ابراهیم فیاض، دانش آموخته حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ساخته شدن فیلم موهن «بیگناهی مسلمانان» را دارای زمینه و پشتوانهای تئوریک دانست و گفت: آنچه را که ما امروز شاهد آن هستیم، باید به عنوان نتایج و لوازم نهایی جنگ میان رویکرد یهودی با محوریتبخشی به متن و رویکرد مسیحی مفسرمحور در نظر گرفت که رویکرد متنمحور با غالب شدن، به دنبال گستردن خود به جهان اسلام است.
توهین به پیامبر اسلام (ص) برآمده از ساختار اندیشه یهودی است
فیاض با بیان اینکه توهین به پیامبر اسلام (ص) برآمده از ساختار اندیشه یهودی است، اظهار کرد: یهود متنمحور است؛ یعنی کتاب تورات و آنچه در قالب تلمود و… به عنوان تفسیر تورات به آن اضافه شده، برای آنان مهم است. در یهودیت توحید نیز محوریت دارد، اما با تأکیدی که بر متن صورت میگیرد و با فاصلهای که به جهت عدم توجه به مفسر، میان متن و مؤلف برقرار میشود، تفسیر براساس متن اهیمت پیدا میکند. بنابراین یهود کتابمحور و فقهمحور است و از همین مسیر، بیان آن، بیانی تاریخی و اجتماعی به شکلی خاص میشود و عناصر روانشناختی در آن نقش چندانی ندارد. چنین چیزی را به وضوح میتوان در تلمود به عنوان تفسیر تورات دید.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به رویکرد مسیحیت عنوان کرد: اما در مسیحیت وساطت مفسر جدی است و انسان کامل به عنوان مفسر، محور قرار میگیرد. به همین جهت متن چندان از اهمیت برخوردار نیست و حضرت عیسی (ع)، خود، واسطه و مفسری است که تقریباً جای متن را میگیرد و خود ایشان و گفتههایشان توسط حواریون مورد تفسیر قرار میگیرد. در اینجا محوریت با حواریون به عنوان مفسران است و در همین جهت انجیل را کتابی میبینیم که عناصر انسانمحورانه و مؤلفههای روانشناختی در آن برجسته است.
رویکرد متنمحور یهودی، همبسته با تم «مرگ خدا به عنوان مؤلف»
فیاض در ادامه با اشاره به تمهای «مرگ مؤلف» و «مرگ خدا»، رویکرد متنمحور یهودی را همبسته با تم «مرگ خدا به عنوان مؤلف» دانست و خاطرنشان کرد: اگر شما متنمحور باشید، خواهید گفت که خدا نیز دیگر در تفسیر متن دینی دخالتی ندارد؛ ریشههای مرگ خدا را میتوان در اینجا دید. در واقع مرگ مؤلف گویای این نکته است که یهود پیش از اینکه به نفی هدایتگری و مفسر بودن پیامبران خود در عمل بپردازد، در معنا خدا را مرده دانسته است؛ همچنان که در قرآن آمده است که «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ؛ و یهود گفتند دست خدا بسته است» (مائده/ ۶۴). در چنین رویکردی مخاطب میماند و تاریخ و زمانه او و کتابی که بدون هیچگونه اضافه به انسان مفسر خاص باید مورد تفسیر قرار گیرد.
نفی امامت از طریق مرگ خدا و متنمحوری/ تقابل متنمحوری و امامتمحوری
این دانش آموخته حوزه و دانشگاه افزود: یهودیت در نفی خود نسبت به انسان کامل که در برخوردهای آنان نسبت به موسی (ع) و آزار و اذیت پیامبران و همچنین تلاش برای کشتن عیسی (ع) جلوهگر شده است، در واقع به نفی امامت پرداخته و اگر به مقوله پیامبری نیز اذعان کرده است، پیامبران را صرفاً آورنده کتاب و نه امام، هدایتگر و مفسر کتاب میداند. نتیجه این جریان همان چیزی است که امروزه در هرمنوتیک از آن سخن گفته میشود که فقط ما ماندهایم و زمانی که در آن واقع شدهایم و تفسیری که در این دور زمان از کتاب مقدس برمیداریم.
فیاض با اشاره به اینکه متنمحوری حاکم بر جریان هرمنوتیک نقطه مقابل امامتمحوری است، بیان کرد: جریان مباحث هرمنوتیک با امامتمحوری فاصله دارد. این موضعی است که در تاریخ اسلام و در بین گروههای اسلامی نیز بیسابقه نیست و کسانی که «حسبنا کتاب الله» گفتهاند، در همین بخش دستهبندی میشوند. آنان میگویند که نیازی به امام و مفسر ندارند، چرا که متنمحورند و کتاب را کافی میدانند و از همین رو به کوبیدن و نفی امامت میپردازند؛ همچنان که یهود به تخطئه و آزار پیامبران اقدام کردند.
وی با اشاره به بشری تصویر شدن پیامبران الهی در کتب مقدس یهودی گفت: یهودیان مسائلی را به پیامبران خود نسبت میدهند که در شأن یک پیامبر نیست. در مواجهه با حضرت عیسی (ع) نیز، در حالی که مسیحیان نوعی الوهیت برای عیسی (ع) قائل میشوند، یهود دست به تخطئه و پایین آوردن شأن او میزند و او را مرتد از دین خدا یا فاسد معرفی میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: در بین گروههایی از مسلمانان نیز پیامبر (ص) فقط در وحی معصوم دانسته میشود و ایشان را در سایر حوزهها و موضعهای زندگیاش معصوم نمیدانند. در واقع در این نگاه بر جنبه «أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ؛ من بشری چون شمایم» تأکید میشود و «یُوحَى إِلَیَّ؛ به من وحى میشود» برای آنها اهمیت ندارد و آن را کمرنگ یا نفی میکنند و جایگاه پیامبر (ص) را پایین میآورند.
ولایت در قالب مفهوم اضافه تفسیری، تبیینکننده نسبت فرد شیعه با کتاب مقدس
وی با اشاره به اینکه جریان فکری شیعه از این گونه آسیبها به دور است، گفت: در شیعه هم متن و هم انسان کامل مورد توجه است، اما آنچه که نسبت فرد شیعه با متن را شکل میدهد و تعریف میکند، اضافه تفسیری است که همان ولایت انسان کامل است. در واقع این ولایت با پرتوافکنی خود، چه در حضور و چه در غیاب، تفسیر را شکل میدهد و همین ولایت در قالب مفهوم اضافه تفسیری تبیین کننده نسبت فرد شیعه با کتاب مقدس یعنی قرآن است.
Sorry. No data so far.