شنبه 03 نوامبر 12 | 13:30

شیوه شکل‌گیری «رای مردم» در آمریکا

سرمایه‌داری، نظام اقتصادی حاکم بر آمریکاست که با خود الزامات سیاسی هم می‌آورد. در عرصه سیاسی نیز کسی که از قدرت مالی بیشتری برخوردار باشد، طبعا قدرت‌مندتر ظاهر می‌شود. به این ترتیب است که سرمایه‌داران بزرگ آمریکا، حاکمان اصلی کاخ سفید هستند و هرکس که در واشنگتن تکیه بر قدرت زند، به‌هرحال مجبور است منافع دست‌کم گروهی از این سرمایه‌داران را تامین نماید.


دموکراسی یا مردم‌سالاری در جهان کنونی به‌عنوان کم‌هزینه‌ترین و قابل اجراترین نظام سیاسی از سوی افکار عمومی مورد پذیرش واقع شده است. هرچند بر نظام‌های دموکراتیک و شیوه اداره آنها ایرادات متعددی از سوی متفکران گرفته شده است، این سیستم امروز در جهان مد شده و مورد پذیرش وسیع قرار گرفته است.

اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان امروزه از نظام‌های مردم‌سالار برخوردارند که هر یک دارای ویژگی‌های مختص به خود است و صدالبته، پرمدعاترین کشورهای جهان در حوزه رعایت حقوق دموکراتیک ملت‌های خویش، کشورهای غربی هستند. در میان کشورهای غربی نیز، ایالات متحده خود را به‌مثابه بزرگ‌ترین دموکراسی و صادرکننده ارزش‌های دموکراتیک معرفی کرده و حتی بر بعضی ارزش‌های دموکراتیک نام «ارزش آمریکایی» گذاشته است.

اما سوال اصلی اینجاست که در این کشورهای پرمدعای دموکراتیک، فرآیند شکل‌دهی به رای مردم چگونه است؟ آیا در ایالات متحده شهروندان با مطالعات گسترده در خصوص برنامه‌های کاندیداهای خود پای صندوق‌های رای می‌روند یا رای آنها به شکلی دیگر شکل می‌گیرد. این یادداشت، به مناسبت نزدیک بودن انتخابات در ایالات متحده که این روزها خبر اول تمام رسانه‌های جریان غالب است، در تلاش است تا به توضیح فرآیند شکل‌گیری رای مردم در این کشور بپردازد.

* دموکرات یا جمهوری‌خواه؟

دموکرات بودن یا جمهوری‌خواه بودن در ایالات متحده، چیزی شبیه به داشتن یک «مذهب سیاسی» است. یکی از اساتید ایرانی‌الاصل دانشگاهی در آمریکا بر این باور است که برخی از اقشار مردم آمریکا به صورت سنتی دموکرات یا جمهوری‌خواه زاده می‌شوند و بنابراین هر کدام از دو حزب اصلی آمریکا صاحب یک رای سنتی برای خود هستند که ظاهرا آمار آرای سنتی جمهوری‌خواهان بیش از آرای سنتی دموکرات‌هاست.

دعواهای بعضا تند و بی‌منطق بین حامیان سنتی دو حزب مزبور شبیه به مجادلات بی‌محتوای طرفداران برخی تیم‌های ورزشی رقیب است که از دل آن هیچ اثر مثبتی حاصل نمی‌شود و برد هیچ‌کدام نفع ورزش کشور را تامین نمی‌کند. در حالی که بسیاری از سیاست‌های جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها شباهت‌های فراوانی دارند اما این مجادلات گهگاه در سطحی گسترده اتفاق می‌افتد.

برخی از گروه‌ها در جامعه آمریکا نظیر یهودیان و برخی اقلیت‌های قومی به‌طور سنتی حامی دموکرات‌ها هستند و برخی دیگر نظیر مسیحیان تندرو و راست‌گرا به طور سنتی از جمهوری‌خواهان حمایت می‌کنند. جالب این است که گروه‌های بی‌بند و بار اخلاقی آمریکایی نظیر همجنس‌گرایان عموما حامی دموکرات‌ها هستند و دموکرات‌ها نیز از آزادی آنان دفاع می‌کنند. اعطای آزادی به همجنس گرایان در ارتش آمریکا از معدود وعده‌های باراک اوباما، رئیس‌جمهور فعلی آمریکاست که تقریبا تمام و کمال اجرایی شده است.

در این میان بسته به ترکیب جمعیتی، بعضی از ایالت‌های آمریکا به‌طور سنتی حامی جمهوری‌خواهان و برخی حامیان دموکرات‌ها محسوب می‌شوند.

* رسانه و سرمایه

گذشته از طرفداران سنتی احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات، عده‌ای از آمریکایی‌ها دارای موضع‌گیری ثابت نیستند و رای آنها رایی متغیر محسوب می‌شود. این آمریکایی‌ها همان کسانی هستند که احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات تمام تلاش خود را می‌کنند تا رای آنها را جذب کنند. به عبارت دیگر، رای این دست از مردم آمریکا باید به مسیری که احزاب قدرتمند آمریکایی خواستار آن هستند، هدایت شود.

عامل اصلی که به هدایت افکار عمومی در انتخابات ایالات متحده می‌پردازد، «رسانه» است. رسانه، ابزار «سرمایه» برای شکل دادن به افکار عمومی در دوران مدرنیته محسوب می‌شود. افکار عمومی هم به نوبه خود، قوای چهارم به موازات سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه محسوب می‌شود.

در دوران جدید نقش افکار عمومی به‌حدی است که اگر همراهی نکند، تقریبا هیچ‌گونه فعالیت سیاسی با موفقت مواجه نمی‌شود. سرمایه‌داران آمریکایی که هر یک در انتخابات عموما حامی یکی از دو حزب اصلی آمریکا هستند، بخش عمده هزینه فعالیت‌های رسانه‌ای کاندیداها را تامین می‌کنند و البته پس از انتخاب شدن فرد مورد نظرشان، هزینه‌هایی که کرده‌اند به نحو احسن جبران می‌شود.

بنابراین، زنجیره «سرمایه، رسانه، رای» تقریبا در تمام انتخابات به چشم می‌خورد. رسانه‌ها که با برنامه‌ریزی کمپین‌های انتخاباتی کاندیدای مدنظر خود حرکت می‌کنند، بر حسب راهبرد تبلیغاتی مدنظر، برخی مسائل را بزرگ و برخی را کوچک جلوه می‌دهند. باراک اوباما، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا برای پیروزی در انتخابات سه‌شنبه آینده، مسائلی نظیر قتل اسامه بن لادن، سرکرده گروه تروریستی القاعده و خروج نیروهای آمریکایی از عراق را بزرگ جلوه می‌دهد و در عوض سعی دارد برخی ناتوانی‌های خود در عرصه اقتصاد داخلی آمریکا و وعده‌های عملی‌نشده‌اش را کوچک نشان دهد. از سوی دیگر، میت رامنی مسائلی را بزرگ نشان می‌دهد که اوباما را تضعیف کند. وی بر مشکلات اقتصادی آمریکا تمرکز کرده و اوباما را به ضعف در برابر کشورهای مخالف با ایالات متحده در عرصه نظام بین‌الملل نظیر ایران متهم می‌کند.

واقعیت آن است که اگر رامنی هم به جای اوباما بر سر کار بود اوضاع در آمریکا با آنچه امروز در این کشور مشاهده می‌شود آن‌قدرها هم متفاوت نبود، بالاخص در عرصه سیاست خارجی این کشور؛ اما به هر حال همین تبلیغات است که رای آن دسته از آمریکایی‌ها را که تعصب سنتی بر دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان ندارند شکل می‌دهد.

ایالت‌هایی که ساکنان آنها به هیچ یک از دو حزب تمایل سنتی ندارند ایالات «سوینگ» خوانده می‌شوند که معمولا رای آنها نتیجه هر انتخاباتی را در آمریکا تعیین می‌کند.

* احزاب سوم

تمرکز رسانه‌های آمریکا به حدی بر دو کاندیدای جمهوری‌خواه و دموکرات چشمگیر است که بعضا مردم دیگر کشورها از وجود کاندیداهای احزاب سوم در آمریکا بی‌خبرند. واقعیت آن است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عموما بیش از دو کاندیدا دارد اما تمرکز رسانه‌ها بر دو حزب اصلی به حدی است که اساسا کسی اقبالی به کاندیداهای دیگر نمی‌کند.

این کاندیداها اصولا فاقد آن میزان سرمایه هستند که بتواند تبلیغاتی گسترده را در پی داشته باشد و از سوی دیگر، مردم آمریکا نیز به‌غایت غیرسیاسی و به‌شدت فاقد آگاهی‌های سیاسی هستند. زمانی که ایالات متحده سرزمین افغانستان را اشغال کرده بود، اکثریت آمریکایی‌ها نمی‌توانستند افغانستان را روی نقشه هم پیدا کنند. بنابراین، در چنین مردمی که اصولا سرشان به امور دیگر گرم است، کسی آن‌قدر دغدغه سیاسی ندارد که خود به‌دنبال کاندیاهای جایگزین برود و برنامه‌ها و اهداف آنها را مدنظر قرار دهد.

چنین است که رای کاندیداهای احزاب سوم در ایالات متحده عموما ناچیز است و بخش اعظم آرا بین همان دو کاندیدای جمهوری‌خواه و دموکرات تقسیم می‌شود.

* حرف آخر را سرمایه می‌زند

سرمایه‌داری، نظام اقتصادی حاکم بر آمریکاست که با خود الزامات سیاسی هم می‌آورد. در عرصه سیاسی نیز کسی که از قدرت مالی بیشتری برخوردار باشد، طبعا قدرت‌مندتر ظاهر می‌شود. به این ترتیب است که سرمایه‌داران بزرگ آمریکا، حاکمان اصلی کاخ سفید هستند و هرکس که در واشنگتن تکیه بر قدرت زند، به‌هرحال مجبور است منافع دست‌کم گروهی از این سرمایه‌داران را تامین نماید.

یکی از مواردی که فعالان جنبش تسخیر نیز به آن اعتراض داشتند همین مساله بود که رئیس‌جمهور آمریکا به واقع در آمریکا حکومت نمی‌کند بلکه این سرمایه‌داران هستند که سیاست‌های اصلی را در کشور تعیین و تبیین می‌کنند.

به هر روی، نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورهای جهان است و اگر قرار باشد سیستم سیاسی فعلی تغییر کند، زیربنای اقتصادی آن باید متحول شود. تا وقتی بخش اعظم سرمایه‌ در این کشورها در دست عده‌ای خاص است، همین عده خاص شیوه انتخابات و حتی برنده آن را تعیین می‌کنند. در هر جامعه‌ای توزیع قدرت تنها زمانی می‌تواند عادلانه باشد، که توزیع ثروت نیز از الگویی عادلانه پیروی کند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.