تریبون مستضعفین-محمدصادق باقری
بیداری اسلامی و انقلابهای عربی منطقه، پدیدهای مبارک برای جهان اسلام و انقلاب اسلامی شد. خصوصاً برای ما که ادعاهای ما گوش فلک را کر کرده بودیم و برای مسئولانی که داشتند راه را به اشتباه میپیمودند؛ مسئولانی که این طرف و آن طرف، شعارها و آمارهایی نادرست میدادند؛ مسئولانی که به وضعیت موجود راضی شدند؛ مسئولانی و دستگاههایی که قواعد بینالمللی را دربست پذیرفتند و از مردم و امت اسلامی قطع امید کرده بودند و درصدد گسترش روابط با دیکتاتورهای جهان عرب بودند و…
جامعه المصطفی(ص) ـ به علت زمینه فعالیتش یعنی جذب دانشپژوهان (طلاب) خارجی برای آموزش علوم اسلامی و همچنین وجود بیش از 60 نمایندگی و مرکز و مدرسه اسلامی در دنیا ـ هم یکی از آن دسته سازمانهایی است که انقلابات منطقه، محک خوبی برای سنجش فعالیتهای این سازمان شد. چرا که بسیاری از مسئولان فکر میکردند دانشآموختگان این دانشگاه بینالمللی در تحولات جهانی بسیار تأثیرگذارند. اما واقعاً اینگونه نبود. اگرچه رسانههای غربی و صهیونیستی برخی از این انقلابات را به ایران نسبت میدادند، ولی واقعیت امر این است که اینگونه نبود؛ چرا که آنها با این کار حداقل به دو هدف خود میرسیدند: یک، ایران را متهم به دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر میکنند، دوم اینکه، مسئولان خودمان را به توهم میبرند و به فعالیتهای حداقلی خودشان در عرصه بینالمللی قانع میکنند.
اما جامعه المصطفی(ص)! جامعهای که میخواست ـ و میتواند ـ الازهری برای ایران باشد، ولی تحقق آرزو با این روند فعلی، ممکن نیست. دلایل متعددی هست که در این گزارش و گفتگو با برخی از طلاب و فعالان حوزه جهان اسلام، به اهم آنها اشاره خواهیم کرد که هر کدام از آنها، مورد اعتراض و انتقاد جدی است.
مدیران چند شغلهای که فرصت ندارند!
حسین، طلبه کشور مسلمان پرجمعیتی است که برای کشور ما بسیار اهمیت دارد. او بیش از سه ماه است که منتظر جلسه تشکل متبوعش با ریاست جامعه برای حل مشکلاتشان است. نامه را به صورت رسمی نوشته و از رسیدن آن به دست حاج آقا مطمئن شده، بارها هم پیگیری کرده، ولی جوابی نیافته است. مسئول دفتر ایشان میگوید: حاج آقا نیست! حاج آقا وقت ندارد! حاج آقا سرشان شلوغ است و… حسین می گوید اگر وقت ملاقات با امام خامنهای را درخواست داده بودیم، حتماً در این مدت یک جوابی به ما میدادند که فعلاً مقدور است یا نیست یا پنج ماه دیگر، نه اینکه اصلاً جوابی به ما ندهند. حسین در ادامه میگوید حاج آقا مرد خوبی است، ولی وقت ندارد و همه کارها را به معاونان و مدیرانش سپرده است که ما دل خوشی از برخی از آنها نداریم. واقعاً با چنین اوضاعی، انتظار شقالقمر از طلاب خارجی داریم!
صحبتهای حسین و برخی دیگر از طلبهها و تشکلها باعث شد پیگیری اجمالی ـ و نه عمیق ـ بکنیم. آری! مدیران چند شغله یا پروازی یک مشکل جدی در این مرکز اسلامی بسیار حیاتی است. از خود رئیس جامعه بگیر تا معاونان و مدیران ارشد و میانی و حتی اعضای هئیت علمیاش. کافی است در اینترنت سمتهای رئیس جامعه را جستجو کنید، رئیس جامعه، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، امام جمعه میبد! عضو جامعه مدرسین، عضو هئیت امنای چندین نهاد بزرگ حوزوی، عضو چندین شورای تخصصی و جدی کشور از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و… مشکل اصلی این که همه را هم میخواهد داشته باشد! معاونان و مدیرانش هم دست کمی از او ندارند، غالبشان یک پایشان در ایران و پای دیگرشان در کشورهای غربی و شرقی است. اسم این را هم گذاشتند مدیران ترددی! حتی شنیده شده است فامیلبازی در جامعه و نمایندگیهای خارج از کشور هم جدی است و یک آفت برای رشد این مجموعه شده است. فرصت تحقیق جدی در این خصوص نداشتم و این مطلب را برخی اعضای جامعه میگویند، ولی از اینکه به صورت رسمی اعتراض کنند، ملاحظاتی دارند. علی که یک فعال جهان اسلامی و عضو موثر یک تشکل غیردولتی در این حوزه است، میگوید فامیلبازی در همه نهادهایی که در حوزه بینالملل فعالیت میکنند، پدیدهای عادی و مرسوم است ـ به دلایل مختلف از جمله سفرهای خارجی، جذابیت زندگی در خارج از کشور، حق مأموریت و… ـ و جامعه المصطفی(ص) هم متأسفانه از این امر مستثنا نیست.
خلأ گفتمان اسلام ناب
علی که ارتباطش با طلبههای خارجی زیاد است، بحث دیگری در مشکلات جامعه المصطفی(ص) باز میکند: خلأ گفتمان اسلام ناب. او میگوید: «طلابي كه به ايران آمدهاند، بايد فرقي با طلابي كه به نجف ميروند داشته باشند. ماهيت انقلابي و اعتقاد به اسلام ناب، بايد وجه مميزه اينان با كساني كه بويي از انقلاب اسلامي نبردهاند، باشد. لذا جامعهالمصطفي(ص) نميتواند صرفاً يك نهاد علمي ـ چنانچه برخي تعبير ميكنند ـ باشد.» البته تعبیر نهاد صرفاً علمی، برای تکلیف از سر خود باز کردن است. برخی از کسانی که حس و حال فعالیت جدی ندارند یا اعتقادی راسخ به انقلاب و گفتمان اسلام ناب ندارند، این نوع حرفها را باب کردند که به مذاق برخی مسئولان جامعه هم خوش آمده است و آنها هم به بهانههای مختلف، از جمله ملاحظات امنیتی و مصالح کشور، دائم روی همین مواضع تأکید میکنند؛ این حرفها شبیه آن است که بگوییم سیاست حوزه علمیه، تربیت طلبه غیرسیاسی است و در عمل هم به این شعار پایبند باشیم… علی در این زمینه معتقد است: «يكي از موانع جدي كه امر تربيت انقلابي و سياسي طلاب جامعهالمصطفي(ص) را مخدوش كرده، استناد به مسائل امنيتي است، اينكه به ما برچسب غيرعلمي ميزنند و استناد به يكي دو رخداد قديمي، دستمايه خوبي براي كساني شده است كه ميخواهند اين نهاد را مانند دانشگاههاي ايران، سكولار كنند!»
عدم حمایت جدی از فارغالتحصیلان
رحیم، فارغالتحصیل جامعه است و در کشور خودش یک دارالقرآن راه انداخته است. او که برای پیگیری کارهایش به ایران آمده است، دل پری از مسئولان و مدیران جامعه دارد. او مشکلی دیگر از مشکلات جامعه را باز میکند: بیتوجهیها و کوتاهی در حمایتها و حمایتهای قطرهچکانی و… او میگوید ما با حداقلها داریم کار میکنیم، از لحاظ معیشت در تنگنا و مضیقه هستیم، ولی آقایان در ایران برای جامعه فقط ساختمان میسازند. او از حمایتهای عربستان از طلبهها و فارغالتحصیلان خودش میگوید: خانه آماده، مسجد آماده، ماشین، بودجه، امکانات، حقوق ثابت بسیار بالا. رحیم میگوید ما از آنها نه خانه میخواهیم، نه ماشین، نه حقوق بالا، بلکه فقط میخواهیم همین بودجههای بسیار محدود دارالقرآنها و موسسات فارغالتحصیلان را به موقع بفرستند و ما را اذیت نکنند! تحقیر نکنند! با منت پول ندهند!
آموزشهای محدود
حیدرعلی، فارغالتحصیل جامعه، آموزشهایی که دیده است، را برای فعالیت و حضور میدانی ناقص میداند و معتقد است برنامه آموزشی جامعه باید متحول بشود. اینکه فقط به ما آموزش حوزوی میدهند، خوب است، ولی وقتی به کشور خودمان برمیگردیم میبینیم تنها کاری که میتوانیم این است که نماز جماعت بخوانیم و قرآن درس بدهیم. محمد که طلبهای آفریقایی است، میگوید: آموزشهای محدود و ناقص باعث شده است که برخی از دوستان ما وقتی نتوانستند یک مرکز اسلامی بزنند یا در مسجد فعالیت کنند، بروند رانندگی تاکسی یا حتی نانوایی. او میگفت برخی از آنها جذب وهابیت یا کشورهای اروپایی شدند، چون خوب حمایت میکنند و کارشان مشخص است.
محمد، طلبه آفریقایی، میگفت که چرا مسئولان شما میخواهند ما فقط دروس حوزوی ـ فقه، ادبیات عرب، علوم قرآن، علوم حدیث ـ بخوانیم، چرا ما نباید جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، فلسفه، ادیان، اقتصاد یا تاریخ با رویکرد اسلامی بخوانیم. او محدود بودن رشتهها برای ادامه تحصیل را مشکل جدی پیش روی غالب طلاب ذکر کرد. با پیگیریهای ما به دست آمد که هرچند تغییری برای برنامه ها و سرفصل ها و افزایش رشته ها به وجود آمده، ولی اجرایی شدنش با تأخیرهای زیادی همراه است.
رفتار تبعیضآمیز مسئولان و کارمندان
عیسی یک طلبه سیاهپوست آفریقایی است که عضو یک تشکل اسلامی است. او از رفتار تبعیضآمیز مسئولان و کارمندان جامعه المصطفی(ص) انتقاد میکند. برخی از دوستانش، قائل به نژادپرستی برخی از این مسئولان و کارمندان جامعه بودند و انتقادهای خیلی تندی وارد میکردند. میگفت رنگ پوست ما برایشان اهمیت دارد، به ما سیاهپوستان چندان اعتنایی نمیکنند، ولی وقتی یک طلبه اروپایی یا آمریکایی را میبینند دست و پایشان را گم میکنند و برای انجام کارهای او از هم سبقت میگیرند! نورمحمد که طلبه افغانی است هم این مطلب را تأیید میکنند و میگوید همین روحیه تحقیر ایرانیها باعث شده، جمع زیادی از افغانیهایی که از ایران به کشورمان رفتند، نگاههای ضد ایرانی و حتی ضد انقلاب پیدا کنند. کلب رضا، طلبه پاکستانی و عباس حسین، طلبه هندی هم این اعتراض را داشتند.
شیوه جذب سنتی و بیتوجهی به انگیزهها
علی، از سنتی بودن شیوه جذب طلاب خارجی و همچنین عدم اقناع طلاب به آموزشها را آسیبهای جدی جامعه میداند و معتقد است: جذب طلاب معمولاً از طريق مدارس علميه خارج از کشور يا برخي علما و روحانیون صورت ميگيرد و در آنها عمدتاً نگاه سنتي حاكم است، دانشجوياني كه اينك متمايل به حوزه شدهاند رد ميشوند ـ مثل هند ـ و به انگيزههاي طلاب و روحيات آنان در هنگام جذب و تثبيت آنها در آينده كمتر توجه ميشود! ابراهیم، از طولانی بودن پذیرش طلبه انتقاد میکند و میگوید خیلی از دوستانم به واسطه تأخیر یکی دو ساله، انگیزههایشان ضعیف شد و دیگر نخواستند بیایند ایران!
گرایشهای ضدوحدت
علی از وجود گرایشهای ضد وحدت در جامعه ـ هرچند کم ـ انتقاد میکند و میگوید: جذب شدن طلاب برخي كشورها به نحلههاي ضدوحدت و مراجع غيرانقلابي، نشانه خطرناك ديگري است كه جاي توجه بسيار دارد! تربیت طلاب افغاني و پاكستاني ضدانقلاب ـ كه عمدتاً در اثر بيتوجهي يا تحقير بوده است ـ زنگ خطري است كه نميدانم مسئولان مربوطه صداي آن را شنيدهاند يا خير!
ضعف پژوهشی و مبلغان متوسط
ضعف در پژوهشها و گزارشهای غیرجامع مشکل دیگر جامعه از اوضاع فعلی کشورهای مختلف دنیاست. با وجود ارتباطات فراوانی که با کشورهای مختلف هست و وجود مبلغان و طلبههای فاضل خوشفکر، اعزام مبلغان متوسط یا غیرزباندان و… کم و بیش در جامعه شایعه است. این هم مشکلات جامعه را مضاعف میکند. اینها تازه بخشی از مشکلات پیش روی جامعه برای بیداری اسلامی در جهان است. وقتی محققان و مسئولان جامعه نسبت به فضای فعلی جهانی، شناخت دقیق را ندارند، خواب برخی از آنها را گرفته، چگونه میتوان انتظار بیدار کردن جوامع را داشت؟ کسانی که روحیه انقلابیشان ضعیف شده و مصلحتاندیش شدند و به وضعیت موجود راضی شدهاند، آیا میتوانند الگو و پشتیبان انقلابها و تغییرها شوند؟! خفته را خفته کی کند بیدار؟
Sorry. No data so far.