دکتر محمود آرامش- به تازگی، یادداشت منتشره در سایت الف را تحت عنوان «انحراف بزرگ در سیاستگذاری علمی کشور» مطالعه نمودم. با اینکه مطلب فوق به خوبی نوشته شده بود، اما به نظر این جانب، نکته مهمی وجود دارد که به اندازه کافی روی آن تاکید نشده است. برای بیان موضوع، ابتدا مروری بر پیشینه ماجرا ضروری به نظر می رسد.
تا جایی که بنده اطلاع دارم، ماجرا از این قرار است که انتشارات الزویر (که بزرگترین ناشر علمی جهان محسوب می شود و مرکزیت آن در کشور هلند قرار دارد) چندی پیش تصمیم گرفته است دو دانشگاه «مالک اشتر» و «شهید بهشتی» را از داشتن اشتراک نشریات خود محروم کند [۱]. ظاهراً به دنبال این ماجرا، وزارت علوم تصمیم گرفته است «مقابله به مثل» کرده و با اعطای امتیاز منفی به اساتیدی که در یکی از چند هزار نشریه این ناشر مقاله چاپ می کنند، به این ناشر ضربه بزند.
ماهها و یا شاید سالهاست که تحریمهای گسترده ای علیه کشور ما اعمال شده است: از عدم فروش بنزین به هواپیماهای ایرانی در پروازهای خارجی گرفته، تا برخی تجهیزات دندانپزشکی. عمده این تحریم ها با بهانه «مشکوک بودن برنامه هسته ای ایران» انجام شده اند. نیازی به اثبات پوچ بودن این ادعا دیده نمی شود، چرا که مثلاً هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که رشد بیماری های دهان و دندان در ایران تاثیری در برنامه هسته ای کشورمان داشته باشد! واضح است که این تحریم ها نمی توانند جمهوری اسلامی را فلج کنند یا جلوی پیشرفت های علمی آن را بگیرند.
به راستی این تحریم ها چه نقطه مشترکی دارند و چه هدفی را دنبال می کنند؟ آن هم با توجه به اینکه چنین تحریم هایی حتی می توانند در میان مدت به پیشرفت کشور و خودکفایی کمک کنند؟
به نظر نگارنده، وجه مشترک این تحریم ها، تلاش برای ایجاد نارضایتی در جامعه است. کشورهای غربی انتظار دارند مردم ایران با دیدن کاستی ها تحت فشار قرار بگیرند، از جمهوری اسلامی متنفر شده و آرزوی سقوط نظام را داشته باشند. یا حداقل امیدوارند مردم دست از حمایت نظام بردارند. البته کشورهای غربی هر از چند گاهی به ناکارامدی این استراتژی اعتراف کرده اند، اما فعلاً چندین و چند سال است که مهمترین بازوی عملیاتی غرب علیه ایران اعمال همین تحریم هاست.
در کشوری مثل هلند، که ید طولایی در دشمنی با اسلام و نیز نظام اسلامی ما دارد، چندی است که استراتژی «تحریم جامعه علمی ایران» اتخاذ شده است؛ احتمالاً با این تحلیل که تلاش برای ایجاد شکاف بین جامعه نخبگان ایرانی با نظام جمهوری اسلامی، ساده تر و موثرتر از تلاش برای ایجاد شکاف و نارضایتی بین توده های مردم با نظام است. در همین راستا، در گذشته شاهد اعمال انواع و اقسام تحریم ها (مثلا عدم فروش برخی مواد و تجهیزات آزمایشگاهی) به ایران بوده ایم. یا مثلاً اخراج غیرقانونی دانشجویان ایرانی [۲] را می توان در همین چارچوب تفسیر کرد. تحریم مقالات این ناشر بزرگ هلندی برای دو دانشگاه ایرانی نیز به همین شکل قابل بررسی است.
به نظر نگارنده، نکته ای که در تصمیم گیری وزارت علوم مغفول مانده، همین توجه به هدف کشورهای غربی در تحریم علمی ایران است. مجلات علمی بین المللی، محلی هستند که محققان کشورهای مختلف می توانند پیشرفتهای علمی خود را در آن منتشر کرده و افتخارات مربوطه را به نام خود ثبت کنند. تحریم دو دانشگاه توسط هلندی ها، در شرایط خاص می تواند منجر به این شود که دسترسی این دو دانشگاه به آخرین پیشرفتهای علمی و پژوهشی جهان محدود شود و این موضوع باعث ناراحتی پژوهشگران کشورمان خواهد شد. حال، تصمیم وزارت علوم در ممنوعیت انتشار مقالات در نشریات این ناشر بزرگ، صرفاً باعث می شود موج احتمالی نارضایتی و ناراحتی جامعه علمی نسبت به حکومت به جای محدود ماندن در دو دانشگاه، به سراسر کشور تسری پیدا کند. البته با این تفاوت که این بار جامعه علمی ما مستقیماً نظام را مسوول ایجاد این محدودیتها می داند.
با اغراق فراوان، فرض کنید سهم پژوهشگران ایرانی، یک مقاله از هر ده مقاله منتشره در نشریات الزویر باشد (در واقع، این نسبت به طور تقریبی یک مقاله از هر صد مقاله تخمین زده می شود). اگر هر شماره از مجلدات ژورنال های الزویر به طور متوسط ده مقاله چاپ کند، با اعمال مصوبه اخیر وزارت علوم این تعداد به ۹ مقاله کاهش پیدا خواهد کرد چون هیچ مقاله ای از ایران در این نشریات منتشر نخواهد شد. بنابراین، تنها اتفاقی که رخ می دهد لاغرشدن اندک هر مجلد این نشریات است، که عملاً آسیب خاصی به پیکره اقتصادی این ناشر نخواهد زد. این ناشر عملاً می تواند هر مجلد از ژورنال مربوطه را با همان قیمت سابق به کتابخانه های سراسر جهان بفروشد. این در حالی است که با این مصوبه، وزارت علوم (خواسته یا ناخواسته) در راستای اهداف کشورهای غربی گام برداشته است و موجبات آزردگی خاطر پژوهشگران داخلی را فراهم آورده است، که نتیجه قهری آن ایجاد بی اعتمادی و شکاف بین مسوولان با جامعه علمی کشور است.
به نظر نگارنده، راه حل منطقی برای این موضوع در وهله اول انجام مطالعات کارشناسی و پرهیز از شتابزدگی است. تحریم ایران مسبوق به سابقه است و در اکثریت قریب به اتفاق موارد، کشور ما موفق شده است تحریم ها را به صورت هوشمندانه دور بزند. این تحریم را نیز باید در چارچوب سیاست های کلی کشورهای غربی ارزیابی کرد و تحلیل موضوع به شکل دعوای یک «ناشر» هلندی با «کشور» ایران ساده انگارانه به نظر می رسد. پس از انجام مطالعات لازم، اگر کارشناسان رأی به اقدامات تلافی جویانه دادند، می توان راجع به جنس این اقدامات و شدت آنها تصمیم گیری کرد. به عنوان مثال، رابطه اقتصادی ایران و هلند حتی پس از اعمال تحریم ها رو به گسترش است و هلند به خوبی از بازار ایران بهره مند گشته و به پنجمین شریک اقتصادی ایران مبدل شده است [۳]. در صورت لزوم، شاید بتوان در سطح روابط اقتصادی با این کشور متخاصم (که آشکارا در «آپارتاید علمی» علیه جوانان ایرانی وارد شده است) تجدید نظر کرد.
منابع:
[۱] انتشارات «الزویر» دسترسی دو دانشگاه ایرانی به پایگاه های خود را قطع کرد
[۲] دانشجویان ایرانی دولت هلند را محکوم کردند
[۳] هلند با ۸۶۴ ميليون يورو پنجمين شريك تجاري ايران شناخته شده است
Sorry. No data so far.