یاسر عسگری- این نوشتار گزیده و تکمله مباحثی است که در جمع اعضای فعال بسیج دانشجویی دانشگاه غیرانتفاعی هدف ساری ـ در اردوی تشکیلاتیشان در بهمن ماه 1390 در شهر مقدس قم ـ ارائه شده است و ناظر به فعالیت فرهنگی و سیاسی دانشجویی در دانشگاههاست. شاید این نوشتار برای دیگر تشکلهای دانشجویی هم به کار آید.
رشد و تعالی، محور تمامی فعالیتها
در تمام فعالیتها و از جمله فعالیتهای دانشجویی باید جهت فعالیتها برای ما روشن باشد. محور تمامی فعالیتهای ما باید رشد و تعالی و هدایت باشد؛ این که به عبودیت برسیم؛ در مقابل خدا و حق تسلیم بشویم. حالا رسیدن به عبودیت از راههای مختلفی امکانپذیر است. یکی از همین راهها، فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی است. اگر نگاه ما به فعالیت فرهنگی، رسیدن به عبودیت باشد، انجام فعالیتهای ما یک شیرینی دیگری پیدا میکند و آدمی از فعالیت احساس خستگی نمیکند.
عدم غفلت از قرآن و معارف اسلامی
یکی از ضرورتهای فعالیتهای دانشجویی این است که با قرآن و معارف اسلامی انس بگیریم و از مطالعات اسلامی غافل نشویم. متأسفانه فعالیت در تشکلهای دانشجویی ما را کمتر به سمت قرآن و معارف اسلامی سوق میدهد و این یکی از آسیبهای جدی در فعالیتهای ماست. خصوصاً در بسیج دانشجویی که انتظار زیادی از آن میرود. لذا باید توجه به قرآن و سلوک قرآنی، نقش محوری در فعالیتهای ما داشته باشد. ما به عنوان مسلمان باید تلاش کنیم با قرآن معارف اسلامی آشنا شویم. مطالعات قرآنی و آشنایی با مباحث قرآنی و همچنین تفسیر قرآن در دستور کارهای فرهنگی و تربیتی ما قرار بگیرد. حداقلش اینکه، به صورت روزانه و مستمر قرائت داشته باشیم. در حدیثی از معصومین(ع) آمده است که شیعیان ما باید روزانه حداقل 50 آیه از قرآن را قرائت کنند. آیتالله جوادی آملی(حفظه الله) هم اخیراً در تفسیر آیات 9 و 10 سوره فرقان بیان کرده است که ما باید حداقل 50 آیه از قرآن را بخوانیم که مشمول نفرین و لعن قرآن نشویم.
اخیراً یکی از اساتید دانشگاه الازهر مصر که بعد از نشست جوانان و بیداری اسلامی یا گردهمایی سالانه مجمع جهانی تقریب مذاهب به قم آمد، میگفت در هشت سالگی حافظ قرآن شده است و در جوانی هر سه روز در میان، یک بار قرآن را ختم میداده است و الآن هر ده روز. میگویند امام خمینی(ره) هم عنایت زیادی به تلاوت قرآن داشته است و به حاج آقا احمد گفتهاند که: «فرزندم! با قرآن، این کتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن. و راهی از آن به سوی محبوب بازکن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطانی است.» این سخن باید آویزه گوشهای ما بشود. البته قرائت مستمر قرآن، باید ما را به سمت تدبر و تأمل در قرآن و یافتن سلوک قرآنی رهنمون سازد. اینها مقدمه یافتن سلوک قرآنی است.
نکته دیگر آشنایی با احادیث است. آشنایی ما با احادیث معصومین(ع) باید آنقدر باشد که بتوانیم به راحتی فرق حدیث از غیرحدیث را تشخیص بدهیم. مجموعههای حدیثی معتبر خودمان را بشناسیم و با آنها مأنوس باشیم. مثلاً اصول کافی و میزانالحکمه و… را بخوانیم. احادیث را هم در ابتدا، به صورت کلی بخوانیم نه اینکه موضوعی مورد مطالعه قرار دهیم. مطالعات موضوعی احادیث را بعداً در دستور کار خودمان قرار بدهیم. مثلاً به جای اینکه کتبی حدیثی درباره احادیث عدالت، اقتصاد، تربیت و… بخوانیم، باید مجموعه احادیث را به صورت کشکولی بخوانیم مثل میزانالحکمه یا کتبی دیگر که به ترتیب حروف الفبا تدوین شدهاند تا بدین گونه با کلیات احادیث آشنا شویم و روح کلی حاکم بر احادیث و معارف اسلامی را به دست بیاوریم. اما اگر از همان اول با مجموعه احادیث که به صورت جهتدار و هدفمند یا با تأکید بر یک یا چند جنبه از دین تنظیم شدهاند، مطالعه کنیم، ممکن است نتوانیم آن روح حاکم و جامع روایات را به درستی دریابیم. مثل مجموعه حدیثی «الحیات» برادران حکیمی که جهتدار تدوین و تنظیم شده است و بر جنبههای عدالتخواهی احادیث تأکید شده است و در این میان از برخی جنبههای دیگر احادیث شاید غفلت شده است.
یقین به جامعیت دین اسلام
اسلام دین جامعی است. اگر اسلام به فرض محال، در هیچ زمینهای ـمثلاً اقتصاد، حکومت، سیاست، مدیریت و…ـ حرفی برای گفتن نداشته باشد حتماً در زمینه تربیت و فرهنگ حرف دارد. کار پیامبران(علیهمالسلام) تربیت انسان بوده است. تربیت به معنای اعم که شامل همه مباحث علوم تربیتی و روانشناسی و… رشتههای مرتبط دیگر است. البته اخیراً کتابهای روانشناسی غیراسلامی خیلی باب شده است از وین دایر گرفته تا آنتونی رابینز. گاهاً برخی از آنها هم قابل استفاده هستند، اما به دلیل مادی بودن جهتها و رویکردها و نگاههایشان قابل اعتماد نیستند. خودم مواردی از این مشاورهها یا روانشناسیهای دانشگاهی یا حوزوی را دیدم که مشاورههای افراد مذهبی، همسویی بیشتری با فطرت بشر دارد و به راحتی هر پیشنهادی را نمیدهند. بلکه در هر پیشنهاد، عاقبت دینی و اخروی آن کار را در نظر میگیرند. لذا مشاورههای امثال حاج آقای دهنوی و عباسی ولدی و دکتر افروز برایم ارزشمندتر از مشاورههای فلان دکتر دانشگاهی است که توجهات کمتری به مباحث اخروی آن مشاورهها دارد.
وجود تبلیغات تخریبی علیه انقلاب و حوزههای علمیه
اوضاع حوزهها و طلاب از جامعه به خوبی در جامعه منعکس نشده است. متأسفانه تبلیغات رسانهای درباره موضوعات درباره انقلاب اسلامی و اوضاع دینی بسیار بد است و اوضاع به شدت منفی یا تخریبی منعکس میشود. مثلاً در مورد حوزهها و اوضاع زندگی طلاب، شناخت درستی در جامعه نیست. من که چندین سال است با طلبهها زندگی می کنم به قرص قاطع میگویم که عموم طلبهها در هفت هشت سال اول تحصیل در شرایط نامناسب و بدی زندگی میکنند و مقاطعی با شهریههای زیر صد هزار تومان میگذارنند با اینکه در اوج جوانی و حتی در دوران متأهلی هستند. خصوصاً اگر اینکه ملبس به لباس روحانیت نباشند و در اداره یا مرکزی مشغول به فعالیت و کار نباشند، شرایط سختتر خواهد داشت.
متأسفانه به خاطر همین سختیهای دهه اول طلبگی، وقتی شرایطی برایشان پیدا میشود، در مقاطع بعدی زندگیشان، نگاه مادی پررنگتر میشود. شهریههای علما هم متفاوت است و از 1000 تومان و 2000 تومان هست تا 20 هزار تومان که مقام معظم رهبری و آیتالله سیستانی میدهند و گرفتن شهریه هم یک فرآیندی دارد که چندان با عزت نفس و کرامت نفس آدمی سازگار نیست و برای خود طلاب و فضلا هم سخت و نارضایتبخش است و غیر از دو سه دفتر مرجع، روال قدیمی ادامه دارد.
داشتن برنامه بلندمدت برای زندگی و تحصیل
برای خودمان، برنامه بلندمدت داشته باشیم. یکی از رویکردهایی که باید مدنظرمان باشد این است که برنامه بلندمدت برای خودمان داشته باشیم. فقط زمان چهار یا شش ساله دوره دانشجویی را نبینیم و خود را برای فعالیت بیست سی ساله آینده مهیا کنیم. حداقلش اینکه در یک بازه دو سه ساله، مطالعات قرآنی، تفسیر قرآن، مطالعه مجموعه احادیثی و همچنین معارف اسلامی را در دستور کار خودمان قرار بدهیم. البته از کتب معتبر و شخصیتهای مطمئن استفاده کنیم و مطالعه کتب نامطمئن و غیرمعتبر فایده چندانی برای ما نخواهد داشت. در کنار این برنامه مطالعاتی بلندمدت، برنامههای کوتاهمدت هم داشته باشیم. این برنامهها نباید فدای همدیگر بشوند. هر کدام در جای خود مورد نیازند. ما باید عادت کنیم که در کنار افقهای مطالعاتی که پیش روی ماست و به آنها مینگریم، از مباحث امروزی هم غفلت نکنیم. هر دو برنامه را کنار هم داشته باشیم.
آشنا کردن دانشجویان با کلیات اسلام
سعی کنیم در طول فعالیت تشکلی، کلیات اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی را به دانشجویان ارائه دهیم. به نظرم یکی از استراتژیهای فعالیت ما این باشد که دانشجویان ـخصوصاً دانشجویان مذهبیـ با کلیات اسلام و آرمانها و تاریخ انقلاب اسلامی آشنا شوند. مثلاً در طول یکی دو سال با کلیات آشنا شود. ضمن آشنایی با زندگی و سلوک شخصیتهای برجسته انقلاب و جهان اسلام، حوزه فعالیت آنها را بشناسد و در سطح متوسطی بداند که چه اندیشهها و دغدغههایی دارند. مثلاً آرا و اندیشههای شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید صدر، شهید آوینی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی، استاد محمدرضا حکیمی، استاد علی صفایی حائری، استاد میرباقری، استاد طاهرزاده و… را در حد کلیات بداند. چنانچه اگر علاقه داشت در مقاطع بعدی یا پس از فارغالتحصیلی، پیگیری کند و ادامه دهد.
عدم غفلت از هنر و رسانه
از نقش هنر و رسانه در فعالیتهای خودمان غافل نشویم. برای اثرگذاری بیشتر، نباید قالبهای فعالیتهایمان خودمان را محدود کنیم. از داستان، رمان، شعر، فیلم، مستند، اردوهای زیارتی و سیاحتی و عمرانی ـ جهادی، کوهپیمایی و… استفاده کنیم. خصوصاً باید از ابزار هنر و رسانه بیشتر استفاده کنیم که باعث تأثیرگذاری کارهایمان میشود… خوشبختانه الآن فیلمها و مستندهای خوبی تولید شده است که می توانیم در دانشگاهها به نمایش بگذاریم. از مستندها و فیلمهایی درباره تاریخ انقلاب اسلامی، مسائل جهان اسلام به ویژه مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین، شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی مانند پرونده هستهای ایران، منافقین، فرار مغزها و… که هر کدام میتواند برای مخاطبان ما جالب و تأثیرگذار باشد.
توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
از سویی در کنار فعالیتهای روزمره خودمان، توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را بر عهده بگیریم و آن را به عنوان بخش اصلی فعالیتهای فرهنگی خودمان قرار بدهیم. در سالهای اخیر برخی از تشکلهای دانشجویی پیشرو، در این زمینه خوب فعالیت کردند و تجربیات خوبی دارند که برخی از آنها در ماهنامه راه یا سایت شبکه فعالان توزیع محصولات جبهه فرهنگی (پادو) و دیگر سایتها و وبلاگهای فعالان دانشجویی منتشر شده است. مثلاً تشکلهای دانشجویی دانشگاه صنعتی شاهرود، تشکل آرمان دانشگاه صنعتی اصفهان، کانون قرآن و عترت دانشگاه سیستان و بلوچستان، بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، مجمع دانشجویان حزبالله دانشگاه علم و صنعت و… تجربیات خوبی از این نوع داشتهاند و میتوانیم از ظرفیتهایی مثل دفتر نشر معارف و موسسه کتاب فردا و سایت پاتوق کتاب و… هم استفاده کنیم.
متأسفانه یکی از اشتباهات ما این است که می خواهیم صفر تا صد تمام کارها را خومان انجام بدهیم. همیشه با قوت و انگیزه شروع میکنیم، ولی در ادامه مسیر کوتاهی و تنبلی میکنیم و کارها را نیمهکاره رها میکنیم. یکی از این کارها، بیتوجهی در توزیع محصولات فرهنگی و فکری انقلاب است. چرا که فکر میکنیم حتماً باید خودمان یک نشریه را دربیاوریم تا موظف باشیم آن را توزیع کنیم. الآن این رسالت بزرگ توزیع محصولات فرهنگی در تشکلهای ما خیلی کمرنگ است. توزیع محصولات مربوط به انقلاب اسلامی یکی از بزرگترین خدماتی است که ما میتوانیم انجام بدهیم. تشکلهای دانشجویی تجربیات موفقی در این خصوص داشتهاند؛ چرا ما از تجارب موفق دیگران استفاده نکنیم؟! اخیراً موسسات فرهنگی و انتشاراتی فراوانی در این زمینه فعال شدند از دفتر نشر معارف و موسسه کتاب فردا گرفته تا انتشارات سوره مهر و موسسه عماد. مؤسسه فرهنگی و پژوهشی انقلاب اسلامی ـکه مسئول حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب است- هم در طی سالهای اخیر، بیش از 20 کتاب خوب از ایشان منتشر کرده است که متأسفانه در بین فعالان فرهنگی و بسیجی کشور به درستی معرفی و توزیع نشده است. مثلاً معارف انقلاب، 72 سخن عاشورایی، زن و باز هویت حقیقی، آمریکا، بسیج و دهها کتاب دیگر. متأسفانه همین کتابهای رهبری یا امام(ره) را خیلی از دانشجویان بسیجی و دفاتر این تشکل در شهرستانها نشنیدند و ندیدند. یا مجموعه کتابهای دانشجویی که حدود 50 عنوان کتاب میشود و عمدتاً برگرفته از مباحث رهبر انقلاب است، به دست دانشجویان ـخصوصاً دانشجویان شهرستانیـ نرسیده است. اگر همین کتابها به دست فعالان فرهنگی و دانشجویان مذهبی برسد خودش یک موج ـو نه یک موج، بلکه یک جریانـ ایجاد میکند. به نظرم راهاندازی یک جریان و نهضت مطالعاتی در راستای انقلاب اسلامی در تشکلهای مذهبی ما ضروری است، اعم از بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی، انجمن اسلامیهای مذهبی و مستقل، جنبش عدالتخواه دانشجویی، کانونهای نهاد رهبری در دانشگاهها و هیئتهای دانشجویی.
متأسفانه دانشجویان مذهبی ما خیلی اهل مطالعه نیستند و حتی از مطالعه گریزانند. همین کم مطالعه بودن آنها باعث شده است که کمتر اهل خلاقیت و ابتکار و قدرت استدلال و منطق قوی باشند. در یک مقطعی در دانشگاه صنعتی شاهرود، با جمعی از دوستان فعال و دغدغهمند، به این نتیجه رسیدیم که همه تلاشمان را باید در راستای ایجاد نهضت کتابخوانی و مطالعات انقلاب اسلامی قرار دهیم و کتابهای خوب و مفید این حوزه را به دست دانشجویان برسانیم. خوشبختانه توفیقاتی نصیب شد و دانشجویان این دانشگاه موفقیتهای زیادی در این حوزهها به دست آوردند. نمونههای دیگر این فعالیت در دانشگاه صنعتی اصفهان یا دانشگاه سیستان و بلوچستان تجربه شد که آنها نمایشگاه مستمر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار میکردند که با استقبال شدید مواجه میشدند و بین 2 تا 5 میلیون تومان کتاب میفروختند. این کار بسیار ارزشمند بود. نمونه دیگرش دانشگاه علامه طباطبایی است که بسیج این دانشکده علوم اجتماعیاش، ویترین تازههای کتاب راه انداخت و در هر مرحله یک کتاب تاریخی، نظری، داستان و رمان، شعر و یا یک نرمافزار خوب معرفی و توزیع میکردند.
کار را هم سخت نگیریم. کافی دوسه نفر پای کار این ایده بیایند. با دوسه نفر همفکر میتوان در هر دانشگاه یک موج یا جریان ایجاد کرد. از کمی عِده و عُده خود نگران و ناراحت نباشیم. همیشه کارهای بزرگ با فعالیتهای یکی دو نفر آغاز شد و به مرور زمان، گسترش و گسترش یافت. از توزیع کتابهای معتبر و مطرح شروع کنیم مانند کتابهای دا، نورالدین پسر ایران، سلام بر ابراهیم، کتاب باید هلو باشد، معارف انقلاب، رزیتا خاتون، داستان سیستان، من او و… بعد با توجه به بازخوردهایی که میگیریم، میتوانیم موضوعات مورد علاقه و نیاز دانشجویان را دریابیم و روی آن موضوعات کار کنیم. از سویی باید قالبهای فعالیتهای خودمان را محدود نکنیم و شیوههای نو را در کار لحاظ کنیم.
هنگام شروع کار هم میتوانیم تجربیات تشکلهای همسوی خودمان را در دانشگاهها یا مساجد دیگر ببینیم و از آنها الگو بگیریم. البته برخی از این تجربیات ثبت شده است و در سایت پاتوق کتاب یا وبلاگ نقد آمده است. برخی دیگر از آن تجربیات توسط شبکه توزیع محصولات جبهه فرهنگی و دیگر سایتهای فرهنگی حزباللهی آمده است که تجربیات برخی از فعالان فرهنگی مشهد، دانشگاه پیام نور سبزوار، تهران، رشت، دانشگاه یزد و… ثبت و منتشر شده است که مطالعه آنها میتواند مفید و الگوبخش واقع شود. ضمن اینکه مطالعه مقالاتی چون «کار فرهنگی در مساجد» و «جهاد فرهنگی و کاهلی ما» و «جهاد فرهنگی ما در این دوره» و… از این فعال فرهنگی در وبلاگ نقد آمده است که مطالعه آنها خالی از لطف نخواهد بود. اگر بتوانید تجربیات فعالان فرهنگی شهر، مساجد و دانشگاهها را ثبت کنیم خدمت بزرگی به جبهه فرهنگی انقلاب خواهیم کرد که هم برای خودمان و هم برای آیندگان قابل استفاده است.
تشکل خودمان را دست کم نگیریم
متأسفانه عمده تشکلهای شهرستانی خودشان را دست کم میگیرند و همین عدم اعتماد به نفس و اعتقاد نادرست باعث میشود که نتوانیم کارهای خود را با قوت و صلابت انجام بدهیم. با توجه به امکاناتی که فراهم شده، زیاد فرقی ندارد که در کدام شهر و استان تحصیل میکنیم و اینترنت و فضای مجازی فعالیت کشوری را برای همه ما فراهم کرده است و به راحتی میتوانیم نشریهای که تولید کردیم به دست همگان برسانیم. به تعبیر برخی، ما باید همان دانشگاه و تشکل را مانند مرکز عالم در نظر بگیریم و فعالیت کنیم. اگر همین نگاه در بین فعالان و اعضای این تشکل باشد، خودش برای تشکلهای دیگر الگو خواهد بود و به اندازه تشکلهای دانشجویی دانشگاههای تهران میتواند تأثیرگذار و الگوبخش باشد. البته نکته مهم دیگر در این رابطه، ارتباط سازنده با رسانههاست و بیان به موقع موضعگیریها و نظرات و انتقادات. پس خودمان و تشکلهای خودمان را دست کم نگیریم.
تبدیل دانشگاه به عرصه آزاداندیشی و نقد و نظرهای علمی و نه احساسی
اگر ما بتوانیم در سطح اول، تشکلهای مذهبی و در سطح بالاتر، دانشگاه را عرصه آزاداندیشی و بیان نظرات مختلف بکنیم و بتوانیم سعه صدر و تحمل نظرات متفاوت با خودمان را بالا ببریم، بسیار موفق خواهیم بود و این خواسته رهبر انقلاب هم محقق خواهد شد و هم در زمینه بسترسازی برای تولید علم و نهضت نرمافزاری گامهایی خواهیم برداشت. متأسفانه گاهی اوقات خود تشکلهای مذهبی، متصلبترینها، برای ارائه نظرات و اندیشههای متفاوت است و کوچکترین نقدها را برنخواهند تابید و فرد منتقد یا معترض مذهبی، منتسب به جریان دیگر و وابسته، قلمداد خواهد شد. کرسیهای آزاداندیشی صوری و فرمایشی یا پرداختن به موضوعات کماهمیت هم دردی دوا نخواهد کرد و باید مواظب باشیم خودمان عاملان اجرای چنین کرسیهایی نباشیم.
حضور به موقع و واکنشهای به موقع داشته باشیم
یکی از رسالتهای ما که در رهنمودهای رهبر انقلاب هم آمده، حضور به موقع و موضع داشتن نسبت به پدیدهها و حوادث مهم کشوری و بینالمللی است. متأسفانه خیلی از تشکلهای دانشجویی مذهبی و بسیج دانشجویی ـ خصوصاً در شهرستانها ـ حضور به موقع و واکنشهای سریع لازم را ندارند و از تأثیرگذاری خودشان غافل هستند و از سویی هم باید مراقب باشیم که به یک بنگاه صدور بیانیه تبدیل نشویم . لازم هم نیست برای مناسبت با ربط و بیربطی هم بیانیه صادر کنیم. بیانیه صادر کردن، حداقل کارهاست. گاهی اوقات لازم است ابتکار عمل به خرج دهیم و فعالیتهای نوآورانه داشته باشیم مثل تشییع نمادین پیکر سازمان ملل متحد، مراسم نمادین ختم مبارزه با مفاسد اقتصادی، دادگاه محاکمه مردمی مسئولان خاطی و دهها شیوه دیگر انتقال پیام و بیان مطالبه.
شبکهسازی تشکلهای دانشجویی شهری، استانی و کشوری
الآن خوشبختانه تشکلهای فعال و نیمهفعال فراوانی در کشور وجود دارند، مراکز توزیع خوبی هم در کشور فعالیت میکنند، اما متأسفانه حلقه مفقوده آن، شبکه نبودن و منفرد عمل کردن آنهاست. لذا اگر نگاه جبههای و شبکهای در ما نهادینه شود و بتوانیم با دیگر مراکز همسوی خودمان مثلاً تشکلهای مذهبی و دانشجویی شهر و استان، مساجد و روحانیون و طلاب و اساتید فعال منطقه، کتابفروشی و مراکز فرهنگی و هنری و فعالان فرهنگی منطقه شبکه ایجاد کنیم، تأثیرگذاری کارهایمان بیشتر خواهد شد.
از سویی ارتباط با دانشجویان فعال فرهنگی و بسیجی فارغالتحصیل را حفظ کنیم و از آنها مشورت بگیریم . چون اینها تقریباً در همان محیطی فعالیت میکردند که فعلاً ما حضور داریم . مدیران و کارمندان تقریباً همانها هستند و با فضای شهر و منطقه هم بهتر آشنا هستند. لذا ارتباط و مشاوره با فعالان باتجربه و باسابقه میتواند به ما کمک بسیاری بکند و برای فعالیتهای ما الگوبخش و الهام بخش باشند. مثلاً تجربیاتی چون پخش فیلم و مستند، دعوت سخنران، تولید و توزیع جزوات، توزیع محصولات جبهه فرهنگی و…
برگزاری دورههای آموزشی و معرفتی
ما باید برای اعضا و مخاطبان و حتی شورای تشکل خودمان برنامههای آموزشی، معرفتی و تشکلاتی متعدد، متنوع و منظمی داشته باشیم. دورههای فشرده، کوتاهمدت و حتی بلندمدت. دورههای فشرده هم میتواند یکی دو روزه در دانشگاه یا در شهر قم یا تهران برگزار شود و از اساتید قم و تهران استفاده کنیم. خصوصاً اساتیدی که احتمال حضور آنان در دانشگاه یا شهر ما بسیار پایین است. اگر قم آمدیم حتماً دیدار با علما و مراجع هم در برنامه دوره یا اردوی خود قرار بدهیم که بسیار اثرگذار خواهد بود. این که یک دانشجویی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله سبحانی، آیتالله مصباح و دیگر برزگان اخلاقی و سیاسی حوزه را از نزدیک ببیند، خاطره ماندگاری برایش خواهد شد. از سویی ممکن است آنها یک نکاتی را بیان کنند که بر یک عمر آدم، مؤثر واقع شود. البته قبل از این دورهها، باید از دوستان و کارشناسان باتجربه مشورت شود تا دوره بهتر برگزاری شود.
مطالعه کتابها و جزوات اساسی
برای این رسالت خودمان را بتوانیم به درستی تشخیص دهیم باید مطالعات هدفمندی دربارة انقلاب اسلامی، اندیشة امام(ره) و رهبر انقلاب و معارف اسلامی داشته باشیم . مثلاً کتاب «معارف انقلاب» از مقام معظم رهبری یا اسلام ناب از دیدگاه امام خمینی(ره) و… از جمله کتابهای خوب است. مطالعه جزواتی چون «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» از آقای وحید جلیلی (سردبیر ماهنامه راه)، «رسالت بسیج» از استاد حسن رحیمپور ازغدی، «مجاهده فرهنگی و وضعیت ما» از حجتالاسلام نظافت و… هم به ما بسیار کمک خواهد کرد. کتابهای شهید آوینی، علی صفایی، استاد طاهرزاده و میرباقری هم نگاههای جدیدی به فعالیتهای ما خواهد داد. مانند «حلزونهای خانه به دوش»، «مسئولیت و سازندگی»، «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشوند»، «ادب، خیال و عقل» ـکه ضرورت و نحوه مطالعه را بیان میکندـ و کتابهای استاد طاهرزاده درباره انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) و… همه این کتابها به ترتیب از سوی انتشارات واحه تهران، لیله القدر قم، فجر ولایت و موسسه کتاب فردا قم و لب المیزان اصفهان منتشر شدهاند.
مطالعه دو کتاب جریانشناسی استاد خسروپناه (جریانهای فکری و فرهنگی ایران معاصر و جریانشناسی ضد فرهنگها)، جریانشناسی سیاسی ایران نوشته علی دارابی (انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) و… هم مفید خواهد بود.
کلاً مطالعه کتابهای تاریخی آن هم در زمینه تاریخ معاصر، تاریخ انقلاب و جریانشناسی گروههای سیاسی پس از انقلاب هم به فعالیتهای ما کمک قابل توجهی خواهد کرد.
اگر بخواهم مطالعه برخی کتابهای ارزشمند و ضروری را به شما معرفی کنم کتابهای زیر را پیشنهاد میکنم:
حوزه اخلاق: کتب شهید دستغیب، چهل حدیث امام خمینی، کتابهای آیتالله حسین مظاهری ـ استاد اخلاق حوزه علمیه اصفهان و شاگرد امام و علامه طباطبایی، مجموعه 3 جلدی در محضر آیتالله بهجت، کتب اخلاقی آیتالله مصباح یزدی مانند راهیان کوی دوست، ره توشه، پند جاوید و… که همگی از سوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی منتشر شدهاند، حکمت عبادات آیتالله جوادی آملی، زمزم ملکوت و دیگر کتب اخلاقی آیتالله حقشناس، زلال نور مجموعه 3 جلدی درسهای اخلاق آیتالله احمدی میانجی و…
حوزه تاریخ معاصر: تاریخ تحولات تاریخ معاصر ایران نوشته دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی، 2 جلدی تاریخ معاصر ایران نوشته دکتر سید جلالالدین مدنی، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران از 1320 تا 1357 نوشته استاد رسول جعفریان، جریانشناسی سیاسی ایران نوشته علی دارابی، جریانشناسی چپ در ایران و لیبرالیسم ایرانی: جریانشناسی راست در ایران ـ هر سه از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ـ، سبکشناسی تاریخنگاری معاصر ایران نوشته دکتر یعقوب توکلی و… این کتابها میتواند بُن مایههای مطالعاتی خوبی برای فعالان سیاسی و فرهنگی فراهم کنند.
مطالعه تاریخ شفاهی و خاطرات انقلاب و دفاع مقدس هم میتواند برای اطلاعات تاریخی بسیار کمک کنند مانند خاطرات عزت شاهی (انتشارات سوره مهر).
حوزه تاریخ اسلام: سیره پیشوایان نوشته مهدی پیشوایی، فروغ ابدیت و فروغ ولایت، هر دو نوشته آیتالله سبحانی، آثار علامه جعفر مرتضی عاملی مانند سیرت جاودانه و ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم، حیات سیاسی امام رضا(ع) و…3 جلدی تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان با عناوین سیره رسول خدا، تاریخ خلفا و حیات فکری امامان شیعه و…
حوزه جهان اسلام: دو کتاب جغرافیای جهان اسلام و شناخت اسلام نوشته غلامرضا گلیزواره، شناخت جریانها و جنبشهای اسلامی معاصر که عمدتاً از سوی انتشارات اطلاعات یا کیهان یا موسسه اندیشهسازان نور منتشر شده اند.
آثار امام و مقام معظم رهبری، به عنوان رهبران و برجستهترین مصلحان و احیاگران جامعه اسلامی در دوره معاصر، آثار استاد رحیمپور ازغدی، آثار شهید آوینی، دکتر ابراهیم فیاض ـ به خاطر ساختارشکنیها و خلاقیتهایش ـ، مباحث جریانشناسی و دینپژوهی استاد خسروپناه، مباحث فرهنگی و تربیتی استاد طاهرزاده و…
حوزه هنر و ادبیات: الف. در عرصه شعر: محمدکاظم کاظمی، علیرضا قزوه، سیدحسن حسینی و…، ب . رمان و داستان: آثاری از نویسندگانی مانند رضا امیرخانی، محمدرضا سرشار، سیدمهدی شجاعی و…
الگوگیری از تشکلهای فعال کشوری
خوشبختانه در دهه اخیر، یک سری تشکلهای دانشجویی و فرهنگی بودند و هستند که میتوانند از جهات مختلف برای ما الگو باشند و ما میتوانیم از تجربیات و شیوههای فعالیت آنها استفاده کنیم. مثلاً بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)، جنبش عدالتخواه دانشجویی، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران یا صنعتی امیرکبیر ـ سالهای 89-87 و… میتواند برای دیگر تشکلهای بسیج دانشجویی الگو باشند. جامعه اسلامی دانشجویان میتواند برای تشکلهای دیگر در زمینه مباحث آموزشی و معرفتی، کارگاهها، نشستها، ارتباط با بدنه و فعالین سابق و ادوار فارغالتحصیلان الگوی خوبی باشد. رویکردشان هم بیشتر فرهنگی است و میتواند در تقویت نگاه فرهنگی و معرفتی ما مفید باشد. جنبش عدالتخواه دانشجویی هم در زمینه مطالبهگری از مسئولان توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب و شبکه فعالان عدالتخواه و حضور به موقع و موضعگیریهای انتقادی سریع میتواند برای دیگر تشکلها الگو باشند. حالا ممکن است ما به هرکدام از این تشکلها، نقدهایی داشته باشیم ولی میتوانیم از نقاط قوت این تشکلها استفاده لازم خودمان را ببریم. پس ممکن است ما به جامعه اسلامی یا جنبش عدالتخواه یا بسیج دانشجویی منتقد و معترض باشیم، ولی وجود انتقادات، نباید مانع تعامل و ارتباط با آن تشکل مربوطه باشد. باید تلاش کنیم که بهره لازم خودمان را ببریم و هم اینکه اگر احساس میکنیم برخی موضعگیریهای آنها اشتباه است، آنها را مطرح کنیم و درصدد رفع اشتباه یا تقویت موضعگیریهای صحیح آنها عمل کنیم.
برای تأثیر گذاری در سطح جامعه و حتی جهانی باید تشکلهای مذهبی و انقلابی بیشتر با هم مرتبط باشند و با همدیگر همسو و هماهنگ عمل کنند تا بتوانیم مواضع انقلابی و دینی خودمان را تقویت کنیم. اما اگر بخواهیم خودمان جداگانه و مستقلاً عمل کنیم، بدانیم که تلاشهایمان به جایی نخواهند رسید و خودمان پس از مدتی فعالیت ممکن است ناامید شویم. از طرفی باید در نظر بگیریم که زمان فعالیت دانشجویی ما هم محدود است. در برخی از تشکلها حدود دو سال و برخی هم کمتر. به علت داشتن دانشجوی کاردانی یا کارشناسی ناپیوسته گستره انقلاب اسلامی را جهانی در نظر بگیریم.
توجه به گستره و افق جهانی انقلاب اسلامی
یک نکته قابل ذکر بسیار مهم این است که گستره انقلاب اسلامی را جهانی در نظر بگیریم و تفکر انقلاب اسلامی را محدود در کشورمان یا حزبالله لبنان در نظر نگیریم. نباید محدود به ایران باشیم. محدود شدن به کشورمان یا یک حوزه جغرافیایی یا فرهنگی یا زبانی خاص، به نظرم یکی از بزرگترین اشتباهات دورانهای ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و خاتمی بود. همین امر باعث شد که از خیلی از فرصتهای جهانی برای انقلاب اسلامی و تفکر اسلام ناب محمدی(ص) در عرصه بینالملل غافل بمانیم. در این مدت، روابط خود را با جنبشهای آزادیبخش ملل مختلف قطع کردیم و صرفاً به دولتها پرداختیم. از دیپلماسی عمومی غافل شدیم و بسیاری از فعالیتها را منحصر به فعالیتهای دولتی کردیم. در دورههای مذکور، انرژیهای فراگیر انقلاب، بسیار محدود شد و باعث شد که آرمانها و اهداف ما تقلیل پیدا کند. از صدور آرمانهای انقلاب چشم پوشیدیم و از ارزشها و فرهنگ اصیل اسلامی خودمان عقب نشستیم و شیفته فرهنگ و ارزشهای غربی شدیم. تقلیل آرمانهای انقلاب و عدول از ارزشهای انقلاب اسلامی، از بزرگترین خیانتهای دورههای مذکور بود. اما زمانی که آقای احمدینژاد آمد، با تمام نقصها و کمبودها و اشتباهات، انقلاب اسلامی جان تازهای گرفت و در جهان دوباره درخشید. توانستیم تا اندازهای، شبکهای آزادیخواهان و عدالتخواهان ـ از نژادها و ادیان مختلفـ در شرق و غرب ایجاد کنیم و تا حدی سیطره و هژمونی لیبرال دموکراسی غرب را کمرنگ کنیم و جلوی فعالیت و هجوم بیشتر آنها را بگیریم.
به نظرم، برای هر تشکلی هم این وضعیت حاکم است. اگر ما بخواهیم در دانشگاه یا شهر خودمان محدود بمانیم و از ارزشها و آرمانهای انقلاب در مجموعه خودمان کوتاه بیاییم و وارد بازیهای سیاسی و بوروکراسیهای اداری و سازمانی، بشویم، همین رکود و جمود برای ما پیش خواهد آمد و ما را از رسالتهای جهانی و ملی خود باز میدارد. درست است که باید نگاه جهانی داشته باشیم، ولی با توجه به آن، محلی و منطقهای عمل کنیم؛ از جاهای کوچک شروع کنیم و کم کم آن را گسترش بدهیم. لذا علاوه بر اینکه نسبت به پدیدههای شهر و استان خود واکنش نشان میدهیم و بیتفاوت نیستیم، نسبت به مسائل ملی و جهانی هم واکنش نشان میدهیم و برای اینکه در این عرصهها، بتوانیم فرهنگسازی و جریانسازی بکنیم باید شبکهای از تشکلها و گروههای همسو و هماهنگ را شناسایی کنیم و مرتبط شویم تا بتوانیم جلوی تهاجم فرهنگی غرب یا جریان ضد انقلاب یا خنثی و انجمن حجتیهای را بگیریم و مانع گسترش فعالیت آنها بشویم. فعالیت ما در دانشگاه یا شهر، شبیه نور و ظلمت است. هر وقت نور نباشد، ظلمت خواهد بود. ما هم هر وقت فعالیت نکنیم گروههای معارض و خنثی، زمینه فعالیت بیشتری پیدا میکنند، ولی هر وقت ما قوی و حضور به موقع داشته باشیم، فعالیت گروههای دیگر کمرنگ و یا حتی حذف خواهد شد.
Sorry. No data so far.