حجت الاسلام محمدرضا زائری که از فعالان حوزه فرهنگی و اجتماعی و از معدود روحانیونی است که به مسئله حجاب به عنوان یکی از مسائل مهم جامعه ایران توجه ویژه دارد. به مناسبت انتشار جلد دوم کتابش با عنوان «حجاب بیحجاب» گفتگویی با وی صورت گرفته است که در ادامه میخوانید:
به نظر میرسد که از بین رفتن حجاب کلیدش از زمان رضاخان زده شد و به تدریج معنای واقعی حجاب در جامعه ایران کمرنگ شد. برای این مسئله چقدر زمان لازم است که آن را دوباره احیا کرد؟ در زمانی به سر میبریم که گویی راهکار قطعی و منطقی برای وضعیت بدحجابی در جامعه ایران تاکنون ارائه نشده است و این مسئله را میتوان از نوع برخوردهای گوناگونی که با این مقوله دینی- اجتماعی میشود، دید. یعنی یک دوره برخوردهای انتظامی و حکومتی و در یک زمانی این مسئله فراموش میشود و هر از گاهی این نوع برخوردها با مخالفت و یا با استقبال روبرو میشود و این نشان میدهد که ما هنوز به یک نقطه مشترک نرسیدهایم. اما مسئلهای که وجود دارد این است که آن خانوادهای که اهل حجاب نیست که مشکلی ندارد اما خانوادههای مذهبی با این وضعیت حجاب در جامعه دچار نگرانی و در مواقعی دچار بحران شدهاند. چه کار باید کرد که وضعیت مطلوب حجاب را در خانوادههای مذهبی حفظ کنیم؟
من با تعریف شما از صورت مسئله و تصویری که از وضعیت دارید، همفکر هستم که به دلایل مختلف، از جمله دستکاریهای متعدد و دخالتهای گوناگون و برخوردهای شعاری باعث شده که شاهد این وضعیت بسیار ناخوشایند و نابسامان باشیم، اما فکر میکنم که این مسئله قابل حل و ترمیم است؛ کلا موضوعات اجتماعی قابل بازنگری و اصلاح است. منتهی تغییر اجتماعی قواعدی دارد که اگر آنها رعایت شود قابل حل است، چه بخواهیم حجاب را در جامعه ترویج کنیم و چه بخواهیم بیحجابی را ترویج کنیم، خود قواعد و اصولی دارد که باید رعایت شود.
علت آسیبدیدگی حجاب در جامعه ما این است که دقیقا آن قواعد رعایت شده است، یعنی فضای رسانهای به وجود آمده، گروههای مرجع مؤثر بودند، باور عمومی دچار تغییر شده است، ارتباطات جدید تأثیر گذاشته است. اگر به همان طریقی که در حجاب آسیب ایجاد شده است، به همان طریق برای جبرانش اقدام شود جای امیدواری است؛ چون اساس جامعه و مخاطب فطرتا به عفت، حیا و پاکدامنی و سلامت گرایش دارد یعنی ما زمینه و مبنایش را داریم، منتهی در مورد شکل و ظاهر باید اقدام صورت گیرد.
متأسفانه واقعیتی که باید به آن اعتراف کنیم آن است که در طول سالهای گذشته نه تنها برای حل مشکل توسط نهادهای متولی قدمی برداشته نشده است بلکه برعکس، اقدامات صورت گرفته هم تخریبی بودهاند. مقصرترین و اساسیترین نهادی که نقش تخریبی در حوزه حجاب داشته، صدا و سیما است. نه تنها فیلمهای تلویزیونی بلکه حتی تیزرهای تبلیغاتی این سازمان بسیار در این تخریب مؤثر بوده است که متأسفانه هیچ وقت به آن توجه نمیشود.
سخنان اخیر مقام معظم رهبری در مورد سبک زندگی بسیار ارزشمند بود که بحث حجاب هم بخشی از سبک زندگی است. نمیتوان بخشهای دیگر این سبک زندگی را پذیرفت اما حجاب را نپذیرفت. یک مسیر طبیعی در تحولات اجتماعی در زندگی مدرن وجود دارد که این شکل حجاب بخشی از آن است؛ اگر بخواهیم این مشکل را حل کنیم باید همه آن کلیت را در نظر بگیریم. ما نمیتوانیم در رفتار انتخاباتیمان غربی باشیم اما در قیافه جوانمان غربی نباشیم. اگر از غرب متأثر شدیم همه چیزش با هم میآید. نمیتوانیم پیتزا و ساندویج را با قاشق و چنگال بخوریم چون اقتضائاتی دارد کما اینکه قرمه سبزی هم اقتضائات خود را دارد.
ما مسئلهای که با آن روبرو هستیم این است که میخواهیم مخاطب امروز ما بخشی از آن اقتضائات را بپذیرد و بخشی از آن را نپذیرد، و تا زمانی که این مسئله با کلیتش دیده نشود، مسئله حجاب قابل حل نخواهد بود ولو ۲ هزار سال دیگر. لذا گشت ارشاد فایده ندارد، لذا سخنرانیهای شعاری و کلیشهای تأثیر ندارد، لذا برنامه سازیهای تبلیغاتی فایده ندارد چون ریشه مشکل دارد.
اما خانواده مذهبی در متن سبک زندگیشان میتوانند این معضل را حل کنند. چون در سبک زندگی سنتی ما محجبه بودن ارزش بود، الان هم اگر در خانوادهای ارزش باشد به این معنا که کلیت خانواده این ارزش را پاس بدارند، باز میتوان از خیلی آسیبها در امان بود. دردمندانه و صادقانه اعتراف میکنم که خیلی از خانوادههای مذهبی ما در همین جامعه زندگی میکنند. مذهبیترین خانواده ما که دیگر ماهواره ندارد، تفریحات غیرحلال ندارد، پارتی مختلط و… ندارد. بلکه اتفاقا تفریح مذهبیترین خانوادهها میشود تلویزیون، و اتفاقا این دختران خانواده مذهبی چون رفت و آمدشان کمتر است و اهل مرکز خرید و پاساژ و ولگردی تو خیابان و دوست پسر و غیره نیستند اتفاقا این مخاطبان مذهبی ما بیشتر از همه در معرض آسیب تلویزیون هستند و اتفاقا این تلویزیون ما کمترین مخاطبی که در نظر میگیرد همین گروه است.
جالب اینکه گاهی تلویزیون ما برنامه برای مخاطبی میسازد که آن را نمیبیند. لذا این آسیبها به طور طبیعی رخ میدهد و این دختر خانواده مذهبی در مدرسه کنار دختری مینشیند که آبشخورهای فرهنگی و فکری دیگری دارد و طبیعی است که متأثر میشود و واقعیت این است که آینده هم بسیار بدتر خواهد بود.
راهکار پیشنهادی شما حداقل برای خانوادههای مذهبی چیست؟
تنها چیزی که میتواند ما را نجات دهد این است که خودمان فارق از نهادهای رسمی به میدان بیایم و این واقعیت دردناک را باید بگویم که خانوادههای مذهبی خودشان به مانند قبل از انقلاب به فکر حفظ بنیانهای اعتقادی و فضای مذهبی و سالم خانوادههای خودشان باشند و نمیتوان به هر چیزی که در جامعه عرضه میشود اعتماد کرد. خانوادههای مذهبی ناچارند مجله، فیلم سینمایی، مواد فرهنگی مصرفی، گردهمایی اجتماعی خاص خودشان را داشته باشند و در آن محیط اجتماعی گسترده باید حجاب برای آن دختر ارزشمند باشد.
اگر دختر محجبه را در خیابان مسخره کردند اما در خانواده و جمع فامیلی از جایگاه ارزشمندی برخوردار بود، میتواند آن را تحمل کند اما وقتی نمیتواند تحمل کند که در همه جا مورد تمسخر قرار گیرد اما در خانواده به شکل غیرمستقیم، نسبت به کسی که بیحجاب است بیشتر رغبت وجود داشته باشد و این مسئله گاهی پنهان و زیرپوستی دیده میشود یعنی دختر احساس میکند، آن کسی که در سریال تلویزیونی بازی میکند و چهره خوبی دارد و حجاب هم ندارد بیشتر مقبول است.
بچهها با مسئله خویشتن داری کمتر آشنا هستند در حالیکه از کودکی میتوان در محیطهای آموزشی این مهارت را به طور غیر مستقیم و مستقیم فراگرفت. به نظر شما چطور میتوان این مسئله را در حوزه حجاب وارد کرد؟
مهارتهای اجتماعی یا باید به شکل کلان انجام شود مثل کاری که در بسیاری از کشورهای غربی میافتد، در این کشورها ارزشهای نظام لیبرال و سکولار را به شکل سازمان یافته به دانش آموزان منتقل میکنند. اما وقتی مثل الان ما ارزشها و مهارتها و آموزشهای لازم برای زندگی به مخاطب منتقل نمیشود، خانوادههای مذهبی و سالم و متعهد خود باید دست به کار شوند.
ایجاد فعالیتهای گروهی خاص مثل گردهماییهای خانوادگی و رفت و آمدها و دوستیها به شدت مؤثر است اگر خانوادههای مذهبی تصور کنند که چون انقلاب شده و الان فضای جمهوری اسلامی است نیاز به این حرفها نیست اینجا اول بدبختی است. این حرف، سخن تلخی است اما واقعیت دارد. باید خانوادههای مذهبی ما فکر کنند الان قبل از انقلاب است. اگر اینطور فکر کردند آنگاه خود دست به کار میشود.
چه مسائلی را در تقویت بحث حجاب در خانوادهها مؤثر میدانید؟
مهمترین عامل در شخصیت و شکل گیری رفتار و روحیات و انگیزههای نوجوانان «تعلق به گروه» است. احساس تعلق به گروه میتواند نوجوان را به جایی برساند که جان خود را فدا کند؛ وقتی نوجوانی در دوران دفاع قدس به جبههها میرفت مبنای تصمیمش مسائل اعتقادی به اسلام و رسیدن به خدا و… بود اما بستر و زمینهای که در آن این اتفاق میافتاد «تعلق به گروه» بود. برای اینکه تعلق به گروهی داشت که ارزشهای مشترک بینشان حاکم بود. برعکس آن هم صادق است یعنی جوانی که به مواد مخدر و غیره گرایش دارد باز احساس تعلق به گروه او را به اینجا میکشاند.
لذا ارتباطات چه در خود مدرسه چه گروه همسالان چه در درون خانواده و چه ارتباطات خانوادگی و… مؤثر است لذا یه وقت یه روضه خانوادگی، یک جلسه هفتگی قرآن، یه هیأت عزاداری خانوادگی و محلی میتواند بر این فرایند به شدت تأثیرگذار باشد.
خانوادههای مذهبی و متدین برای ایجاد پاتوقهای فرهنگی و دینی باید احساس نیاز کنند. خودشان در قبل از انقلاب این کار را میکردند اما امروز به هزار و یک دلیل نمیتوان این توقع را از نظام اجتماعی رسمی داشته باشیم و زمان و روزگار را هم نمیتوان با گذشته مقایسه کرد. اما این نیاز، نیاز واقعی است و این نیاز اگر در درون خانواده و مدیریت خانوادههای مذهبی تأمین نشود این نیاز به شکل دیگری از بیرون تأمین خواهد شد.
برخی معتقدند که تجربههای دیگر کشورهای اسلامی در آزادی حجاب در ایران میتواند موجب گرایش به حجاب باشد. آیا چنین مسئلهای در ایران قابل اجرا است؟
شرایط اجتماعی ایران را نمیتوان با دیگر کشورها مقایسه کرد و عناصری مثل ترکیب جمعیتی، ترکیب قومیتی و اعتقادی و پراکندگی جمعیتی و… دست به دست هم میدهد که نشود عینا یک مدل را در جای دیگر تکرار کرد، کما اینکه همین مدل جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان جای دیگر عینا تکرار کرد. اما فکر میکنم از تجربیات دیگر کشورها در برخی از حوزهها میتوان درس گرفت. نه تنها در موضوعات دینی و اسلامی حتی برخی شیوههای تبلیغ دینی را از غیرمسلمانان و از مسیحیان میتوانیم الگو بگیریم به هر حال مسیحیت قرنهاست که کار تبلیغی و تبشر، اداره دینی جامعه را انجام میدهد و این تجربه قابل استفاده است اما عینا الگوها را نمیتوان اجرا کرد.
معتقدم حجاب ظاهر و ویترین است و تا زمانی که ریشه را حل نکنیم شاخ و برگ مشکلی را حل نمیکند. مشکل ما در طول این سالها این است که به جای رسیدگی اساسی به ریشه به شاخ و برگ و ظاهر پرداختهایم.
ریشه این بیحجابی را در چه مسائلی میبینید؟
مجموعهای از عوامل را در کنار هم باید دید و مهمترینش در حوزه اجتماعی قسط و عدل است. ما دو بنیان اساسی در اسلام داریم یکی توحید که جنبه فردی دارد و دیگری قسط و عدل که جنبه اجتماعی دارد و این اساس دعوت انبیا و بنیان دین است. اگر ما در حوزه تربیت فردی توحید را حل نکردیم طرف هیچ وقت مؤمن نخواهد شد و در بهترین شرایط ظاهرسازی خواهد کرد. در حوزه اجتماعی هم تا قسط و عدل را ترویج نکنیم هر کاری بیفایده است؛ لذا تا وقتی که سیستم اداری و قوه قضائیه و… درست نشود نه تنها حجاب بلکه نماز و… به نتیجه نخواهد رسید.
Sorry. No data so far.