یکشنبه 23 سپتامبر 12 | 09:14

وقیحانه‌ترین سوژه‌ها چرا در سیما؟!

هوس بازی مردان متأهل، نزول خواری زنان چادری، عشق‌های پنهان پدر و مادر و این روزها هم خواستگاری دختر جوان شهرستانی از یک پیرمرد، این است وصف سوژه‌های ناب سریال‌های تلویزیونی برای کورس با برنامه‌های فارسی زبان ماهواره.


روزهایی که در سیمای جمهوری اسلامی ایران، زنان چادری در نقش‌های کلفت و نوکر به تصویر کشیده می‌شدند اگر همتی بر شکستن سکوت مسئولان درباره این حرمت‌شکنی وجود داشت امروز شاهد رسوخ سوژه‌های بیمار سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان به عنوان سوژه ناب شبکه‌های داخلی در کشورمان نبودیم.

خانواده اسلامی و ایرانی‌‌ همان چیزی است که سال‌ها به داشتن آن در دنیا فخر فروختیم و حرمتش را والا نگاه داشتیم. اسنادی از آن در تمدنمان گرد آوردیم و اسلام را الگو برای حفظ حریم آن قرار دادیم. هر کسی از آن سوی مرز‌ها برایمان گفت از آنچه آن‌ها ندارند پاسخ گفتیم و «خانواده» را در عمق جان و شریعتمان، مقدس خواندیم.

اما این روز‌ها به بد‌ترین شکل در زمین آنهایی که به همین داشته‌ها غبطه می‌خوردند بازیگردان شده‌ایم. آن‌ها شبکه‌های فارسی زبان به راه می‌اندازند و سریال‌هایی می‌سازند تا «حریم خانواده» را در اذهان ما خوار و سبک جلوه دهند و مروج بی‌حیایی و پرده دری شوند که البته حرجی بر آن‌ها نیست اما چه کسانی و با چه اهدافی پای تکرار این سوژه‌ها را به سیمای جمهوری اسلامی ایران باز می‌کنند؟

آیا منافذ غربیل تلویزیون بیش از حد باز شده است که هر نویسنده و تهیه کننده‌ای با هر تفکری از آن می‌گذرد یا توان رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای وجود ندارد که برای جذب مخاطب به هر سوژه بیماری رو می‌آورند؟

یک روز چادر به سر «ثریا» می‌کنند و ارتباط پنهانی و صیغه‌ای او با یک پیرمرد را دور از چشم فرزندان نشان می‌دهند و دست آخر، عامل مرگ پیرمرد را گیر کردن «چادر» به پای زن می‌خوانند، روز دیگر «مرتضی و لیلا» را برای یک سریال خلق می‌کنند تا برای عمل به یک خرافه، از دیوار مردم بالا بروند، جعل سند کنند، به بچه دزدی، دروغ و دور زدن خانواده متوسل شوند تا در ماه رمضان هر گناهی را با نفی حق الله و حق الناس، با زدن یک ضربدر، سبک بشمارند. یا شخصیت «خسروخان» را به تصویر می‌کشند تا آموزشی باشد برای هماهنگی‌های آقایان چند همسره و این روز‌ها هم «عاطفه» را می‌ه‌مان خانه‌های ایرانی کرده‌اند تا دختر چادری شهرستانی را نشان دهند که به زور خانواده، چادر به سر کرده و دور از چشم آن‌ها خانه مجردی گرفته و به پیرمرد مدیرعامل شرکتی که در آن کار می‌کند پیشنهاد همسری دهد.

وقیحانه‌ترین سوژه‌ها در همین شبکه‌های داخلی قابل دیدن است و دفاع سازندگان آن‌ها هم شنیدنی.

آن‌ها قضاوت درباره سریال‌هایشان را به بعد از پایان سریال موکول می‌کنند، در حالی که در بیش از ۳۰ قسمت هر آنچه می‌خواهند را به خورد مردم می‌دهند و دست آخر در قسمت پایانی سریال، آن هم پس از فشار منتقدان، سعی می‌کنند پایان عبرت آموز را برای قصه، رقم بزنند.

اگر روزگاری فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» در سینمای ایران فیلمی بود که هر خانواده متدینی حاضر به دیدن آن به همراه جوان و نوجوانش نمی‌شد این روز‌ها در تمام خانه‌ها در شبکه‌های داخلی تلویزیون که در هر دورافتاده‌ترین روستایی قابل دسترس است به موضوعاتی می‌پردازند که اعضای خانواده در کنار هم از دیدن آن‌ها لب می‌گزند و در کلنجار با هضم فرهنگ تزریقی به ظاهر امروزی، تخم شک نسبت به پدر، مادر، همسر و فرزند را در دلشان می‌کارند.

آیا سریال‌های خانوادگی حدود یک دهه پیش همچون «پدر سالار» یا «خانه سبز» که هر قسمت آن درسی از زندگی و یادآوری کانون گرم و سالم خانواده با روابطی برگرفته از فرهنگ اسلامی و بومی کشورمان بود، از اقبال بیننده برخوردار نبود که نویسندگان و تهیه کنندگان سیما دست به دامان سوژه‌هایی شده‌اند که هر عمل پسندیده‌ای را به سخره بگیرند و قبح هر زشتی را بریزند؟

ای کاش مسئولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ارزیابی انجام دهند که چند درصد از خانواده‌های متدین ایرانی، نه تنها ماهواره نمی‌بینند بلکه به دلیل وضعیت رنگ و لعاب بازیگران و مجریان تلویزیون، پخش آهنگ‌های فرا‌تر از زیرزمینی و نمایش فیلم‌ها و سریال‌های با موضوعات خیانت، چندهمسری، روابط آزاد دختر و پسر و… قید دیدن تلویزیون را هم زده‌اند.

آیا مسئولان صدا و سیما بر این باورند که به هر قیمتی و با ارائه هر سوژه‌ای باید مخاطب را پای تلویزیون کشاند، آن هم با موضوعاتی که حتی فرا‌تر از فیلم فارسی‌ها و شبکه‌های خارجی است؟ حداقل در شبکه‌های خارجی، بیننده به دلیل تفاوت فرهنگی که از نظر ظاهر و حجاب می‌بیند احساس همزادپنداری نمی‌کند اما در شبکه‌های داخلی با پرداختن به موضوعات نابهنجاری که شاید در جامعه، یک درصد از مردم را هم دربرنگیرد نسبت به ترویج آن گام برداشته می‌شود.

سیمای جمهوری اسلامی ایران رسالت بزرگی را در جهت دهی، آموزش و یادآوری تمدن و تدین مردم بر دوش دارد که در این راستا در شرایط کنونی، نکته بینی و ظرافت بیش از پیش مسئولان در سوژه یابی و به کارگیری برنامه سازان سالم و صالح را در این رسانه ملی می‌طلبد.

  1. سهراب
    23 سپتامبر 2012

    هرچند منم معتقدم سیما بشدت در مقابل تهاجم فرهنگی رسانه های خارجی منفعل و ضعیف عمل میکنه، اما معتقدم این سریال ها که نام بردید چندان هم دور از واقعیت نیست…مثلا همین آخری که دختری از شیراز برای تحصیل به تهران میاد و فریب تجملات و زرق و برق تهران رو میخوره و به ازدواج با مردی که سن پدرشو داره تن در میده، به امید داشتن زندگی راحت و آسوده…حقیقت تلخ امروز جامعه است…پس نمایش این سریال اگر هم ارزش هنری نداشته باشه برای آگاهی خانواده های سنتی ما بد نیست.

  2. احدی
    23 سپتامبر 2012

    “شبکه‌های داخلی با پرداختن به موضوعات نابهنجاری که شاید در جامعه، یک درصد از مردم را هم دربرنگیرد”
    البته بخش عمده ای از آن یک درصد مربوط است به خود هنر پیشه ها و کارگردان ها که فرهنگ نا بهنجار خود را بر مردم تحمیل می کنند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.