شکلگیری نهضت فمنیسم در قرن نوزدهم در غرب منشأ پیدایش برخی اندیشههای افراطی درباره حقوق زنان شد. این در حالی است که قرائت اسلام نگاهی کاملاً متفاوت با نگاه غربی به مقام زن دارد و باید اسلام را به حق طلایهدار دفاع از حقوق زن دانست.
فمنیسم که در افق فکری اومانیسم ظهور یافت به بهانه دفاع از حقوق زنان، ضربههای سنگینی به ارزش و هویت زنان وارد آورد و پس از آنکه در اعلامیه حقوق بشر تأثیر گذاشت، برای اجرایی کردن ایدههای خود؛ معاهدهها و کنوانسیونهای بین المللی نظیر کنوانسیون “رضایت برای ازدواج” و… ایجاد کرد تا آنجا که سازمان ملل دهه 1976-1985 را دهه زنان نامگذاری کرد. جنبش زنان پیامدهای گوناگون فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درپی داشته که یکی از مهمترین آنها به چالش کشیده شدن اندیشههای دینی درباره، حقوق و تکالیف زنان ست.
در این دیدگاه، نگاه اسلام درباره زنان نیز مورد پرسش و حمله قرار گرفته تا آنجا که احکام اسلامی مربوط به زنان، مخالف حقوق بشر و ناقض تساوی حقوق زن و مرد تلقی شده و اسلام را دین مردان و تأمین کننده مصالح و منافع مردان دانستهاند. از این رو اندیشمندان بزرگ اسلامی با تکیه بر منابع اصیل اسلامی؛ به ویژه قرآن و روایات به تبیین دیدگاه اسلام درباره جایگاه و حقوق زن پرداخته و با توجه به اختلاف نظرهای جدی که ناشی از انفعال یا ایستادگی در برابر جنبش زنان بوده، پاسخهای متفاوتی ارائه کردهاند. در این میان به سهم پژوهشهای تاریخی در تبیین جایگاه زن در اسلام کمتر توجه شده، درحالی که تاریخ گواه روشنی بر تلاشهای اسلام در دفاع از حقوق زنان و هویت بخشی به آنها و تأمین مصالح زنان بر اساس حکمت و عقل و نه احساس و شعار بوده است. تا آنجا که باید اسلام را به حق طلایهدار دفاع از حقوق زن دانست. مقایسه وضعیت زن پیش از اسلام و سیر تحولاتی که پس از اسلام در موضوع زن ایجادشد، یکی از درخشانترین صفحات کارنامه اسلام را شکل میدهد.
وضعیت اجتماعی زن در عصر نبوی
حضور زنان در اجتماع و مشارکت ایشان در فعالیتهای اجتماعی در صدر اسلام از مسلمات تاریخی است که با مروری گذرا بر منابع تاریخی به سهولت میتوان به آن دست یافت. از دیدگاه اسلام اصل فعالیت اجتماعی برای زنان نه تنها مذموم نیست، بلکه در برخی مواقع، ممدوح و مطلوب است. مطالعه دقیق آیاتی چون آیات امر به معروف و نهی از منکر، بیعت، هجرت و وجوب زکات، موافقت قرآن با حضور اجتماعی زن را نتیجه میدهد. از طرفی آیاتی که چگونگی و شرایط حضور اجتماعی زن را مطرح میکند به خوبی جواز اصل این حضور، فهمیده میشود.
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع حضور اجتماعی زن مسلمان و وجود دیدگاههای متفاوت در این باره این بحث در دو محور ” جواز حضور زن در اجتماع” پی گرفته میشود.
1-جواز حضور زن در اجتماع
با دامنهدار شدن مباحث و مطالعات اسلامی جدید و فراهم شدن عرصه فعالیتهای اجتماعی زنان در محیطی سالم در جامعه ما، جواز حضور زن در اجتماع امری مسلم و تردیدناپذیر به حساب میآید. اما با توجه به آثار و اندیشه علما و متفکران اسلامی در مییابیم که این امر در طول تاریخ، به شفافیت و وضوح امروزی نبوده است. وجود اندیشههای سختگیرانه در برخورد با زن و تعاملات اجتماعی او از همان صدر اسلام گزارش شده است. سفارش پیامبر به مردان در مورد اجازه دادن به همسران خود برای حضور در مسجد و نماز جماعت میتواند حاکی از وجود سختگیریهایی در رفتار مردان نسبت به حضور زنان در اجتماع باشد. پیامبر در پاسخ به اعتراض خلیفه دوم به یکی از همسران ایشان به سبب خروج از منزل، خروج زنان را برای برآوردن حوائج خود اجازه دادند. بعدها نیز به رغم تأکید مکرر پیامبر اکرم برخی مانع خروج زنان برای حضور در مسجد میشدند.
شاید وجود گزارشهایی از سیره اهل بیت و گفتار ایشان در سفارش به حسن دوری زن مؤمن از مردان، بتواند دستمایه برخی در اسلام شود که تبیین دقیق این رفتارها و گفتارها میتواند زمینه هرگونه کج فهمی را ازبین ببرد.
پیامبر اکرم درپاسخ به سؤالی در مورد بهترین روش برای زن فرمودند: “برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند ولا یراها.” برای فهم این روایت باید کلمه “خیر” خود گویای این حقیقت است که این سیره، رجحان و مزیت دارد. به دیگر سخن، حضرت در مقام بیان امری ترجیحی و ایدهآلی است. در شرایطی که نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست بهتر آن است که زن با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت قانونی نیست. سیره فاطمه و زنان مورد تأیید پیامبر گویای این واقعیت است که در صورت ضرورت، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زنان هیچ منعی ندارد.
2- اصول و ضوابط حاکم بر حضور اجتماعی زن
بی شک هیچ کس نمیتواند ادعا کند که اسلام حضور زن را در اجتماع بدون قید و شرط تأیید کرده است. در بیان اصول و ضوابط حاکم بر این حضور اجتماعی میتوان دو اصل کلی را مطرح کرد”حفظ منافع خانواده” و “حفظ آرامش روانی و روحی جامعه”.
الف.حفظ منافع خانواده
خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد است. این نهاد بیشترین زمینه را برای کمال آن دو و بهترین محیط را برای شکلگیری شخصیت فرزند فراهم میسازد. با نگاهی به استعدادها و تواناییهای خاص زن، به خوبی در مییابیم که خانواده، مناسبترین محل برای بروز استعدادها و توانمندیهای اوست. جایگاه رفیع خانواده، در نگرش اسلامی موجب شده است که بهترین بنیان اجتماعی قلمداد شده و به منافع آن در قیاس با نهادهای دیگر، به طور ویژه توجه شود. بنابراین درتنظیم روابط اجتماعی و ارائه الگوی حضور و مشارکت اجتماعی زنان باید آثار این فعالیتها در تحکیم و تضعیف پیوندهای خانوادگی لحاظ شود. اسلام در تبیین وظایف زن و مرد با اصل قراردادن کانون خانواده، به دیگر وظایف اجتماعی جهت و معنای مشخصی بخشیده است.
از آنچه گفتیم به دست میآید که اسلام جایی حضور زنان را تجویز میکند که لطمهای به مأموریتهای وی در خانواده وارد نسازد. روایات متعددی در تبیین کارکردهای زن در خانواده و بیان اجر و پاداش تلاش زن در این نهاد مقدس از بزرگان دین نقل شده است که بیانگر این حقیقت است. برای نمونه، میتوان به روایت معروف اسماء بنت یزید انصاریه، اشاره کرد. زنان عصر نبوی با تصور کم ارزشی تلاششان در خانه در مقابل حضور اجتماعی مردان و ادای واجباتی چون جهاد، نماز جمعه و جماعات و حج، با ذهنی پر سؤال نمایندهای به سهم زنان از حضور اجتماعی را با بیانی رسا که تحسین پیامبر اکرم را برانگیخت، مطرح کرد. حضرت نیز درپاسخ ، ارزش و پاداش ماموریتهای زن را در خانه، معادل ارزش و پاداش آن واجبات قرار داد و زنان را به حفظ خانواده تشویق کرد.
ب. حفظ آرامش روحی و روانی جامعه
خداوند از روی حکمت خویش برای استواری نظام آفرینش و بقای نسل انسان، لطافتها و جاذبههایی خاص در وجود زن نهاده و جایگاه ظهور این جاذبهها و زیباییها را عرصه خانواده و در روابط خصوصی همسران قرار داده است نه گستره اجتماع و روابط عمومی با نامحرمان. یکی از اصول حاکم بر حضور زن در اجتماع، حفظ آرامش روانی جامعه و عدم ظهور و بروز جاذبههای جنسی در روابط با دیگران است.
اسلام برای رسیدن به این مهم به تبیین حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه پرداخت. رعایت احکام حقوقی و اخلاقی در این رابطه از سوی زن مسلمان، زمینهساز ایجاد جامعهای سالم در جهت حضور فعالتر و مؤثرتر او در جامعه میشود. این احکام حقوقی و اخلاقی در سه محور حد نگاه، حد پوشش و حد معاشرت و اختلاط بیان میشود.
حد نگاه
از آنجا که نگاه آلوده یکی از راههای انحراف جنسی و زمینهساز بی بندو باری در جامعه است قرآن کریم مردان و زنان مؤمن را به رعایت عفت در نگاه دستور داده است: “به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند این برای آنان پاکیزهتر است خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است. یا “و به زنان با ایمان بگو چشمهای خو را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را به جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرشان یا پسرانشان یا پسران هسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرنشان یا پسر خواهرانشان یا زنان هم کیششان یا بزرگانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.(نور 30 و 31)
دقت در شأن نزول آیه که در کافی از امام باقر(ع) نقل شده است ما را به زمینه تاریخی نزول این آیات آشنا میکند. جوانی از انصار در کوچههای مدینه به زنی برخورد کرد، در آن ایام، زنان مقنعه خود را پشت گوش میانداختند، وقتی زن از کنار او گذشت جوان او را تعقیب کرد و از پشت به او مینگریست تا داخل کوچه تنگی شد، استخوان یا شیشهای که در دیوار بود به صورت او گیر کرده آن را شکافت. همین که زن از نظرش غایب شد جوان متوجه شد که خون به سینه و لباسش میریزد، در این هنگام به خدا قسم خورد که نزد رسول خدا رود و جریان را خبردهد. جوان نزد آن حضرت رفت رسول خدا از او پرسید چه شده است جوان جریان را گفت. جبرئیل نازل شد و آیه را آورد.
Sorry. No data so far.