اندیشکده صهیونیستی «پالیسی سنتر» در مطلبی به قلم «شوشانا براین» در تحلیل موضع آمریکا در قبال اوضاع سوریه و موضع روسیه مینویسد: با وجود عواقب رفتن بشار اسد، آمریکا همچنان به دو دلیل در پی سرنگونی اسد است. اول آنکه آمریکا خود مستقیما نمیتواند وارد این کارزار شود و دوم و از همه مهمتر جواب این سوال اساسی است که همه از پاسخگویی به آن طفره میروند: «آیا دولت اوباما بر خلاف منافع آشکار پوتین عمل خواهد کرد و برای پیروزی بر ایران در سوریه دست به اقدامی خواهد زد؟»
در حال حاضر سیاست آمریکا در سوریه از این قرار است که به گمان آنها میتوان بدون اقدام نظامی مستقیم به اهداف استراتژیک آمریکا دست یافت. اینطور فرض میشود که مسلح کردن «شورشیان خوب» سبب خواهد شد تا اسد سقوط کند و جای پایی برای آمریکا در دمشق ایجاد شود. اما در حالی که سازمان سیا در سوریه بدنبال شورشیان خوب میگشت (ما تا ماه آگوست حضور جدی در منطقه نداشتیم)، دولت اوباما در حال برگزاری مذاکرات سیاسی و انتقال کمکها و اسلحههای عربستان سعودی و قطر تحت حمایت ترکیه بود. همین مسئله به شورشیان جهادی سنی مذهب و مرتبط با القاعده فرصت لازم را داد تا دست به کار شوند. حالا باید امیدوار باشیم که «شورشیان خوب» ما بتوانند اول دولت اسد و بعد «شورشیان بد» را شکست دهند.
راه سادهترش آن است که با یک موشک کروز ستاد مشترک ارتش سوریه را هدف قرار دهیم یا با یک بمب بزرگ کاخ اسد را ویران ویران کنیم. اما ما همین کار را در لیبی کردیم در حالی که در آن مورد منافع استراتژیک ما بسیار کمتر سوریه بود. پس چرا نباید همان کار را در سوریه انجام دهیم؟
پاسخ این پرسش در این است که مسئله سوریه برای دولت اوباما به همان اندازه که به سوریه، ایران و حلال شیعی برمیگردد به روسیه و رابطه با ولادیمیر پوتین نیز مربوط است. لازم به یادآوری است که روسیه کاملا با سرنگونی اسد مخالف است و همواره در برابر خواستهها، تهدیدات و تلاشهای کاخ سفید برای تحت تاثیر قرار دادن پوتین مقاومت کردهاست. پوتین نه هیچگاه تحت تاثیر این اقدامات قرار گرفته است و نه تغییر عقیده داده است.
در اول ماه ژوئن شبکه خبری ABC گزارش کرد که خانم کلینتون نسبت به بروز فاجعه در سوریه هشدار داده و گفته است: «روی سخنم با روسها است که همواره میگویند خواهان جنگ داخلی در سوریه نیستند. اگر همچنان به سیاستهای خود ادامه بدهید جنگ داخلی در سوریه غیر قابل اجتناب میشود.»
اما درست دو روز بعد کلینتون از روسها در خواست کمک کرد و گفت: «پیامم به وزیر خارجه روسیه بسیار شفاف بود… ما باید همگی هر چه در توان داریم به کار بگیریم تا در سوریه انتقال قدرت رخ دهد و روسیه نیز باید در انجام این کار کمک نماید.»
در تاریخ سیام ژوئن خانم کلینتون در مصاحبهای که در وب سایت وزارت خارجه آمریکا نیز منتشر شد مغرورانه از همراه کردن چین و روسیه با آمریکا سخن گفت: «به باور من سوریها هنگامی که شنیدند روسیه و چین نیز این موافقتنامه را امضا کردهاند بسیار متعجب شدند چرا که این موافقتنامه به صراحت اعلام میکند که در پروسه انتقال قدرت آنها جایی ندارند».
اما در ماه جولای کلینتون که در کنفرانس «دوستان سوریه» در پاریس به دنبال دوست میگشت دوباره شروع کرد به حمله به روسیه و روسها را متهم کرد که از اسد حمایت میکنند و از دیگر کشورهای حاضر در کنفرانس خواست تا نشان دهند که روسیه و چین تاوان این کار خود را خواهند پرداخت. او گفت: «از شما میخواهم تا کاری کنید تا روسیه و چین متوجه شوند که دارند از مهرههای سوخته حمایت میکنند. به گمان من روسیه و چین فکر میکنند که با حمایت از رژیم اسد هیچ چیز را از دست نخواهند داد.»
در ماه سپتامبر کلینتون پوتین را متهم کرد که به سوریه هلکوپترهای جنگی میدهد و گفت: «به روسها هشدار دادهایم که دیگر به سوریه سلاح نفرستند. اما آنها میگویند که ما نباید نگران باشیم و هر آنچه به سوریه میرود ارتباططی با اوضاع داخلی این کشور ندارد. اما این حرف نادرست است. اطلاعاتی به دست ما رسیده است که نشان میدهد روسیه در حال ارسال هلیکوپترهای جنگی به سوریه است که سبب خواهد شد درگیریها در سوریه بسیار افزایش یابد.»
عدم تغییر سیاستهای روسیه یک اثر جنبی عجیب به همراه داشته است که عبارت است از ایجاد اختلاف میان دولت اوباما و دولت نخست وزیر اردوغان در ترکیه.
اوباما نشان داده است که به اردوغان اسلامگرا علاقه دارد. او در ماجرای کشتی ماوی مرمره میان ترکیه و اسراییل رف ترکیه را گرفت و درخواستهای ترکیه مبنی بر محدود کردن همکاریهای امنیتی آمریکا-اسراییل و همکاری اسراییل با ناتو را پذیرفت. اوباما ترکیه را در کانون سیاست آمریکا در سوریه قرار داده است. در ماه مارس کاخ سفید پذیرای اردوغان بود و اوباما او را «شریک و دوستی بزرگ در بسیاری از مسائل» نامید.
اما اخیرا که ترکیه خود را در شرف جنگ با سوریه میبیند که چندان هم دور از انتظار نبوده است، دولت اوباما تلاش دارد تا به ترکیه بگوید که نباید زیاد روی حمایتهای آمریکا حساب کند.
لی اسمیت تحلیلگر مسائل خاورمیانه هفته قبل سوالی را مطرح کره بود مبنی براینکه آیا دولت اوباما همچنان طرف ترکیه را خواهد گرفت یا خیر. پاسخ این است که به نظر میآید دولت اوباما همانگونه که به خاطر ترکیه جانب اسراییل را رها کرد اکنون نیز میتواند به خاطر روسیه، ترکیه را رها کند. این یعنی رها کردن یک دوست (یا حتی دو دوست) و عامل اصلی آن مسئله سوریه است.
اوباما باید از میان برکناری اسد، ناراحتی ایران و نابودی حلال شیعی از یک سو و حفظ «باقیمانده» روابط آمریکا و روسیه یکی را برگزیند. اگر او دومی را برگزیند احتمالا باید بر سر مسائلی بسیار فراتر از مسائل موشکی مذاکره کنند.
پیش پرداخت دولت اوباما به روسها به امید معامله کنترل تسلیحات و پیروزی در دور دوم انتخابات آمریکا شاید به قیمت دور از دسترس ماندن سوریه و باقیماندن آن زیر استیلای روسها تمام شود.
Sorry. No data so far.