پيام ايرانمنش
معضل مسائل فرهنگی این است که گاه دستهای از جزئیات به ظاهر ساده و بیاهمیت در کنار یکدیگر توانایی ایجاد تغییراتی شگرف و تاریخی پدید میآورند. جزئیات پیشپاافتاده به اندازهای برای اهل فرهنگ غیرجذاب است که کسر شأن خود میدانند در برابر آن اظهارنظر کنند. از همین جهت است که بسیاری از نویسندگان، مدیران فرهنگی و حتی بخشی از مردم علاقه ندارند درباره پوشش یک بازیگر در فلان فستیوال سینمایی در یک جزیره کوچک عربی موضعگیری کنند. اصل خبر حاضر شدن نیکی کریمی به عنوان نماینده سینمای کشور جمهوری اسلامی ایران در سن فستیوال فیلم دوبی بدون پوشش مناسب در حد یک اخم مدیران و اظهار تاسف جامعه فرهنگی کشورمان اهمیت دارد کما اینکه بعضا سایبریها برای پای عریان خانم کریمی جوکهای دست اول هم ساختهاند ولی کسی حاضر نیست برای پوشش اقشاری که به ضدیت با فرهنگ باکرامت ایرانی- اسلامی شهره هستند و هر روز اخبار رفتارهای جهانسومیشان در جراید زرد درج میشود، وقت گرانبهایش را صرف کند. اما استدلال آنها که عواقب واکنش نشان دادن به چنین رفتارهایی را در درازمدت خطرناک میشمارند، چیست؟
به کم راضی باش!
سابقه رفتارهای خلاف عرف بخشی از شاغلان در ویترین فرهنگ و هنر کشور به پیش از انقلاب اسلامی بازمیگردد؛ آنجا که بازدیدکنندگان و خبرنگاران اروپایی- آمریکایی حاضر در جشن فرهنگ و هنر شیراز غیرتشان به جوش آمد و از عریانی بیاندازه بازیگران ایرانی در دهه 70 میلادی شوکه شدند! حتی وقتی به کشورشان بازگشتند بعضا مثل یکی از بازدیدکنندگان انگلیسی نوشتند: اگر صحنههای شهوتآلود نمایشهای خیابانی اجرا شده در شیراز در تئاتری در لندن به نمایش درمیآمد مردم مقابل چنین وقاحتی قیام میکردند!
در فیلمهای سینمایی سال 1354 به بعد بازیگران مشهور سینمای ایران بهراحتی در صحنههای خاص کاملا عریان مقابل یکدیگر ظاهر میشدند و اتفاقا در همان حال به تمدن باشکوه ایرانی افتخار هم میکردند! تمدنی که عفت و حیای ذاتیاش به اندازهای بوده که در کل آثار تخت جمشید یک تصویر از زن ایرانی به چشم نمیخورد! ایران بنا بود دروازه «تمدن» منطقه خاورمیانه باشد. واضح است آنها که چنین نقشههای شومی را برای فرهنگ هزار ساله ایرانی طراحی کرده بودند با وقوع انقلاب اسلامی به طور ناگهانی متحول نشدهاند.
به کم راضی بودن یعنی پذیرش و تشویق زنانی که به نمایندگی از «زنان مسلمان» بزرگترین و تاثیرگذارترین کشور مسلمان جهان با مانتویی گشاد، روسری قرمز با موهای آرایش شده به مد روز جهان و پای عریان تا زانو روی سن ظاهر میشوند و به داوری سایر آثار سینمایی منطقه میپردازند. از هر زن عامی که سوال کنید به شما خواهد گفت پوشش مانتو با شال و پای برهنه به هیچ وجه شیک نیست اما تا دلتان بخواهد «پیام» دارد! در فیلم جنسی «سکساند سیتی» 4 زن آمریکایی با مشاغل مختلف به ابوظبی سفر میکنند و به دلایلی برای فرار از دست اعراب «وحشی»(!) که تنها علت بیاحترامی فیلم به آنها پایبندیشان به احکام اسلام است از پوشش عبای عربی بانوان و برقع برای پوشاندن صورت استفاده میکنند. هر جا که نیاز به تحریک و تحت تاثیر قرار دادن مردان است «پای عریان» شان را از زیر چادر عربی بیرون آورده و به نمایش میگذارند. اتفاقا یکی از مشهورترین پوسترهای این فیلم نیز همین تصویر است. به کم راضی بودن یعنی شبیخون زدن و تمسخر فرهنگ یک میلیارد و نیم مسلمان با پوشش سر و عریان کردن پاها! قطعا این اقدام هم در راستای دستیابی به اهداف اربابان گلشیفتههاست و عاقبتی درخشانتر از امثالهم برای کریمی متصور نیست.
وقتی طرح عریان شدن مقابل دوربینهای حریص غرب درباره گلشیفته فراهانی، سیمین معتمدآریا و بعضی از بازیخوردگان دیگر کارساز نیفتاد، هوشمندانهتر به سراغ امثال نیکی کریمی و لیلا حاتمی رفتند. بازی خزنده و پیشرونده تغییر سبک جامعه ایرانی و سایر جوامع مسلمان با سابقه فرهنگی قابلتوجه مثل مصر پایان ندارد. عملهها تغییر میکنند اما روشها یکسان هستند. مهم «پرچم» اسلام است که باید از دست مسلمین بیفتد وگرنه کدام عاقلی است که نداند آرایش خلیجی مختص اعراب است و ناگهان در ایران نهادینه شده است. در اروپا یا آمریکا هیچ بازیگر مطرحی خود را «شبیه» بازیگران ایرانی نیز آرایش نمیکند چرا که چنین طراحیهایی ویژه صنف تنفروشان است که نیازمند جلب توجه مشتری در یک نگاه هستند. «آرایش عربی»، اصرار بر حفظ حجاب با عریان کردن پاها تا زانو و افشان کردن موها در عین استفاده از شال یعنی میتوان از حجاب به عنوان ابزاری برای خودنمایی و هرزگی استفاده کرد. تغییرات فرهنگی جامعه ایرانی را با نگاهی به الگوهای فرهنگی- هنری میتوانید به وضوح مشاهده کنید. کدام رنج سنی از جامعه تحت تاثیر چنین الگوسازیهای غلطی قرار میگیرند؟ کودکان؟ نوجوانان یا مسنترها که فساد همهگیر زمان شاه ملعون را درک کردهاند؟ پروژه اندلسسازی ایران سالهاست کلید خورده است. آنها که پیامهای مستتر در «لالهسازیها» را درنمییابند همان کسانی هستند که «جدایی نادر از سیمین» را با جوایز جشنواره «فجر انقلاب اسلامی»(!) گلباران کردند. مدیران نفهمی که فرهنگ را بییاور و تنها رها کردهاند اتفاقا همان کسانی هستند که دم از ملیگرایی و ایراندوستی هم میزنند! وقت آن رسیده کلاهمان را قاضی کنیم و با یک حساب و کتاب ساده سود و زیان میدان دادن به شوالیههای ناتوی فرهنگی در مقابل قطع دستان آلودهشان از عرصه فرهنگسازی را محاسبه کنیم. پاک نکردن ویترین فرهنگ یک جامعه 75 میلیونی از آلودگی نفوذیهای دشمن برابر است با نقش بر آب شدن نقشههای هزارساله مسیر پیشرفت یک جامعه.
روزی که به« آلودگی» به طور جدی و همهجانبه «نه» بگوییم، روز آشتی مردم با سینما و آغاز دوران باشکوه فرهنگی کشور خواهد بود. «نخواستنی شدن» عجوزههای مجسم بیفرهنگی در جامعه به اندازهای همهگیر شده که جوانترها برای حفظ «دوران» شان در صحنه هنر «چادر به سر» تئاتر زنده اجرا میکنند. آیا پروژه عقبماندگی فرهنگی مسؤولان دولتی از مردم به اتمام خواهد رسید یا باز هم مردم مجبورند به «داور شدن» مانکنهای خلیجی ایران در جشنوارههای بیناموسی اعراب و غربیها افتخار کنند؟!
ارایش خلیجی بازیگران ایرانی مخصوص صنف تن فروشان الحق که تعبیر قشنگی بود