یکشنبه 21 اکتبر 12 | 13:33

انتقاد محمدعلی بهمنی از بی‌مهری ترانهٔ امروز به عشق

در نشست نقد مجموعه ترانه عبدالجبار کاکایی، محمد صالح‌علاء، کاکایی را عاشق ایستاده خواند و محمدعلی بهمنی از بی‌مهری ترانه‌ امروز به عشق انتقاد کرد.


دهمین نشست کانون ادبی زمستان این ماه برنامه خود را به نقد و بررسی کتاب «بی‌چتر و بارانی» عبدالجبار کاکایی اختصاص داد.

این نشست که اجرای آن را اهورا ایمان برعهده داشت، با حضور محمدعلی بهمنی‌، محمدصالح علاء‌،افشین یداللهی و ابراهیم اسماعیلی به عنوان منتقدان نشست در تالار ایوان شمس برگزار شد.

در ابتدای این نشست، ابراهیم اسماعیلی به نقاط قوت و ضعف ترانه‌های مجموعهٔ «بی‌چتر و بارانی» پرداخت و با اشاره به وجود مشکلات ویرایشی و غلط‌های املایی در این مجموعه، گفت: به نظر می‌رسد این کتاب با یک عجله و با کمی آسان‌گیری به لحاظ نشر جمع‌وجور شده است. حتا یکی از ترانه‌ها شش مرتبه در مجموعه تکرار شده است.

او با بیان این‌که می‌توان ترانه‌های این مجموعه را به دو بخش تقسیم کرد، اظهار کرد: ‌ بخشی از ترانه‌های این مجموعه اجرایی هستند و بخش دیگری وجهٔ مکتوب‌تری دارند و کاش این دو بخش از هم تفکیک می‌شد.

اسماعیلی به تکراری بودن بخشی از بندهای ترانه‌ها اشاره کرد و گفت: شاید در بخشی از آثار به خاطر این‌که پیشنهادات بیرونی برای متن وجود داشته، نویسنده تغییراتی در آن‌ها ایجاد کرده و ترانه‌سرا بعد‌ها این بند‌ها را به ترانه اضافه کرده است.

او همچنین گفت: در جاهایی از ترانه‌ها با ناهمگون بودن بافت واژه‌ها مواجه شدم. همچنین جابه‌جایی و دگرگونی ارکان زبان از دیگر مواردی بود که در این مجموعه مشاهده می‌شد. همچنین برخی از اصطلاحات محاوره‌یی دچار خدشه شده و ترانه‌سرا به سادگی از برخی اسلوب‌های ساختی گذاشته‌ است. در بعضی‌ از ترانه‌ها تصاویری تک‌افتاده وجود دارد که نسبتی با دیگر ترانه‌ها ندارند.

اسماعیلی همچنین درباره نکات مثبت این مجموعه ترانه گفت: استفاده از فانتزی‌های باورپذیر در لحظاتی که مخاطب با فضای جدی مواجه شده، استفاده از صور خیال به شکل تازه، پرداختن به مضامین معنوی با لحن امروزی صمیمی و پرسش‌گر، ‌ قرائت شخصی از زوایای عمومی که مخاطب می‌تواند آن را زمزمه کند، اندیشه‌ورزی و خیال‌پردازی در متن‌، حس‌آمیزی‌، تصرف‌های مثبت در زبان‌ و نگارش سطر‌های سهل و ممتنع از ویژگی‌های مثبت این مجموعه‌ ترانه است.

در ادامه این نشست، افشین یداللهی نیز با بیان این‌که عبدالجبار کاکایی در ترانه‌هایش مسائل اجتماعی را رک و پوست‌کنده بیان می‌کند، اظهار کرد: کاکایی به خاطر اعتقادات و پیشینه‌اش مضامین اجتماعی‌، مذهبی و معنوی را به خوبی در آثارش به کار می‌گیرد و در این زمینه‌ها هم موفق عمل می‌کند.

او در ادامه به تکرار کلماتی مانند ابر، ‌ باران‌، دلتنگی‌، شیرین‌، غصه‌ و خنده در «بی‌چتر و بارانی» اشاره کرد و گفت: این کلمات و کلماتی نظیر این‌ها در مجموعه زیاد تکرار می‌شود که کار‌ها کمی محدود و تصاویر تکراری می‌شوند.

او همچنین گفت: در جاهایی نیز احساس کردم مفهوم ممکن است مبهم باشد و ارتباط دو مصرع خیلی قوی نباشد. در بعضی از ترانه‌ها برای برخی از مفاهیم بسترسازی نشده است و همچنین در برخی دیگر دوگانگی زبانی در ترانه‌ها وجود دارد.

یداللهی درباره ظرفیت موسیقایی آثار کاکایی نیز سخن گفت و بخش‌هایی از ترانه‌های چاپ‌شده در کتاب‌ «بی‌چتر و بارانی» را که به اعتقاد او، دارای تصاویری زیبا بودند، خواند.

در ادامه نشست، محمد صالح‌علاء با اشاره به نقد‌ها و ایرادهای ابراهیم اسماعیلی و افشین یداللهی به ترانه‌های عبدالجبار کاکایی، عنوان کرد: آقای اسماعیلی گفتند که چرا بندی از ترانه‌ها تکرار شده است، در صورتی که اتفاقا من از این تکرار خوشم می‌آید. مهدی اخوان ثالث نیز بیتی دارد که در خیلی از شعر‌هایش آن را تکرار می‌کند، بنابراین نمی‌دانم جناب اسماعیلی چرا این مساله را بیان کرد.

این ترانه‌سرا در ادامه دربارهٔ پرسش اهورا ایمان که از او پرسید آیا عشق در همهٔ ترانه‌های کاکایی وجود دارد، عنوان کرد: اگر امروز ترانه‌های ما یک مقدار رنگ‌پریده هستند، به خاطر فقدان عشق است. الآن همه ترانه می‌گویند و ترانه گفتن کار انسانی و دلبرانه‌ای است.

صالح‌علاء گفت: ترانه‌سرایی مانند هر مهارت فنی دیگر به مهارت فنی نیاز دارد. ترانه نیز یادگرفتنی و حصولی است و البته گاهی هم افرادی هستند که نیاز به یاد گرفتن ندارند، مثلا زیبا‌ترین ترانه‌های ما‌‌ همان لالایی‌ها هستند که مادرانی آن‌ها را سروده‌اند که نمی‌دانستند قافیه و ترجیع‌بند چیست، اما بهترین لالایی‌ها را می‌سرودند.

او با بیان این‌که یکی از موارد لازم برای ترانه‌سرایی حضور عشق است، تاکید کرد: بدون تردید ترانه نیاز به عاشق دارد و همین باعث می‌شود که ترانه‌سرا آدم مسؤولی باشد. اگر من دوستدار آثار عبدالجبار کاکایی هستم، به خاطر این است که عشق در کارهای او زیاد است. او عاشقی ایستاده است و این خیلی برای من مهم است.

صالح‌علاء همچنین درباره نقطه طلایی آثار عبدالجبار کاکایی و چیزی که باعث می‌شود مخاطب آثار کاکایی را دنبال کند، گفت: کسانی که در ترانه‌گویی استوار ایستاده‌اند، از ترانه‌گویی لذت می‌برند. یکی از ناخوبی‌های من این است که‌گاه افقی می‌گویم و‌گاه عمودی، اما این‌که گفتم عبدالجبار استوار و مسؤول است، به خاطر این است که او همیشه عمودی‌، پایبند و استوار است.

وی همچنین عنوان کرد: عشق را نمی‌توان تعریف کرد و هر کس برای خود یک فن و فوت کوزه‌گری دارد. بنابراین عشق از پدیده‌هایی است که خیلی شخصی و خصوصی است و هر کسی در آثارش کوشیده با توجه به مهارت‌، فن و مکانیزم خود آن را بیان کند و به نظرم کاکایی این فن را بلد است.

در ادامه این نشست، محمدعلی بهمنی نیز با توجه به سخنان صالح‌علاء که درباره عشق در آثار عبدالجبار کاکایی عنوان شده بود، گفت: از شش – هفت‌سالگی به عشق اندیشیده‌ام و فکر می‌کنم عشق یک اصل و به گونه‌ای حضور بین مرگ و زندگی است. انسان شاید از لحظه‌ای که به دنیا آمده و کلمه در زبانش جاری شده، یا از مرگ گفته است یا از زندگی و ما در زندگی به چیز دیگری غیر از این دو نمی‌اندیشیم. عشق انرژی این دو واژه است.

این شاعر با اشاره به ترانه‌های عبدالجبار کاکایی که برای جنگ سروده است، عنوان کرد: همین که عبدالجبار کاکایی از اول جنگ به این حادثه نگاه خشنی داشته، خودش یک نوع عشق است. او به کسی عشق داشته که روزگاری با او زندگی می‌کرده است و یک‌باره دیده که او دیگر نیست. یا عشقی که به بخشی از وطنش داشته که از کشورش جدا شده و همه این‌ها به خاطر وجود عشق است.

او در ادامه عنوان کرد: کاکایی غزل‌های بسیار خوبی دارد و از پشتوانه شعری خوبی برخوردار است. اگر این عقیده را داشته باشیم که او در یک جایی کوله‌بار شعری‌اش را به نفع ترانه زمین گذاشته است‌، باز ارج او در نام و دانش اوست، چرا که او کسی است که خود را برای ترانه ایثار کرده است.

بهمنی در پاسخ به ‌این‌که آیا کاکایی کوله‌بار شعری‌اش را به نفع ترانه زمین گذاشته است، اظهار کرد: این طبیعی است که ما براساس یک بخش از آثار و براساس سلیقه خود به غربال آثار کسی بپردازیم. این امری است که در انسان اتفاق می‌افتد. اما به این منظور نیست که مثلا عبدالجبار کاکایی کوله‌بار شعری‌اش را به نفع مثلا ترانه زمین گذاشته است.

او درباره مجموعهٔ «بی‌چتر و بارانی» با بیان این‌که با آن زیسته است، گفت: به باور من، این مجموعه چیزی به کاکایی اضافه نمی‌کند. ایرادهایی هم از نظر ویرایشی به کتاب هست که پیش از من به آن اشاره شد. در شأن کاکایی هم نبوده که مثلا چند ترانه او در یک مجموعه تکرار شود و ما آن‌ها را بازخوانی کنیم. برخی از ترانه‌ها ایراداتی دارند، ولی به این معنی نیست که در کتاب کارهایی نیست که ماندگار نشود. به طور کلی شاید ترانه‌های این مجموعه نتوانند کاکایی را از آن‌چه که هست، بهتر نشان دهند، ولی مسلما در آن ترانه‌هایی وجود دارد که اگر اجرا شود، در ذهن و زبان خواننده خواهد ماند.

محمدعلی بهمنی همچنین در ادامه درباره این‌که آیا تصنیف از بین رفته است یا نه، عنوان کرد: هنوز یک قرن از ترانه نگذشته است که ما بخواهیم به میراث گذشتگانمان نیاندیشیم. ولی ما باید به این فکر کنیم که چرا در روزگار خود به عشق از زاویه بدش نگاه می‌کنیم. در بیشتر ترانه‌های ما عشق محکوم است و به آن اهانت می‌شود و ترانه امروز به شکلی دارد به عشق بی‌مهری می‌کند.

او سپس دربارهٔ فاصلهٔ تصنیف و ترانه، گفت: فاصله‌ای بین ترانه و تصنیف وجود ندارد و اگر بخواهیم بین این دو فاصله‌گذاری کنیم، مانند این می‌ماند که بگوییم یک برادر از برادر دیگر بهتر است. تصنیف و ترانه یک هم‌ذاتی درونی دارند که در عین حال که فکر می‌کنیم به تصنیف بی‌مهر شده، اما این فکر درست نیست.

او درباره برخی از جوانان ترانه‌سرا و استفاده نکردنشان از تصنیف عنوان کرد: من نمی‌توانم حکمی صادر کنم که جوانان به تصنیف بیاندیشند، اما مطمئنا این اتفاق خواهد افتاد. چیزی است که نباید خیلی نگران آن بود، زیرا کلا هنر چیزی است که نباید به کمبودهای آن بیاندیشیم، چون راه خود را پیدا می‌کند.

در پایان این نشست حمیدرضا شکارسری که در مراسم حضور داشت، نقطه‌نظرات خود را در باره‌ی‌ ترانه بیان و اظهار کرد: در حال حاضر با یک هنر تازه روبه‌رو هستیم و این خوب است که راجع به ترانه صحبت کنیم و آن را نقد کنیم.

این شاعر گفت: باید به ترانه با نگاهی هستی‌شناسانه نظر کنیم و مشخص کنیم که کاکایی در این برزخ کجاست، همچنین باید نگاهی تبار‌شناسانه به ترانه و وضعیت ترانه عبدالجبار داشته باشیم.

او با بیان این‌که نگاه ساختارگرایانه باید یک نگاه استقرایی باشد‌، گفت: باید در بررسی ترانه‌ها و اجزای ترانه‌های کاکایی در کل کتاب به این نتیجه برسیم که مثلا او زبان شسته رفته‌ای دارد و می‌تواند برای جوان‌ها الگو باشد.

او همچنین مضامین ترانه‌های کاکایی را به خاطر تاثیرات او از شرایط اجتماعی دانست و گفت: در نقد و بررسی ترانه باید اصالت ترانه مورد بحث قرار گیرد که آیا ترانه امروز شعر است؟ نظم است؟ آیا شعر منظوم همه‌کس فهم است؟ به نظر من همه این‌ها باید مشخص شوند که هنوز این اتفاق رخ نداده است و اگر هنوز در ترانه‌سرایی ضعف تالیف‌ و ایراد وجود دارد، نباید آن‌ها بوطیقای ترانه شوند.

در پایان این نشست عبدالجبار کاکایی چند ترانه از مجموعه «بی‌چ‌تر و بارانی» را خواند و درباره نقد ترانه‌هایش در این نشست گفت: از کسانی که در این جلسه به نقد ترانه‌ها پرداختند و بسیاری از ایرادات ترانه‌ها را نگفتند، تشکر می‌کنم.

او همچنین از محمدصالح‌علاء تشکر ویژه کرد و گفت: عاشق ایستاده منظر دوری است که صالح‌علاء برای من به کار برد.

او همچنین گفت: خیلی از عیوبی را که در این‌جا به آن‌ها اشاره شد، می‌پذیرم، بویژه ایرادهای چاپ و نشر که متوجه خودم است.

در این نشست همچنین مانی رهنما و ‌محمد علیزاده ترانه‌هایی از کاکایی را که با نوازندگی پیانو همراه بود، خواندند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.