شهرام خرازیها – «همبازی» فیلم ساده و سالمی است که میکوشد مشکلات خانوادگی و اجتماعی ناشی از زندگی در پایتخت، برنامههای بهداشت باروری و تنظیم خانواده، پیآمدهای روانی ناشی از ازدواج نکردن و… را دراماتیزه و با زبان طنز به نقد بکشد.
این قبیل مباحث معمولا با زبانی خشک و رسمی در رسانهها و کلاسهای آموزشی انعکاس مییابند. مخاطبین امروز نیز برخلاف همتایان پیشین خود از پیامهای رسانهای رسمی و آموزش مستقیم در این حیطه استقبال چندانی نمیکنند.
«غلامرضا رمضانی» برای طرح این مسائل روش بسیار مناسبی را برگزیده است، او در «همبازی» مباحث پیشگفت را دراماتیزه و رنگی از طنز به آن پاشیده است. مخاطبین این فیلم خود را خواننده صفحه اجتماعی یا علمی یک روزنامه یا فراگیر یک کلاس آموزش بهداشت خانواده فرض نمیکنند بلکه آنها لحظات فرحبخشی را با فیلم، داستان و کاراکترهای آن سپری میکنند و در انتها نیز پیامهای نهفته درون «همبازی» (نقش سازنده خواهر یا برادر در رشد روانی کودکان، فوائد ازدواج، مضرات تجرد، دشواری زندگی در شهرهای بزرگ و مدرن، محدودیتهای آپارتماننشینی و…) را خیلی راحت دریافت میکنند.
امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، آموزش غیرمستقیم و «آموزش از طریق رسانه» بیش از گذشته مورد توجه نظامها و سیستمهای آموزشی واقع شده و از مردم و فراگیران جواب گرفته است اما متأسفانه در مملکت ما این مهم آن چنان که شایسته است، جدی گرفته نمیشود. تصور کنید اگر قرار بود همه پیامهای «همبازی» از طرق مرسوم و متداول مثلا آموزش چهره به چهره یا آموزش کلاسی به مردم ارائه میشد، چقدر احتمال پس زدن مخاطب و عدم درک پارهای از پیامهای سلامت محور فیلم افزایش مییافت.
در فیلم «همبازی» این فرصت برای مخاطبین ایرانی فراهم آمده تا با تعقیب زندگی زوجی تک فرزند، با گوشهای از مشکلات اجتماعی همراه با راهکارهای غلبه بر این مشکلات آشنا شوند؛ در سینمای ایران که عمدتاً فقط به طرح معلول میپردازد و از طرح علت و راهکار طفره میرود، وجود فیلمی مثل «همبازی» که علاوه بر طرح مشکل به ارائه حل آن مشکل نیز پرداخته، غنیمت است: «امین» پسر بچه بازیگوشی است که به رغم برخورداری از رفاه نسبی، احساس تنهایی میکند و معتقد است که برای غلبه بر این احساس باید خواهر یا برادری داشته باشد اما والدین او منصور (حمید فرخنژاد) و نغمه (نیکی کریمی) که درگیر روزمرگی و امرار معاش شدهاند، داشتن یک بچه را کافی میدانند و اصلاً فرصت فکرکردن به تولد فرزند دوم را ندارند. فیلم در واقع تلنگری است به زوجهای جوان ایرانی که در وانفسای زندگی ماشینی امروز، قدری هم به دور و بر خود نگاه کنند و نیازهای روانی و اجتماعی فرزندان شان را دریابند. «امین» استدلالهای پدر و مادرش برای بچهدار نشدن را نمیپذیرد و از آنها میخواهد تا برای رفع تنهایی، کره الاغی را به خانه بیاورند! همدمگزینی بچهها بالاخص بچههای بدون خواهر و برادر یک امر طبیعی است.
در فیلم «همبازی» شاهدیم که چگونه تنها فرزند خانواده وقتی از داشتن خواهر یا برادر ناامید میشود، برای پر کردن خلأ عاطفی خود حاضر میشود تا یک حیوان را به جای انسان و به عنوان همدم برگزیند! و به این ترتیب بخشی و نه همه خواسته بحق خود را جامه عمل پوشاند.
«منصور» و «نغمه» سرانجام پس از کلنجارهای فراوان به خواسته «امین» تن میدهند اما وارد کردن کره الاغ به محل سکونتشان که یک مجتمع بزرگ آپارتمانی است باید مخفیانه و دور از چشم مدیر مجتمع (رضا فیاضی) که آدم فضولی است، صورت گیرد.
کره الاغ به لطایف الحیل به داخل آپارتمان منتقل میشود اما با ورود کره الاغ به مجتمع آپارتمانی، دردسرها و اتفاقات ناخوشایندی رقم میخورند.
در این موقعیت جدید «منصور» و «نغمه» باید تمام تلاش خودشان را بکنند تا مزاحمتی برای همسایهها ایجاد نشود، به همین علت به پنهانکاری ناخواسته رو میآورند و در نهایت به این نتیجه میرسند که کره الاغ را از زندگی فرزندشان حذف کنند و با بچهدار شدن مجدد به نیاز و خواسته فطری و بجای او پاسخ شایستهای دهند.
«همبازی» صرفاً به تبعات تک فرزندی نمیپردازد بلکه با پیش کشیدن مسئله تجرد مدیر مجتمع، به لزوم تشکیل خانواده و مشکلات ازدواج نکردن نیز گوشه چشمی دارد. هم مدیر مجتمع و هم «امین» آدمهای تنهایی هستند. معادلسازی نسبی این دو کاراکتر، مفهوم تنهایی در دنیای شلوغ معاصر را به رخ میکشد. «غلامرضا رمضانی» در «همبازی» نشان میدهد که هیچ کدام از این دو آدم خوشبخت نیستند، چون نیاز فطریشان برای اجتماعی زیستن ارضاء نشده است. مدیر مجرد از درک زندگی و نیازهای متأهلین عاجز است. او با سرک کشیدن در زندگی دیگران با تنهایی مبارزه میکند، «امین» نیز تنهاییاش را به جای انسان با حیوان پر میکند! هر دو هم ره به خطا رفته و به مسیر انحرافی کشانده شدهاند. فیلم البته به علت محدودیت زمانی، مانور چندانی روی مسئله ازدواج نکردن نمیدهد، تجرد مدیر مجتمع و موقعیتهای کمیکی که از این بابت خلق میشوند، خود میتواند دستمایه یک فیلم سینمایی قرار گیرد.
زوج تک فرزند «همبازی» نیز آدمهای تنهایی به نظر میرسند. آنها به علت مشغله کاری نه فرصت با هم بودن دارند نه میتوانند به اندازه کافی در کنار فرزندشان باشند. پدرها و مادرهای ایرانی روز به روز فاصله بیشتری از هم و از بچههایشان میگیرند.
«منصور» و «نغمه» ناگزیرند به نوبت در خانه بمانند یا از خانه خارج شوند تا «امین» تنها نماند. میزان همصحبتی و همنشینی این زوج با فرزندشان کافی نیست و این همان مشکل جامعه ما در سال های اخیر است.
حضور «نیکی کریمی» و «حمید فرخنژاد» در فیلمی با حال و هوای «همبازی» دور از انتظار است اما این نکته را از یاد نبریم که برای تغییر نگرش و باورهای مردم از طریق سینما، تنها تولید فیلم کفایت نمیکند و خود فیلم نیز باید آن قدر جذاب باشد که بیننده را تا پایان با خود همراه کند بنابراین در این قبیل تولیدات که ضمن به تصویر کشیدن یک داستان سرگرمکننده و خندهدار، میخواهند ارائه دهنده پیامهای بهداشتی هم باشند باید تا میتوان بر جذابیت فیلم افزود و از چهرههای محبوب، مشهور و آشنا استفاده کرد.
در سینمای ایران معمولا فیلمهایی که نیم نگاهی به مسائل اجتماعی دارند و با تأخیر اکران میشوند، تازگی مضمون خود را از دست میدهند اما به نظر میرسد تأخیر طولانی در اکران «همبازی» به نفع آن تمام شده است زیرا فیلم زمانی ساخته شد که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سیاست «فرزند کمتر ، زندگی بهتر» را تعقیب میکرد اما از خوششانسی زمانی بر پرده نشسته است که این وزارتخانه عکس سیاست قبلی خود یعنی ترویج چند فرزندی را تعقیب میکند؛ به این ترتیب «همبازی» عملاً به فیلمی تبدیل شده در راستای سیاستهای روز دولت و وزارت بهداشت! با این حساب «همبازی» فیلم بسیار مناسبی برای جامعه گریزان از ازدواج و در حال پیر شدن ایران محسوب میگردد و پر بیراه نیست اگر توصیه کنیم این فیلم پس از اتمام اکران و عرضه در شبکه نمایش خانگی، بارها و بارها از سیمای جمهوری اسلامی ایران در ساعات پربیننده پخش شود. اگر این امر تحقق یابد، آن گاه نقش مثبت و سازنده هنر هفتم در تحقق بخشیدن به سیاست های بهداشتی و تبلیغ غیرمستقیم پیامهای سلامت محور بیش از پیش آشکار و شناخته خواهد شد.
Sorry. No data so far.