نشریه دیلی بیست در مقالهای به قلم پیتر بینارت عضو ارشد اندیشکده «آمریکای نوین»، درخصوص مناقشه میان باراک اوباما و میت رامنی درباره سیاستخارجه و نحوه واکنش نسبت به برنامه هستهای ایران نوشت: در کارزار انتخاباتی حاضر، موضوع برنامه هستهای ایران به امر بحثبرانگیزی بین کاندیداهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا بدل شده است که میتواند نقش تعیینکنندهای در پیروزی هر یک از نامزدها داشته باشد.
رژیم صهیونیستی بر اوباما برای تعیین ضربالاجل فشار میآورد
در طول ١٠ روز گذشته، اتفاق قابل توجهی به وقوع پیوسته است: پرزیدنت اوباما، لحن صحبتش نسبت به ایران را تهاجمیتر کرده است. این موضوع در هفته گذشته با سیلی اولتیماتومی که «بنیامین نتانیاهو» بر صورت «هیلاری کلینتون» نواخت و کوشید اوباما را برای تعیین ضربالاجلِ اقدام نظامی، تحت فشار قرار دهد، کلید خورد.
اوباما: «من هنوز برای مصالحه با ایران از طریق دیپلماسی وقت دارم»
تا آن زمان، مصلحت حکم میکرد اوباما هر آنچه از دستش برمیآید، انجام دهد تا در مواجهه با تهران ملایم و نرمخو به نظر نرسد اما او از تغییر سیاستش سرباز زد و همچنین قرار نشستی با نتانیاهو در نیویورک تعیین نکرد. «باربارا باکسِر»، نماینده ایالت کالیفرنیا در کنگره و وابسته به «آیپک»، به دنبال این بیاعتنایی، مورد سرزنش نخستوزیر اسرائیل قرار گرفت. سپس در روز یکشنبه، اوباما طی یک مصاحبه تلویزیونی یکساعته، نه تنها بر موضعش پافشاری کرد، در تضاد با دیدگاه نتانیاهو گفت: «من هنوز برای مصالحه با ایران از طریق دیپلماسی وقت دارم و از طرح گزینه جنگ، فرماندار رامنی صرفاً انگیزه نامجویی و شوالیهگری دارد. اگر ایشان واقعاً پیشنهاد میکنند که ما باید جنگ دیگری را آغاز کنیم، صریحاً این موضوع را میبایست اعلام کنند.»
اشتباهات «رامنی» جمهوریخواهان نامدار را از پیروزی در انتخابات ناامید کرده است
چه چیز برای شروعکنندگان تغییر کرده است؟ به گمان من اوباما بواسطه سیاستخارجه خام رامنی، دل و جرأت پیدا کرده است. او کمپین انتخاباتی خود را آنجا که وارد حوزه امنیت ملی میشد، محکم و با درایت آغاز کرد و از طرف دیگر رامنی با اشتباهات و توهینهایش موضع وی را استوارتر کرد، چنانکه جمهوریخواهان نامدار به طور کلی مأیوس شدند. برای دههها، جمهوریخواهان مقتدرانه در زمینه مسایل سیاستخارجه ورود میکردند و آمریکاییها این را نقطه قوت حزب میدیدند. اما امروز دیگر این امر مصداق ندارد. در حقیقت، هر موقع که اوباما در مورد سیاستخارجه مناظره میکند، درست عکس جنبه اقتصادی برنامهاش، حضور مجدد او در کاخ سفید محتملتر میشود.
اکثر آمریکاییها مخالف حمله نظامی به ایران هستند
براساس نظرخواهی که اخیراً توسط شورای نظرسنجی شیکاگو انجام شد، اکثریت آمریکاییها مخالف اقدام نظامی علیه ایران بودند، حتی اگر این امر با رضایت سازمان ملل صورت بگیرد. از اینرو، بیزاری آمریکاییها نسبت به جنگ با ایران از گذشته روشنتر شده است و هنگامیکه در مورد سناریوی حمله یکجانبه آمریکا به ایران پرسش به عمل آمد، ٧٠درصد رأی منفی دادند. پنجاه و نه درصد از آمریکاییها در یک نظرسنجی دیگر اعتقاد دارند که ایالات متحده باید از مداخله در جنگ احتمالی بین ایران و اسرائیل نیز خودداری کند و درصد شهروندانی که برنامه هستهای ایران را به عنوان یک خطر جدی تلقی میکنند، علیرغم توجه بیاندازهای که رسانهها و کنگره به این موضوع معطوف داشتهاند، از سال ٢٠١٠ به این طرف ۴ درصد نزول کرده است.
عراق و افغانستان، باتلاقی برای امریکا
آنچه در پس این یافتهها کمین کرده، سرنوشت نکبتباری است که در عراق و افغانستان اکنون بدان دچارند، جنگهایی که کمپین رامنی تظاهر میکند هرگز رخ ندادهاند، نشان عبرتآموزی از بکارگیری نیروی نظامی بر پیشانی افکار عمومی بجای گذاشته است. چنانکه تحقیقات شورای نظرسنجی شیکاگو نشان میدهد، تجربه عراق و افغانستان، آمریکاییها را نیز در حفظ پایگاههای نظامیشان، در آنسوی آبها مردد کرده است، به وجهی که تمایل برای قطع بودجه دفاعی روز به روز افزایش مییابد و به تبع آن ابعاد نظامیگری آمریکا در سطح جهان محدود شده، باز کردن جبهههای جدید متوقف میشود. چنین رویکردی بیشتر در میان رأیدهندگان جوان که صلحطلبترین بخش جامعه را تشکیل میدهند، رویت میشود. کمپین اوباما هم بیشک به این موضوع پی برده و به همین دلیل او در مصاحبه یکساعتهاش، در اشاره به اینکه دیگر تمایل ندارد پس از یک دهه جنگ به درگیری نظامی دیگری روی بیاورد، بحث ایران را را به عراق و افغانستان (و رامنی را به «جرج دابلیو بوش») متصل میکند.
برخورد اوباما با کلینتون برای کنار گذاشتن ادبیات جنگافروزانه
به تعبیری اوباما، به یک دور باطل دچار شده است. در سال ٢٠٠٨، هنگامیکه هیلاری کلینتون از محو جمهوری اسلامی سخن به میان آورد، او به خاطر این سخنان، کلینتون را مورد سرزنش قرار داد؛ همچنین در مورد معرفی سپاه به عنوان یک گروه تروریستی، با وی برخورد کرد؛ زیرا اوباما در تلاش بود تا در سال اول رئیسجمهوریاش با دولتمردان ایرانی ملاقاتی ترتیب داده، به مذاکره بنشیند. امتناع اوباما از پذیرش این موارد درباره ایران، برای مشاوران ارشدش، به نوعی تداوم نگاه او به عراق و جنگی بود که اگرچه بیشتر دموکراتها برای اینکه متهم به نرمخویی مفرط نشوند به آن پاسخ مثبت دادند، اما او با آن مخالفت کرد.
خطمشی اوباما در دوره اول ریاستجمهوری
در سالهای اخیر، بسیاری از دموکراتها، آن باراک اوبامای پیشرو و خطشکن را فراموش کردهاند. به طور قطع، اوباما موفقیتهای خودش را در حوزه سیاست خارجه داشته است. از سیاست هواپیماهای بیسرنشین در جنگ افغانستان، از تسلیم بلاشرط او به گذار به صلح اسرائیلی-فلسطینی، از امتناعش در بستن بازداشتگاه گوانتانامو، از انتصاب هیلاری کلینتون، همه و همه میتوان چنین استنتاج کرد که او دستاوردهای قابل توجهی نسبت به آنچه هسته حمایتگرانش در ذهن میانگاشتند، حاصل کرده است.
عبرت گرفتن از سرنوشت عراق
اکنون، در آخرین هفتهها، اوبامای سال ٢٠٠٨ دوباره فراز آمده است. مردی که نامزدی دموکراتها را با انتخاب درست در مورد عراق از آن خود کرد، تصمیم گرفت از این تصمیمات دوباره استفاده کند تا قدرتش را به رخ بکشد، حال تصمیم گرفته است، چنین رویکردی را هم در مورد ایران بکار بندد و این امر یکبار دیگر دارد او را به کرسی رئیسجمهوری نزدیک میکند.
دستور کار اوباما در این آخرین روزهای کارزار انتخاباتی
اینکه اوباما در کارزار مناقشه ایران، در این روزهای باقیمانده به انتخابات، رامنی را مورد هجمه سیاسی خود قرار داده، بسیار حیاتی و تعیینکننده است. هرچقدر که اوباما بیشتر از احتمال موفقیت دیپلماسی دفاع کرده، رامنی را به راندان آمریکا به ورطه جنگی دیگر متهم کند، وی در دوره دوم ریاستجمهوری از آزادی عمل بیشتری برای چانهزنی برخوردار خواهد بود. این روشن نیست که مقامات تهران بخواهند برای پیگیری رویاهای هستهای خود، مجرای گفتگو را به طور کامل ببندند. آنها ممکن است به یک جنگ سرد با غرب تمایل داشته باشند تا شرایط برای ازسرگیری روابط فراهم شود که این مقطع خود میتواند به فرآیند تحلیل قدرت آنها نیز تبدیل شود.
راهکار دیپلماسی
اما برای پیشبرد راهکار دیپلماسی که بهرهگیری از حداقل فرصتهاست، اوباما ناگزیر است خطر سردی روابط با جمهوریخواهان در واشنگتن و از طرف دیگر همتای اسرائیلی خود، نتانیاهو را بپذیرد که هر دوی آنها بیشک به هرگونه موافقت احتمالی با ایران، دهنکجی خواهند کرد. هرچقدر اوباما بتواند در دوران کمپینش، اهمیت بیشتری به بحران ایران بدهد، از آن طرف قدرت بیشتری برای پیادهسازی راهکار دیپلماتیک خود خواهد داشت و این روند مجال سنگاندازی مخالفان در واشنگتن و اورشلیم را محدودتر خواهد کرد.
در سال ۲۰۰۸ یکی از زبانزدهای انتخاباتی اوباما، بیباکی بود. این ماه، برای نخستینبار پس از مدتی طولانی، او بار دیگر این شهامت را از خود بروز خواهد داد.
Sorry. No data so far.