پایگاه اینترنتی میدل ایست آنلاین، در مقالهای نوشت؛ آمریکا در برخورد با مسئله فعالیتهای هستهای ایران و اختلافات میان واشنگتن_ تهران، به «دیدگاههای منطقی» روی آوردهاند.
این پایگاه خبری در مقالهای به قلم «رامی خوری» مدیر موسسه سیاست عمومی و امور بین الملل دانشگاه آمریکایی بیروت، به تغییر رویکرد در قبال مسئله ایران اشاره کرده و میگوید؛ آمریکائیان که پیشتر از ابزار جنگ و اقدام نظامی برای حل مسئله هستهای ایران سخن میگفتند، اکنون به دیدگاههای منطقی روی آورده و دیپلماسی را به جنگ ترجیح میدهند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی خاورمیانه، میگوید؛ گاهی اوقات چیزهایی به آرامی رخ میدهد که ناظران از آنها غفلت دارند، یکی از چنین رخدادهایی تحول آرام موضع ایالات متحده آمریکا در مورد ایران است.
به نظر میرسد، از فصل بهار گذشته تاکنون، دو اتفاق مهم رخ داده: واشنگتن کنترل مسئله برخورد با ایران را از دست نخست وزیر تندروی اسرائیل که نزدیک بود آمریکا را به جنگی حتمی با ایران بکشاند، گرفته است و دوم اینکه، به نظر میرسد مقامات ارشد دولت آمریکا در مورد واقع گرایی و قابل تحقق بودن هرگونه مذاکره با ایران، انعطاف پذیر شدهاند.
صحبتهایی که در خصوص حمله به ایران در ایالات متحده و اسرائیل در سالهای اخیر مطرح شده بود، اخیرا با درک کامل از هزینهها و پیامدهای جنگ، جای خود را به دیگر گزینهها داده است.
اکنون آمریکای متحول پذیرفته است که ایران سرگرم غنی سازی اورانیوم است و به توسعه توانمندی چرخه کامل سوخت هستهای ایران ادامه میدهد و تحریمها و تهدیدهای موجود نتوانسته ایران را بازدارد.
حمله نظامی علیه ایران فعالیت هستهای این کشور را چند سال معدودی به تعویق میاندازد، اما به آن پایان نمیدهد.
بنابراین، یک نشانه مهم از تغییر منطقی در ایالات متحده ارزیابی جدی هزینههای حمله به ایران است، اقدامی که در سال ۲۰۰۳ به هنگام تصمیم ایالات متحده و انگلیس برای حمله به عراق انجام شد و آن پیامدهای فاجعه آمیز به بار آمد که جهان هنوز هم بهای آن را میپردازد. (به دنبال حمله آمریکا به عراق، این کشور به بزرگترین منطقه آموزش و صدور سلفیها و تروریستها تبدیل شد).
یک نمونه از این مباحث منطقی، گزارشی است که توسط گروهی از مقامات سابق آمریکا و دست اندرکاران امنیت ملی این کشور تحت عنوان «بررسی مزایا و هزینههای اقدام نظامی علیه ایران»، منتشر شده است.
این گزارش تحت حمایت موسسه «پروژه ایران» که در سال ۲۰۰۲ در نیویورک جهت ترغیب تماسهای رسمی میان ایران و آمریکا تاسیس شد، به رشته تحریر درآمد. نویسندگان این گزارش، توصیههای سیاسی ارائه نمیکنند، بلکه فقط فهرستی از هزینهها، مزایا و پیامدهای حمله نظامی علیه ایران را مطرح کردهاند.
این گزارش بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که یک بحث منطقی را در خصوص بررسی گزینه نظامی علیه ایران، پیش میکشد. بخصوص آنکه در ابتدای گزارش از قول آبراهام لینکولن گفته شده، من به مردم اعتقاد راسخ دارم. اگر حقایق به آنها ارائه شود، میتوان در مورد حل هرگونه بحران ملی به آنها تکیه کرد.
نکته مهم این است که حقایق واقعی را به آنها بگوییم. این جملات شاید این مسئله را نشان میدهد که مردم آمریکا در مورد این مسئله (ایران) از تمام حقایق اطلاع ندارند و همه حقایق در اختیار آنها گذاشته نشده است.
این کارشناس شناخته شده امور خاورمیانه در ادامه، میافزاید؛ براساس بحث و تبادل نظر من در نقاط مختلف ایالات متحده در ماه گذشته حس میکنم، تغییری آرام اما مهم در رویکرد آمریکائیان در قبال ایران به وجود آمده و آنها دیپلماسی را بهترین مسیر برای حل مسئله هستهای ایران میدانند.
یکی از بهترین اظهارنظرها در این خصوص متعلق به «نیکلاس برنز» سفیر سابق و مقام ارشد وزارت کشور آمریکا است. او در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و باراک اوباما، در حوزه سیاست (آمریکا) در مورد ایران فعالیت میکرد و در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد است.
وی در بیانیههای عمومی و گفتگوهای خصوصی خود همان نظرات را بیان میکند:
اول_ او میگوید؛ رئیس جمهور آمریکا باید یک کانال مستقیم میان واشنگتن و تهران ایجاد و در مورد همه مسائل مذاکرات نفر به نفر را آغاز کند. هدف ایالات متحده باید گفتگوهای پایدار و واقعی باشد که در طول سه دهه نداشته است.
دوم_ او اصرار دارد که اگر قرار است دیپلماسی و مذاکرات به نتیجه برسد، آمریکا «برای اولین بار» طرحها و پیشنهادی دست یافتنی را بر روی میز بگذارد.
سوم_ او معتقد است؛ ایالات متحده باید کنترل مسئله ایران را از دست اسرائیل خارج سازد که این امر به آمریکا استقلال بیشتری خواهد داد.
اینکه کسانی مانند برنز بر لزوم مذاکرات عالی رتبه مستقیم و واقعی در خصوص نگرانیهای هر دوطرف تاکید میکند و این مسئله از سوی اسرائیلیها مدیریت نمیشود، بسیار ارزشمند است و تازگی دارد.
بیشتر آمریکائیان آشکارا با جنگ علیه ایران مخالفند و شاید دولت باراک اوباما و دیگر افراد نهادهای سیاسی آمریکا، اکنون معتقدند که دستیابی به اهداف مشروع سیاست خارجی از طریق دیپلماسی بر جنگ افروزی ارجحیت دارد.
Sorry. No data so far.