یکشنبه 16 سپتامبر 12 | 17:25

مخالفان دانه‌درشت اصل هشت این‌بار در بروجرد

وحید اشتری

آنچه هر از چندگاهی رسانه ای می شود نه از امر به معروف بخاطر انحراف در سیاست های کلان بل از امر به معروف یک طلبه که فقط به یک روزه خواری یا نهایتا به یک حجاب نامناسب یا رفتار یک دختر و پسر اعتراض کرده و معمولا یا مجروح شده یا مصدوم یا الآن معلول و کور و کر و نابینا گشته است و به بیمارستان رفته یا در کما بسر می برد خود بوضوح می تواند شرایط موجود ما را با آنچه ایده آل جامعه اسلامی در همگانی شدن این فرهنگ بوده بسنجد.


تریبون مستضعفین- وحید اشتری

خبر شلاق، حبس و نفی‌بلد دستمزد سه طلبه ناهی از منکر در بروجرد (+) و پس از آن‌ بازداشت حجة‌الاسلام جهان‌شاهی (طلبه سیرجانی) و دیگر طلاب معترض به حکم یادشده دغدغه‌های جدی‌ای را پیرامون پاسداری از اصل هشت قانون اساسی به وجود آورده است.

مردم به خانه برگردند یا در خیابان بمانند!؟

از ابتدای انقلاب یک تفاوت نگرش جدی را میان تعریف امام از نقش مردم با دسته‌ای از انقلابیون که به بهانه های مختلف در برهه‌های مختلف از انقلاب جدا شدند می توان دید. شهید مطهری این تفاوت را در پاسخ این سوال درباره‌ی حاکم تبیین می‌کند که  «باید دید حکومت با چه دیده‌ای به توده مردم و به خودش نگاه می‌کند؛ با این چشم که آن‌ها برده و مملوک و خود مالک و صاحب اختیار است؟ و یا با این چشم که آن‌ها صاحب حق‌اند و او خود تنها وکیل و امین و نماینده است؟»

تفاوت در نگرش اسلام ناب به حکومت و تعریف نقش مردم بعد از انقلاب با تعریف آن در تفکر مادی -چه چ‍پ‌گرا و چه راست‌گرا- بعدها موجب بروز اختلافات جدی شد. دسته‌ای معتقدند مردم انقلاب کرده اند و حالا باید انقلاب را به حاکمان تحویل دهند و به خانه‌هایشان برگردند تا مدیران لایق (حالا با هر سلیقه و گرایشی اعم از چپ و راست) مملکت را مدیریت کنند و دسته‌ی دیگر مردم را صاحبان انقلاب و مدیران و بازرسان و ناظران آن می‌دانند و به هر بهانه‌ای از لزوم همگانی شدن نظارت مردم بر مسئولین و شکل‌گیری سازوکارهایی برای تحقق این امر سخن می‌گویند. اصل هشت رسما در قانون اساسی گنجانده می‌شود برای روشن کردن تکلیف سه جانبه مردم بر مردم، مردم بر حاکمیت و حاکمیت بر مردم و امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر:

اصل ۸ قانون اساسی: «در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منکر وظيفه اي است همگاني و متقابل بر عهده مردم نسبت به يکديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرايط و حدود و کيفيت آن را قانون معين مي‌کند.»

رهبری اخیرا در رابطه با انقلاب‌های منطقه بارها تاکید کرده اند که تا زمانی که مردم در صحنه هستند و کف خیابان‌ها حضور دارند از انحراف انقلاب نباید ترسید. این نشان‌دهنده عمق اختلاف دو دسته‌ای‌ست که ظاهرا هنوز ادامه دارد و ممکن است در انقلاب‌های منطقه نیز به وجود بیاید. یکی معتقد است مردم بعد از انقلاب باید به خانه برگردند و دیگری بازگشت مردم به خانه را انحراف می‌داند و تضمین آن را همگانی کردن نظارت و امر به معروف با عبارت «ماندن مردم درخیابان» تعریف می‌کند.

هیچ‌کس از مطالبه در امان نیست!

بر پایه تعریف اسلام ناب از حاکمیت و مردم، ایشان در جامعه اسلامی مانند یک شهروند جامعه لیبرال برای انتقاد فقط صاحب حق نیستند بل بالاتر از این حق، تکلیف دارند تا نسبت به سوراخ شدن کشتی جامعه اسلامی و غرق شدن امت حساس باشند. واژه حقوق شهروندی با تمام تعاریف و حدود و ثغورش در قیاس با آنچه بر گردن این امت نهاده شده در جامعه‌ای که مردمش کل‌شان «راع» هستند و کل‌شان «مسئول» عبارتی به شدت تهی است.

این‌جا حق انتقاد و تکلیف و حساسیت نسبت به آینده جامعه به قدری بالاست که انتقاد از این مسئول و آن مدیر و این ذی‌نفوذ و آن سیاست‌گذار فراتر رفته و برای جلوگیری از انحراف، بالاترین شخص جامعه هم از گزند مطالبه در امان نیست. وقتی بر «نصيحت ائمه مسلمين» آنهمه در متون دینی تاکید می شود دیگر جایی برای توجیه عدم انتقاد و اعتراض به فلان سیاست غلط فلان مدیر و فلان امر به معروف برای فلان استاندار و مشاور و شهردار و غیره نمی‌ماند.

مردم در جامعه اسلامی یقین کرده اند در حرکت جامعه به سمت آرمانهای اصیل شان اگر احساس کوچکترین انحرافی بکنند موظفند مستقیم گریبان رهبری را بگیرند و از او سوال کنند سوال از بقیه که دیگر جای خود دارد:

«حرکت کلان و کلى نظام اسلامى به سمت آرمان‌ها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبرى را گرفت، او را بایستى مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد…» (بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان کرمانشاه، ۹۰/۷/۲۴)

بروجرد و برخورد با پاسداران اجرای قانون اساسی

اتفاقی چند روز پیش در بروجرد رخ داده است که مرورش الآن با این مقدمات خالی از لطف نیست. چند طلبه در بروجرد به علت فعالیت‌های ماندگار فرهنگی در راستای حجاب و ارزش‌های انقلاب و عدالتخواهی بارها مورد تقدیر مسئولین استانی قرار می‌گیرند. بعد همین طلبه‌ها سراغ یکی دیگر از وظایف‌شان یعنی امر به معروف می‌روند و در نامه ‌ی و در مرحله بعد تجمعی به مسامحه‌های مسئولین در برخورد با برخی ناهنجاری‌ها و وضعیت عمومی جامعه اعتراض می‌کنند ولی جانب همان مسئولین قبلی سه نفر متهم به شلّاق، نفی‌بلد، زندان و جریمه نقدی می‌شوند. طلاب ولایتمدار و انقلابی در اعتراض به این رفتار در مدرسه علمیه امام صادق(ع) بروجرد تحصن می‌کنند. علما و مدرسین بروجردی نیز از تحصن حمایت کرده و به آنها می‌پیوندند. نفر چهارمی برای معترضین سخنرانی می‌کند و از آنها تشکر می‌کند و بدون تعلل حکم سنگینی برایش بریده می‌شود و مسئولین به سرنوشت قبلی‌ها دچارش می‌کنند تا صدای اعتراض هیچ‌کس در نیاید. طلبه‌های معترض از شهرهای مختلف به تحصن می‌پیوندند. در نهایت نیروهای انتظامی با بدترین شکل ممکن و بی‌احترامی تمام وارد حوزه علمیه می‌شوند تمام طلبه‌ها را به خط می‌کنند و از حجره‌ها بیرون می‌کشند. با بی‌حرمتی تمام ۹ نفر را بازداشت کرده و با خود می‌برند و ظاهرا به ماجرا خاتمه می‌دهند.

ماجرای طلبه سیرجانی (حجة‌الاسلام جهان‌شاهی) و فراوان طلبه‌ها و دانشجویان و افرادی که در شهرهای مختلف با این وضع و برخوردها روبرو شده اند را هم به ماجرای بروجرد اضافه کنید.

حرکت در جهت سیاست‌گذاری معکوس؟!

آن‌چه هر از چندگاهی رسانه‌ای می‌شود نه از امر به معروف به خاطر انحراف در سیاست‌های کلان بل از امر به معروف یک طلبه که فقط به یک روزه‌خواری یا نهایتا به یک حجاب نامناسب یا رفتار یک دختر و پسر اعتراض کرده و معمولا یا مجروح شده یا مصدوم یا الآن معلول و کور و کر و نابینا گشته است و به بیمارستان رفته یا در کما بسر می‌برد خود به وضوح می‌تواند شرایط موجود ما را با آن‌چه ایده‌آل جامعه اسلامی در همگانی شدن این فرهنگ بوده بسنجد. این که چه قدر این همگانی کردن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دغدغه رسانه‌ها و به خصوص صدا و سیما و موضوع منبر خطبا و سخنرانان بوده به کنار! این که آیا برای عملی کردن اصل هشتم قانون اساسی هنوز بعد از سی و چند سال ساختاری هم تعریف شده یا نه بماند! راحت تر اینکه از ابتدای انقلاب تا کنون چند فیلم و سریال قوی را سراغ داریم که اختصاصاً برای نهادینه کردن فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر به عنوان کار حداقلی که می ‌وان سراغ داشت ساخته شده باشد هم هیچ! سیاست‌گذاری و حرکت به سمت فرهنگ‌سازی کردن برای اجرای اصول بر زمین مانده انقلاب هم‌چون اصل هشت هم پیش‌کش!

وقتی چنین برخوردهایی با تنها جرقه‌هایی که توسط طلاب انقلابی و ولایتمدار برای پیشگام شدن داوطلبانه برای زنده کردن اصول قانون اساسی صورت می‌گیرد، نتیجه‌ی طبیعی‌اش که به ذهن خطور می‌کند تلاش هدفمند برای دلزدگی یک جماعت و سرکوب دغدغه‌ها و بی‌تفاوت کردن مردم در اجرای این اصل بر زمین مانده است!

ظاهرا بر خلاف آنچه رسانه‌ها هر از گاهی نمایش می‌دهند مخالفین جدی اصل هشت را نباید در بین یک‌سری جوان با موی سیخ‌سیخی و یا یک جوان روزه‌خوار و برخوردش با یک طلبه جست. اصل هشت و اجرای آن مخالفین جدی‌تر و دانه‌درشت‌هایی بین مسئولین دارد از جنس آن تفسیر سکولاری از انقلاب و نقش مردم که در تعارض با نگاه امام و رهبری بود و الآن توانسته در سطوح میانی مدیران و مسئولین رخنه کند.

آدم‌هایی که توانسته اند شکست گذشته را جبران کنند و رفته رفته به تفکر غالب تبدیل شده اند. آدم‌هایی که حاضرند شدیدترین مجازات‌ها را به خط‌شکنان تحمیل کنند تا دیگر کسی جرأت رفتن به سمت این اصول بر زمین مانده را نکند. و اگر با این‌ها برخورد جدی صورت نگیرد باید یک خداحافظی جدی با تمام این اصول و کسانی که سال‌ها برای آن‌ها جنگیده اند کرد.

  1. محسن بهرامی
    17 سپتامبر 2012

    ممنون برادر
    خدا خیرت بده

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.