تریبون مستضعفین- عبدالرضا عاصی
بعضی وقت ها بعضی چیز ها می بینی که اگر ننویسی و چیزی نگویی احساس میکنی مدیون خودت میشوی، هروقت خودکارت را می بینی سنگینی نگاه متوقعش را حس میکنی، «کلاه قرمزی و بچه ننه» هم از همین دست چیزهاست.
این روزها وقتی مردم را می بینم که در صفهای طولانی سینما خصوصا سه شنبه ها خود را به زحمت میاندازند که شاید ساعتی به بهانه «کلاه قرمزی» با آن خاطره خوبی که از وی درقاب صمیمی تلویزیون دارند، بخندند. خیلی حسرت میخورم.
کمدی کلاه قرمزی و بچه ننه – اگر نام آن را کمدی بگذاریم – زمین تا آسمان با آن کلاه قرمزی تلویزیون فرق دارد، کلاه قرمزی تلویزیون نجیب تر و پاک تر است، به هر بهانه ای مردم را نمی خنداند و برای خنده کاسه گدایی به دست نمیگیرد و خود را به هر آب و آتشی علی الخصوص به آب و آتش توالت نمی زند. کلاه قرمزی تلویزیون تکلیفش با خودش مشخص است، کودک است، به مدرسه میرود، اما کلاه قرمزی فیلم تکلیفش با خودش مشخص نیست، معلوم نیست کودکی مدرسه ای است، جوانی است که عاشق می شود و عاشقش می شوند، یا مردی با محبت پدرانه که خود را به آب و آتش می زند برای کودکی که در دلش جایی پیدا کرده، کلاه قرمزی برای اولین بار که بر پرده سینما حاضر شد کودک بود مانند همان کودکی که ما با آقای مجری در تلویزیون می دیدیم، فقیر بود اما عزمی بلند هرچند کودکانه داشت.
کمدی جنسی نام مناسبی برای این کمدی نیست، کمدی ای که مانند آن را که پیش از این نیز در «خوابم میاد» رضا عطاران هم دیده بودیم، بلکه این کمدی را باید کمدی کثیف نامید، کمدی توالت محور که حول و حوش قضای حاجت دور می زند، و خنده آن ناشی از احساس چندش آوری است که در مخاطب ایجاد میکند. اولین رگههای آن را در فیلم طهماسب و عطاران شاید بتوان در «دختر شیرینی فروش» یافت، که اکنون در داستان مذبذب «کلاه قرمزی و بچه ننه» به محور فیلم بدل میشود و یا دارند شخصیت ها توالت می روند، یا به دنبال توالت می گردند، یا توالت می سازند و یا می خواهند پوشک بچه را عوض کنند.
این فیلم از خود هیچ ندارد، هر چه دارد از صدقه سر برنامه های عید صدا و سیما و نوستالژی کودکی بسیاری از ماست. هر چند کلاه قرمزی عید ها هم دیگر بزرگ شده است و حرف هایی می زند که فقط بچه های دیروز میفهمند اما کلاه قرمزی سینما حرف هایی می زند که نه بچه های دیروز و نه بچه های امروز با آن سنخیتی ندارند، فیلمی که تنها چون «کلاه قرمزی» دارد مردم در سالن ها برای کمدی کثیف آن خنده ای تلخ می کنند.
من فيلم را نديده ام. اما با اين چيزهائي كه خواندم حتي نتوانستم حدس بزنم كه قضيه چي است و “روم به ديفال” توش چه دسته گلي به آب داده
مهم نیست که شما چی فکر میکنی و نباید چون با سلیقه و طرز فکر شما جور در نمیاد اینطوری بگی.
چیزی که الان وجود داره و شماهم نمیتونی تغییرش بدی اینه که مردم میرن سینما و کلی پول بلیط میدن و این فیلمرو نگاه میکنن و کلی میخندند و شاد میشن وتماشای فیلمرو به بقیه هم توصیه میکنن.
شما هم میتونی بری چرندیات صداو سیمارو نگاه کنی.کسی جلوتو نگرفته