سه‌شنبه 30 اکتبر 12 | 13:57

«بغض»؛ توهم فیلمساز، کیمیای شورای نظارت و تعهد حوزه هنری

این فیلم که ملقمه ایست از اعتیاد، فحشا، خیانت، مال‌خری، جعل، دزدی، قتل و فرار، تنها ربطش به دهه شصتی ها فیلمسازی است که متاسفانه در دهه شصت به دنیا آمده و همه مشکلات خویش را مشکلات متولدین این دهه می‌داند.


تریبون مستضعفین- عبدالرضا عاصی

فیلم بغض ساخته رضا درمیشیان است که در سی‌امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم که باران کوثری و بابک حمیدیان در آن حضور دارند روایتی از آشنایی و عشق این دو نفر است که به صورت موازی روایت می شود. حامد جوانی است معتاد که نقاشی های خیابانی می کشد و پس از مرگ پدرش به اصرار عمویش او و مادرش به ترکیه آمده اند، ژاله نیز که پس از خیانت پدرش مادرش با مردی ترک ازدواج کرده است سرگذشت مشابهی دارد. داستان این دو از در یک کاباره آغاز می شود که حامد می خواهد وارد آن شود اما برای ورود نباید تنها باشد و ژاله نیز دختری ایرانی است که کنار در کاباره ایستاده است تا کسانی مثل حامد را در ازای گرفتن پول برای ورود به کاباره همراهی کند. این عشق تا آنجا ادامه می یابد که این دو برای فرار از ترکیه تصمیم به دزدی از عموی حامد می گیرند و در این حین عموی حامد کشته شده و آن ها با مشکلی جدید مواجه می شوند.

این فیلم که قرار است روایتی مدرن را ارائه دهد توانسته از بازی بازیگران به خوبی استفاده کند و همچنین دوربین روی دست نیز برای انتقال آشفتگی حاکم بر ذهن شخصیت ها تا حدودی موفق بوده است اما بررسی ساختاری این فیلم نه در این مختصر می گنجد و نه نگارنده منظور آن را دارد.

ربطی که بغض به دهه شصتی‌ها دارد!

اما این فیلم در حالی روی پرده است که مخاطبین را با شعار «فیلم دهه بغضی ها»‌ به دیدن این فیلم فرا می‌خواند. البته درمیشیان منظور خود را از دهه بغضی ها دهه شصتی ها مطرح می کند و حامد و ژاله را «نمونه‌ای از جوانان قربانی شده این جامعه» دانسته که «بیشتر از همه در این جامعه آسیب دیدند و قربانی شرایط شدند» جوانانی که «وقتی چشم بازکردند با یک فضای بسته روبرو شدند».

این فیلم که ملقمه ایست از اعتیاد، فحشا، خیانت، مال خری، جعل، دزدی، قتل و فرار، تنها ربطش به دهه شصتی‌ها فیلمسازی است که متاسفانه در دهه شصت به دنیا آمده و همه مشکلات خویش را مشکلات متولدین این دهه می‌داند.

معصومیت سکولار

باید پرسید درمنیشیان می خواهد چه چیزی را به نمایش بگذارد؟ آیا می خواهد بگوید که می‌توان در در اوج فساد به کاباره رفت مواد کشید، دزدی کرد و آدم کشت و در نهایت معصوم بود؟ این اخلاق و معصومیت است اما نه در فضای اخلاقی ایران، در آمریکا و به خصوص اروپا این نوع معصومیت به خوبی درک می شود. جایی که اخلاق چنان سکولار است که همه آنچه گفته شد در همراهی با شخصیت های فیلم اخلاقی به شمار آید.

البته جای سوال است که این فیلم که در ابتدا قرار بود فضای امروز ایران را به تصویر بکشد اما با مخالفت شورای نظارت در فضای مهاجرت به روایت داستان می پردازد برای المان‌هایی چون کاباره که نقشی مهم و محوری را در این فیلم دارند از چه مکانی قرار بوده است استفاده شود؟!

درمنشیان با این تعمیم نادرست خود را هم قطار کارگرادن هایی چون تهمینه میلانی – که تمامی مردم ایران را عقده ای دانسته بود- و یا مسعود کیمیایی – که پس از فیلم نمایش فیلم جرم در جشنواره فیلم فجر منتقدینی را که سینمای وی را دوست نداشتند دعوت به ترک سالن کرد- می‌کند.

نگاه به مسائل اجتماعی از پشت عینک مشکلات روانی شخصی

این روند دور افتادن از متن جامعه و توهم اینکه مسائل روحی روانی آن‌ها مشکلاتی فراگیر در اجتماع است در بسیاری از سینما گران شایع بوده و در مورد فیلم بغض می توان سالن های خالی سینما را مهمترین دلیل مبنی بر این فاصله دانست.

اما فارق از آنچه تا کنون گفته شد، نمی‌توان در هنرمند به جز تعهدی که نسبت به جامعه خود دارد و آن نیز از پشت عینک مشکلات روانی شخصی وی  تعریف می‌شود توقع و تعهدی بیشتر نسبت به ایران و هویت ایرانی- اسلامی داشت. در حالی که این امر در مورد مسئولین شورای شورای نظارت و پروانه ساخت و همچنین حوزه هنری که چندی است خود را در هنگام اکران آثار سینمایی متعهد به آرمان های انقلاب می‌داند کاملا متفاوت است.

کیمیاگری شورای نظارت

کوته بینی و مسامحه‌گری مسئولین شورای نظارت وزارت ارشاد که تنها با بردن فضای فیلم به قبل از انقلاب و یا مطرح کردن آن در فضایی جز ایران این تصور بر آنان مشتبه می‌شود که می‌توان با این کیمیا مشکلات فیلمی سراسر اشکال را نیز به کشور همسایه منتقل کرد، جای تاسف دارد. لازم به ذکر است داستان فیلمنامه اولیه در ایران امروز بوده است که با مخالفت شورای نظارت تغییر یافته و به ترکیه منتقل می‌شود.

تعهد حوزه هنری

علاوه بر این عملکرد حوزه هنری در اکران «بغض» که پس از اعتراض برخی به اکران فیلم های خصوصی و گشت ارشاد اقدام به توقف اکران این دو فیلم کرده و به گفته مومنی شریف رئیس حوزه هنری وظیفه خود را اکران فیلم های متعهد به انقلاب دانسته است و در همین راستا نام شش فیلم را به عنوان فیلم هایی که حداقل های مورد نیاز را برای اکران در سینماهای این حوزه ندارند اعلام کرده است، به شدت قابل نقد است.

موضع گیری مسئولین حوزه هنری در برابر برخی از این فیلم ها در حالی صورت می‌گیرد که اکران آثاری چون «تو و من»، «کلاه قرمزی و بچه ننه»، «بغض» و همچنین اصرار آن‌ها برای اکران فیلم «خوابم میاد» که مواردی بازر برای نقض روندی است که مدیران این حوزه ادعای اجرای آن را دارند.

متاسفانه یا خوشبختانه اعتراض خیابانی به فیلم های روی پرده گویی محدود به «گشت ارشاد» و «خصوصی» ماند و فیلمسازانی مانند درمنشیان می‌توانند بدون نگرانی از برخوردی مشابه شاهد اکران فیلم هایشان در فضایی باشند که آن را «فضایی بسته» خوانده اند و در گفتگو های خود با رسانه ها نیز بر بسته بودن این فضا تاکید کنند!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.