مانده است.
اگر دنیا را نگاه کنید، میبینید اکثر روزنامههای دنیا یک بخش خیلی جدی به نام وبلاگ آنلاین دارند. یعنی آنجایی که ژورنالیستها، پایگاهی برای انتشار مقالهها دارند و در حساب شبکههای اجتماعیشان فعالیت میکنند، ولی قالب وبلاگ هم به قوت خودش باقی است. یعنی جایی که شما خیلی سریع بیایید و چیزی را منتشر کنید و خوانندهها در آنجا نظرات شما را دنبال کنند.
با این تفاسیر، خودتان احساس میکنید که در آینده ایران در فضای وبلاگنویسی چگونه است؟
احساس میکنم حداقل در ۴ تا ۵ سال آینده، شبکههای اجتماعی مجازی جدید شکل بگیرد. به موازات همین پیدایش، مثلا همین امروز کسی را داریم که ممکن است در همین لحظه با وبلاگ آشنا شده باشد و با شبکههای اجتماعی مجازی آشنایی ندارد و وبلاگنویسیاش را شروع میکند و ممکن است مدتی روی وبلاگش کار کند و همین اتفاق در سالهای آینده تکرار شود.
سلمان جریری از این یازده سال وبلاگنویسی، چه لذتی برده است؟
برای خیلی از وبلاگنویسها، وبلاگ بستر ارائه فناوری یا خواندههایشان در زمینه ادبی یا خیلی زمینههای دیگر بوده است. اما برای من، وبلاگ بستر ارتباط با ایران بوده است.
با وجود اینکه ابتدا در ایران بودم و بعد مدتی در ایران حضور نداشتم، بهترین زمان های وبلاگنویسی، زمان هایی بود که در ایران بودم و یا چیزهایی که دوست دارم به اشتراک بگذارم چیزهایی است که به ایران و ایرانی مربوط است. واقعا احساس میکنم دورانی که از ایران دور بودم دوران افول من بوده است. یعنی هر چه نزدیک تر به ایران باشم، برای من بهترین دوران بوده است.
تفاوت نوشتن در یک وبلاگ و یک شبکه اجتماعی در چیست؟ منظور من تفاوت فنی نیست. منظورم در لذت نوشتن است.
شما اگر نوشتهای بیشتر از یک پاراگراف داشته باشید، و بخواهید منتشر کنید، شبکه اجتماعی برایش بستر مناسبی نیست. همین الان من آدم هایی را میشناسم که کتاب های خوبی را ترجمه کردهاند و حرفهای خوبی را به صورت مفصل در شبکههای اجتماعی مجازی میزنند، ولی آن ها جایشان در شبکههای اجتماعی نیست.
به نظر من چیزی بیشتر از یک پاراگراف در حوصله یک خواننده شبکه اجتماعی نمیگنجد. به همین دلیل اگر شما حرفی دارید که بیشتر از یک پاراگراف است باید وبلاگ داشته باشید.
حتی اگر ما در سرویسدهندههای وبلاگمان امکانات استفاده از چندرسانهای را نداشته باشیم؟
بله! چون نوشتن یک مقوله بسیار قدیمی است و هیچ چندرسانهای، باعث نشده است که نوشتن و خواندن از بین برود. تا وقتی نوشتن وجود دارد، قالب وبلاگ به عنوان منتشر کننده یک نوشته، وجود خواهد داشت.
در حال حاضر، آفتی که وجود دارد، این است که بعضی از وبلاگنویسان بعد از مدتی علاقه دارند که از وبلاگشان درآمدی کسب کنند و وقتی وبلاگ برخی را باز میکنید، تعداد زیادی تبلیغات کلیکی میبینید که آسیب بزرگی به فضای وبلاگ میزند. یک وبلاگنویس چگونه میتواند برای خودش از طریق وبلاگش درآمدی کسب کند و یا مثل شما، کسب و کاری را راهاندازی کند؟
نمونههای موفقی که شخص با وبلاگ شخصی و با اسم شخصیاش درآمدزایی زیادی داشته باشد و کسب و کاری تشکیل داده باشد، زیاد است.
مثلا؟
مثلا همین وبلاگ یک پزشک آن قدر به خواننده رسید و موفق عمل کرد که در برههای دید که میتواند در کنار وبلاگش تبلیغات دریافت کند و درآمدزایی داشته باشد.
بهترین راه قرار دادن تبلیغات در وبلاگ است؟
نه! به نظر من چیزی که میتواند کمک کند و تجربه خود من است، این است که یک وبلاگنویس میتواند از همان ابزارها و امکاناتی که دارد یک فضای کسب و کاری که احساس میکند در آن تخصص دارد، در قالب وبلاگگونه، اما جدا از وبلاگ استفاده کند.
اگر میشود مثال هم بزنید.
مثلا کسی را فرض کنید که به رژیمهای غذایی علاقه دارد. همین موضوع را میتواند در کنار وبلاگ شخصیاش بگوید که من به این مسائل علاقه دارم و از همان ابزارهای موجود در وبلاگش استفاده کند و یک سایت بسیار قوی در زمینه رژیم غذایی داشته باشد. و آن چیزی است که یک فضای کسب و درآمدی جدی است و میتوانند از تخصص یک فرد استفاده کنند.
شما تا حالا از وبلاگتان پول درآوردهاید؟
از خود وبلاگ نه.
به طور غیرمستقیم چه؟
نخیر. شاید مسائل جانبی بوده است. مثلا شاید جایی دعوت شده باشم.
با این نظر، شما طرفدار تخصصی شدن فضای وبلاگستان هستید؟
اگر کسی دوست دارد وارد فضای کسب و کار شود و از راه وبلاگ درآمدزایی کند، بهترین راه تخصصی کردن وبلاگش است.
آفتهایی که گریبانگیر وبلاگستان فارسی هست را چه چیزهایی میدانید؟
من با مسائل داخلی ایران خیلی آشنا نیستم. اما فکر میکنم مسدود کردن کلی یک سرویسدهنده بهخاطر اینکه در مواردی سوء استفاده صورت میگیرد، کار صحیحی نیست.
اولین وبلاگنویسی که به صورت فارسی نوشته است برای کسانی که میخواهند الان وارد وبلاگ شوند چه نکاتی را میگوید؟
اولین توصیه ام این خواهد بود که حتما وارد این فضا بشوند. چون وبلاگنویسی، بهترین تجربه به اشتراک گذاشتن فکر است و همین تجربه، میتواند تجربه نابی باشد. شما چیزهای جدیدی که از خوانندگان یاد میگیرید که واقعا ناب است و حتما باید لذت آن را بچشید.
بهترین راه برای وبلاگنویس این است که بیاید و از همان حوزهای که احساس میکند میتواند مفید باشد شروع کند.
خیلی از کسانی که میخواهند به تازگی وبلاگنویسی را شروع کنند، از نوشتن میترسند. توصیه شما چیست؟
اصلا به بازدیدکننده فکر نکنید. من روزهایی را داشتم که شاید صفر بازدیدکننده داشتم.
شما هم؟
(میخندد) بله. اما یادتان باشد که همان ده نفری که میآیند و مطلب شما را میخوانند، میتواند چنان تجربه نابی برای شما باشد که در آینده مفید است. خود من آرشیو این ۱۱ سال را دارم و ممکن است بعضی از نوشتههای قدیمی خودم را ببینم، خندهام بگیرد. اما همین روند به شما چنان اعتباری میدهد که فقط باید آنرا تجربه کرد.
انتهای پیام/.
Sorry. No data so far.