«بازنگری و تحول در علوم انسانی» طی ۵- ۶ سال اخیر مبدل به داستانی شده که هر روز فصل جدید در آن گشوده میشود و انگار ارادهای برای رسیدن به آخر ماجرا در آن وجود ندارد.
البته باید اشاره کرد که اولا؛ بحث بازنگری تنها مختص زمان کنونی نیست و همه سرفصلهای درسی بعد از گذشت چندین سال از تدوین، نیازمند به روز رسانی و بازنگری هستند و ثانیا؛ بازنگری و تحول در علوم انسانی کاری نیست که یک ماهه و ۲ ماهه انجام شدنی باشد و طبیعتا نیازمند زمان طولانیتر است.
با این شرایط، اکنون شاهد هستیم که این بازنگری و تحول در جریانی پر فراز و نشیب قرار گرفته که شاید از زمان طرح اولیه آن، حدود یک دهه گذشته و مسئولان مربوطه هم از سال ۱۳۸۵ به صورت رسمی به این مساله ورود کردهاند و تاکنون هم اقداماتی برای بازنگری در برخی سرفصلها انجام دادهاند.
تاکید رهبر معظم انقلاب بر تحول در علوم انسانی
بازنگری در رشتههای علوم انسانی با توجه به تحصیل بیش از نیمی از جمعیت ۴ میلیونی دانشجوبان کشور در این رشتهها و گستردگی آن در دانشگاههای سراسر کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. علوم انسانی در هر کشوری مهمترین نقش را در جهتبخشی به افکار عمومی و هدایت اجتماع بر عهده دارد و بر همین اساس بود که رهبر فرزانه انقلاب طی سالیان اخیر بارها بدان پرداخته و در مورد علوم انسانی و اهمیت آن مطالبی را گوشزد کردهاند.
ایشان در ضمن رهنمودهای خود، همواره به آسیبهای موجود این علوم نظیر کتب ترجمهای، بومی نبودن منابع درسی و توسعه بیش از اندازه و… اشاره کردهاند. معظم له در همین راستا در دیدار جمعى از استادان دانشگاههاى سراسر کشور در سال ۱۳۸۲ فرمودهاند که «مسأله تولید علم فقط مربوط به علوم پایه، تجربى و… نیست، بلکه شامل همه علوم و از جمله علوم انسانى است. ما بخصوص در زمینه علوم انسانى، برخلاف آنچه که انتظار مىرفت و توقع بود، حرکت متناسب و خوبى نکردهایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را – چه در زمینه اقتصاد و چه در زمینههاى جامعهشناسى، روانشناسى و سیاست – به شکل وحی منزل از مراکز و خاستگاههاى غربى گرفتهایم و بهصورت فرمولهاى تغییر نکردنى در ذهنمان جا دادهایم و بر اساس آن مىخواهیم عمل و برنامهى خودمان را تنظیم کنیم! گاهى که این فرمولها جواب نمىدهد و خراب درمىآید، خودمان را ملامت مىکنیم که ما درست بهکار نگرفتهایم، در حالىکه این روش، روش غلطى است. ما در زمینه علوم انسانى احتیاج به تحقیق و نوآورى داریم. مواد و مفاهیم اساسىاى هم که بر اساس آن مىتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهاى اساسى علوم انسانى را شکل داد و تولید و فراورى کرد، به معناى حقیقى کلمه در فرهنگ عریق و عمیق اسلامى ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام مىتوانند با جستجو و تفحص، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایى است که ما باید به تولید علم برسیم.»
حرف تا عمل وزارت علوم دولت نهم در باب تحول!
این دیدار دانشگاهیان سراسر کشور با رهبر معظم انقلاب مربوط به آبان ماه سال ۱۳۸۲ است، یعنی حدود یک دهه قبل، اما آغاز حرکت رسمی مسئولان مربوطه برای بازنگری در علوم انسانی به اواخر سال ۱۳۸۵ بر میگردد که طی آن محمدمهدی زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری وقت در مراسم افتتاحیه اولین کنگره ملی علوم انسانی «وضعیت امروز، چشم انداز فردا» از بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی خبر داد و گفت: «یکی از دغدغههای فکری در وزارت علوم بحث تحقیقات علوم انسانی است. مطالعات بین رشتهای مغفول شده است، چرا که بین رشتهای میتواند میدانی جدید در علوم انسانی منطبق با نیازهای جامعه بیافریند و بنابراین ۱۱۰ رشته میان رشتهای تعریف شده که کارگروههای مختلف در حال تعریف دروس و سرفصلهای آن برای دانشگاهها هستند» و در پی این اظهارات، معاونان آموزشی دانشگاهها هم در خردادماه سال ۱۳۸۶ به داستان بازنگری سرفصلهای درسی علوم انسانی وارد شدند.
وزیر علوم دولت نهم، حدود یک سال بعد از اظهارنظر اولیه در بهمنماه ۱۳۸۶ باز هم به میدان بازنگری علوم انسانی آمد و از اجرای راهبردهای ۵ گانه توسعه علوم انسانی خبر داد.
در ادامه این روند، زاهدی در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۷ با بیان اینکه کتب علوم انسانی ما خوراکی از یافتههای دانشمندان غربی است، اعلام کرد که بازنگری در علوم انسانی با رویکرد اسلامی انجام خواهد شد.
وی در شهریورماه همین سال در کمیسیون فرهنگی دولت خبر رسمی آغاز بازنگری در بسیاری از رشتههای علوم انسانی در وزارت علوم را اعلام کرد.
پژوهشگاههای «علوم انسانی» و «حوزه و دانشگاه» وارد میشوند!
شهریورماه سال ۱۳۸۷ بود که رسانهها خبر از ورود پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عرصه بازنگری سرفصلهای علوم انسانی به نقل از حمیدرضا آیت اللهی دادند؛ «بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی محول شد» و یک سال بعد یعنی در مهرماه سال ۱۳۸۸ و بعد از آغاز به کار دولت دهم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هم وارد ماجرا شد و مسئولیت ارائه ۵۰ عنوان کتاب را تقبل کرد و حجتالاسلام سیدمحمد غروی عضو پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، بازنگری در علوم انسانی با رویکرد اسلامی را هدف این پژوهشگاه برشمرد.
تاسیس شورایی جدید در شورای عالی انقلاب فرهنگی!
همزمان با این تحولات و تاسیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در شورای عالی انقلاب فرهنگی با ۱۴ کارگروه، در مهر ماه سال ۱۳۸۸ رجبعلی برزویی دبیر شورای برنامه ریزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به تشریح جزئیات طرح بازنگری علوم انسانی با محوریت توانمندی داخل و اسلامی کردن آن پرداخت و اعلام کرد که «بازنگری در علوم انسانی با اولویت کاربردی و روزآمد کردن با توجه به توانمندیهای داخل و دیدگاههای اسلامی صورت میگیرد. بحث بازنگری در دروس توسط وزارت علوم در تمامی رشتهها صورت میگیرد اما بازنگری در علوم انسانی به ویژه در مقطع کارشناسی با تأکید بیشتری انجام میشود.»
رئیس شورایی که با ۱۴ کارگروه در مهرماه ۱۳۸۸در شورای عالی انقلاب فرهنگی کار بازنگری در علوم انسانی را آغاز کرده بود، آبانماه سال ۱۳۸۹ با بیان اینکه گزارش دستاوردهای شورای تحول و ارتقای علوم انسانی به زودی اعلام میشود، گفت که «جلوی توسعه بیحساب علوم انسانی را میگیریم»، البته غلامعلی حداد عادل درباره تصمیم وزارت علوم مبنی بر گسترش ۱۲ رشته علوم انسانی بعد از بازنگری آنها هم توضیخ داد و یادآور شد که «این طور نیست که از سال آینده در ۱۲ رشته دانشجو پذیرش نشود و به هیچ وجه قصد این نیست که از سال آینده دانشکدههایی که در حال حاضر وجود دارد و در رشتههای علوم انسانی دانشجو پذیرش میکنند برایشان محدودیتی ایجاد شود.»
ادامه تحولات در «سمت»!
اسفندماه سال ۱۳۸۸ بود که سازمان سمت هم به بحث بازنگری با هدف تجدیدنظر در کتابهای علوم انسانی و آغاز تالیف ۸۰ کتاب درسی جدید وارد شد و احمد احمدی رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها در این زمینه گفت: «در حال حاضر این سازمان کار تجدیدنظر کتابهای علوم انسانی را از لحاظ محتوا آغاز کرده و در این راستا ۸۰ کتاب تجدیدنظر شده است. در تجدیدنظر کتابهای علوم انسانی ۲۰ تا ۸۰ درصد کتابها از لحاظ محتوا، ویرایش، چاپ و حروف چینی تغییر پیدا کرده و در برخی اوقات کل مطالب باید یکبار دیگر ویرایش شود.»
دانشگاههای آزاد و دولتی در مسیر تحول!
کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم در شهریورماه سال ۱۳۸۹ با اظهارنظری صریح اعلام کرد که «رشتههای علوم انسانی به زودی بر اساس مبانی اسلامی تغییر میکنند» و در ادامه هم مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی وزارت علوم از توقف پذیرش دانشجو در ۱۲ رشته شامل حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، مدیریت فرهنگی و هنری، جامعهشناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روانشناسی، علوم تربیتی و علوم سیاسی تا پایان بازنگری سرفصلهای آنها خبر داد.
همچنین پیش از آغاز رسمی سال تحصیلی ۸۹-۹۰ دانشگاههای کشور، حسن احدی معاون آموزشی دانشگاه آزاد از کلید خوردن تدوین کتابهای جدید رشتههای علوم انسانی منطبق بر مبانی اسلامی خبر داد و با بیان اینکه این امر از رشته روانشناسی آغاز شده است، گفت: «امیدواریم تا ۲ سال دیگر منابع بومی سازی شده در زمینه روانشناسی عرضه شود».
هجمههای داخلی و خارجی به تحول علوم انسانی!
در میان همه این تحولات و تلاشها برای تحول در علوم انسانی، اواسط سال ۱۳۸۹ یادآور حملات و انتقادات شدید داخلی و خارجی به مسئولان و متصدیان این امر بود؛ در همین زمینه، وزیر علوم بارها به صحنه آمد و در میان رسانههای کشور به تشریح اهداف این کار پرداخت و شایعات مطرح را ساخته و پرداخته ذهن مریض دشمنان ایران اسلامی دانست.
کامران دانشجو در همین راستا، در سفر استانی به مازندران با رد برخی شایعات در خصوص حذف برخی دروس علوم انسانی، اظهار داشت که «دانشگاه ما باید انسانی را تربیت کند که اسلام تعریف کرده و لازم است که این بخش ساماندهی شود و آموزههای دینی در علم اقتصاد، روانشناسی جامعهشناسی و سایر سرفصلهای علوم انسانی وارد شود که کارگروهی در پی انجام این ساماندهی است».
وی در آذرماه سال ۱۳۸۹ نیز تاکید کرد که حذف نظریات غربی در علوم انسانی هدف ما نیست؛ «به هیج وجه هدف ما حذف نظریات غربی در علوم انسانی نیست بلکه تلاش داریم نظریات و اندیشههای اسلامی نیز در متون درسی گنجانده شود و بتوان با تکیه بر اندیشههای اسلامی نظریات غربی را به نقد و چالش کشید».
وزیر علوم در آغاز سال ۱۳۹۰ هم دلیل بازنگری علوم انسانی را تشریح کرد و گفت: «علت بازنگری علوم انسانی ماهیت ترجمهای نظریههای غربی در این دروس است، دروس علوم انسانی باید بومی شود و مطابق با آموزههای دینی و فرهنگ اسلامی-ایرانی و در جهت پاسخ به نیازهای کشور باشد»
نخستین خبرها از نتایج بازنگری!
دیماه سال ۱۳۸۹ بود که وزیر علوم از آغاز بازنگری ۳۸ سرفصل و ۵۲ مورد از منابع درسی علوم انسانی دانشگاهها خبر داد.
در همین زمینه حمیدرضا آیت الهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم گفت که «یک رشته در تاریخ، ۲ رشته در زبان و ادبیات انگلیسی، ۳ رشته در فلسفه، ۶ رشته در علوم تربیتی، مشاوره و روانشناسی، ۵ رشته در مدیریت، ۸ رشته مربوط به علوم اجتماعی، ۶ رشته مربوط به ارتباطات و روزنامهنگاری، ۵ رشته مربوط به اقتصاد و ۲ رشته مربوط به حقوق و علوم سیاسی مورد بازنگری قرار میگیرد» و این اتفاق خوشایند در حالی آغاز میشد که به گفته برخی مسئولان دست اندرکار، عمر بسیاری از رشتههای علوم انسانی به ۱۵ سال میرسید و به عنوان مثال رشته اقتصاد ۱۹سال، رشته ادبیات انگلیسی و علوم اجتماعی ۲۱سال و رشته فلسفه ۲۳ سال است که مورد بازنگری قرار نگرفته بود.
علوم انسانی متحول شده در مهرماه به دانشگاه میآید!
آغاز سال ۱۳۹۰ همراه با خبرهای خوش در حوزه بازنگری در علوم انسانی بود و در همان اردیبهشتماه معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم از جایگزین شدن منابع تحول یافته علوم انسانی به جای منابع موجود در سال تحصیلی آینده خبر داد.
در همین زمینه، حمیدرضا آیت الهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم گفت که «همانطور که قول دادیم تا پیش از مهرماه سال جاری ۳۸ رشته و بیش از ۴۰۰ سرفصل بازنگری شده را تحویل دهیم».
بر همین اساس در مردادماه سال ۱۳۹۰ سعید قدیمی دبیر شورای عالی برنامهریزی آموزش عالی اعلام کرد که «۵۰ جلد کتاب در حوزه علوم انسانی بر اساس سرفصلهایی که داشتیم سفارش داده شده و منتظر آماده شدن این کتابها هستیم و اکنون ۴ جلد از این کتابها که مشتمل بر موضوعات بهداشت روانی، حکمت اشراق و سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت آماده شده و به زودی در دستور کار شورای عالی برنامهریزی آموزش عالی قرار میگیرد تا برای استفاده از این کتابها به عنوان کتاب درسی دانشگاهی تصمیمگیری نهایی صورت گیرد».
دانشگاه علامه طباطبایی هم وارد بحث تحول شد!
در حالی که همه منتظر رونمایی از سرفصلهای متحول شده علوم انسانی بودند، در تیرماه سال ۱۳۹۰ خبری در رسانهها منتشر شد که بر اساس آن «دانشگاه علامه طباطبایی مجری بازنگری ۷رشته علوم انسانی شد».
همزمان با این اتفاق، سامانه بازنگری علوم انسانی هم در وزارت علوم به منظور دسترسی دانشجویان و استادان به منابع بازنگری شده علوم انسانی راه اندازی شد. در ادامه هم اساتید دانشگاهها در قالب پرسشنامه علمی برای بازنگری در علوم انسانی نظرات خود را اعلام کردند.
بدقولی و تاخیر مانع از تحقق وعدهها شد!
علی رغم وعدههای داده شده، سال تحصیلی دانشگاهها آغاز شد اما سرفصلهای جدید باز هم به دانشجویان نرسید؛ مدیرکل دفتر پشتیبانی و حمایت آموزش عالی وزارت علوم علت این مساله را بدقولی ۲ پژوهشگاه «علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» و «حوزه و دانشگاه» دانست که قرار بود تا شهریورماه سرفصلهای بازنگری شده علوم انسانی را طبق قرارداد رسمی که با وزارت علوم داشتند، تحویل دهند اما خلف وعده کردند.
با این حال پژوهشگاه «حوزه و دانشگاه» خیلی زود بدقولی در بازنگری سرفصلهای علوم انسانی را رد کرد و پژوهشگاه «علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» هم با حدود ۲ ماه تاخیر، در آبانماه ۱۳۹۰ پایان کار بازنگری در ۳۸ رشته علوم انسانی را اعلام و آنها را برای تصویب نهایی به کمیتههای تخصصی زیر نظر شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم ارائه کرد.
تعدد دستگاههای مسئول و عقب ماندگی از برنامه!
مروری کوتاه بر افراد و نهادهای اصلی مشارکت کننده در بحث بازنگری و تحول در سرفصلهای علوم انسانی نشان میدهد که افرادی همچون حججالاسلام احمد احمدی، غروی و صدرالدین شریعتی و آقایان آیت اللهی، قدیمی و حدادعادل و نهادهایی چون وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی، پژوهشگاههای علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و حوزه و دانشگاه و سازمان سمت و… دستی در آتش این موضوع دارند.
با این حال و در شرایطی که بنابر برنامه پنجم توسعه مقرر شده که ۲۰ هزار سرفصل مورد بازنگری قرار گیرد؛ یعنی سالانه حدود ۴۰۰۰ سرفصل بازنگری شود، اکنون تنها صحبت از بازنگری در ۳۸ رشته است که ظاهراً از این میان ۲۲ مورد، تایید و به شورای عالی برنامهریزی تحویل داده شده است تا پس از آن در اختیار دانشگاهها قرار گیرد.
سخن آخر؛ کجا هستیم و چه باید بکنیم؟!
با این حال، توجه کنیم که با گذشت ۳ سال از آغاز به کار جدی مسئولان مربوطه، باز هم رهبر معظم انقلاب از وضعیت موجود اظهار نگرانی کردند و در شهریورماه ۱۳۸۸ در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند که «طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه عظیم دانشجویى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه دانشگاههاى کشور داریم، حدود ۲ میلیون اینها دانشجویان علوم انسانىاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینههاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهانبینى اسلامى باشد و بخواهد جامعهشناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشتهها میگیریم؟ این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههایى هستند که مبنایش مادی گرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربىها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزش هاى خودمان را در قالب هاى درسى به جوانها منتقل کنیم، این چیز خیلى مطلوبى نیست»
معظم له در مهرماه ۱۳۸۹ نیز در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم هم تاکید کردند که «این علوم انسانىاى که امروز رایج است، محتواهایى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است، متکى بر جهانبینى دیگرى است و حرف و هدف دیگرى دارد».
اندکی مداقه در فرمایشات معظم له در باب لزوم تحول در علوم انسانی نشان میدهد که آسیبهایی نظیر «تعارض با مبانی قرآنی و اسلامی»، «تضاد با فرهنگ بومی»، «همسویی با منافع استعمار و استکبار»، «وارداتی و ترجمهای بودن» و «محدود ساختن خلاقیت و نوآوری دانشگاهیان» در کمین دانشگاهیان و به خصوص دانشجویان رشتههای علوم انسانی است و در این شرایط مسئولان ذیربط باید ضمن تشریح فعالیتهای انجام شده، با همت، شدت و جدیت بیشتری در مسیر تحقق این مطالبه رهبر معظم انقلاب گام بردارند.
Sorry. No data so far.