پنج‌شنبه 08 نوامبر 12 | 21:45

اهداف و برنامه‌های «خط سازش» برای انتخابات ۹۲

شکاف سیاسی حول موضوع سازش یا مقاومت همیشه در چند سال گذشته وجود داشته است، اما در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، عده‌ای دنبال آن هستند که این شکاف را اجتماعی کنند. در این شرایط، هدف و برنامه‌ی‌ پررنگ‌کنندگان خط سازش در داخل و خارج چیست؟


هم‌زمان با تشدید فشارهای اقتصادی غرب علیه ایران، خطی در داخل با عنوان «سازش» پررنگ شده و قائل به امتیاز دادن به غرب برای کم شدن فشارهاست. برای بررسی اهداف و برنامه‌های خط سازش و ارتباط آن با انتخابات ریاست جمهوری 92 با «مهدی محمدی»، کارشناس مسائل استراتژیک، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

اگر فرض کنیم جبهه‌ای به نام «سازش» در مقابل جبهه‌ی «مقاومت» وجود دارد، اولاً این جبهه چه ویژگی‌هایی دارد و ثانیاً آخرین برنامه‌ی آن برای انتخابات ریاست جمهوری 92 چیست؟

مشخصات عمومی خط سازش به طور کامل در حال شکل‌گیری است. این خط عمیقاً به دنبال این است که پیام «وضعیت بحرانی است» را اجتماعی کند. این ادبیات هم‌اکنون از طرف جریان انحراف در حال تولید است، اما ایجاد مکانیسمی برای انتقال این ادبیات به متن جامعه، مهم‌ترین کاری است که خط سازش تعقیب می‌کند.

از طرفی دیگر، ایجاد اختلاف، به منظور تولید تحریک اجتماعی، به صورت جدی در دستور کار قرار دارد. خط سازش به دنبال یارگیری برای تثبیت خود است. این جبهه از منتهی‌الیه ضدانقلاب شروع و به منتهی‌الیه راست ختم می‌شود، چرا که بعضی از حلقه‌های حاضر در دولت مستقر نیز، برای حل مشکلات، نسخه‌ی سازش را ارائه می‌دهند.

در این شرایط، طرف آمریکایی تمام انرژی خود را صرف نیرومند شدن خط سازش در داخل ایران می‌کند. روز 12 مهر، یک ناآرامی 5 یا 6 ساعته در مرکز شهر تهران به وجود آمد. درست به فاصله‌ی همین مدت (اگر اختلاف زمانی ایران و آمریکا را در نظر بگیریم، می‌شود گفت هم‌زمان) کلینتون مصاحبه‌ای کرد و گفت: «تحریم‌ها به سرعت قابل لغو است.» لذا اگر ما ارتباط بین این دو پدیده را کشف کنیم، در آن صورت می‌توانیم متوجه نحوه‌ی تغذیه و تقویت خط سازش شویم.

طرف آمریکایی به دنبال ایجاد چند تغییر در جمهوری اسلامی است:

1. تغییر محاسبه: به گونه‌ای که نحوه‌ی نگاه‌ ما به مسئله‌ی هسته‌ای یا تحولات منطقه ‌ـ‌به طور خاص سوریه‌ـ‌ یا مسئله‌ی فتنه عوض شود.

2. تغییر پیشنهاد: در حال حاضر، ما یک پیشنهاد برای حل مسئله‌ی‌ هسته‌ای داریم و آن‌ها می‌خواهند این پیشنهاد از طرف جمهوری اسلامی تغییر کند.

3. تغییر سیاست: مطلوب آن‌ها این است که اساساً سیاست خود را در مورد موضوع هسته‌ای، موضوع فتنه و مسائل منطقه تغییر دهند.

4. تغییر رفتار: به این معنا که علاوه بر اینکه سیاست‌ ما تغییر می‌یابد، رفتارمان نیز دستخوش تغییر شود.

5. تغییر ساختار: یعنی مجموعه‌ی ساختارهایی که در کشور وجود دارند و تصمیمات نظام جمهوری اسلامی از دل آن‌ها بیرون می‌آید‌ تغییر یابد.

6. تغییر رژیم: زمانی که محاسبات، پیشنهادها، سیاست‌ها، رفتار‌ها و ساختار‌ تغییر کرد، دیگر تغییر رژیم پروژه‌ا‌ی دشوار‌ نیست.

در سال 88 اشتباه آمریکایی‌ها این بود که مستقیماً سراغ تغییر رژیم رفتند؛ یعنی مستقیماً سرسخت‌ترین و بزرگ‌ترین تغییر را، که به راحتی امکان‌پذیر نبود، نشانه رفتند. یکی از درس‌هایی که آمریکایی‌ها در سال 88 گرفتند این بود که در گام اول، هدف‌گذاری‌های منطقی‌تر و دست‌یافتنی‌تری داشته باشند.

لذا در برنامه‌ی خود، این بار گام‌به‌گام عمل خواهند کرد و به دنبال تغییر شرایط خواهند بود. از طرفی دیگر، شرایط فقط زمانی تغییر می‌کند که محاسبات و پیشنهادهای نظام تغییر یابد و این اتفاق باید در سطح رهبری محقق شود. با توجه به این مسئله، ارزیابی بنده این است که برای سوق دادن جمهوری اسلامی به سمت تغییر محاسبه، طرف غربی در حال تدارک یک بسته‌ی تحریم بی‌سابقه قبل از انتخابات ریاست جمهوری است.

در چنین شرایطی، اگر مسئله‌ی تغییر محاسبه با دو پیشنهاد آمریکایی‌ها مبنی بر «لغو تحریم‌ها» و «مذاکره‌ی مستقیم» تلفیق شود، احتمال ایجاد بحران زیاد خواهد شد. به عقیده‌ی آمریکایی‌ها، اگر خط سازش در فضای داخلی ایران شفاف شود، انتخابات ریاست جمهوری 92 به یک رفراندوم تبدیل خواهد شد. لذا طرف آمریکایی به دنبال رساندن این پیغام به گوش مردم ایران است.

البته طرف غربی دو نماینده برای علنی کردن خط سازش در داخل ایران دارد؛ جریان انحراف و فتنه در حال علنی کردن دیدگاه‌هایشان درباره‌ی خط سازش هستند. جریان فتنه که پیش از این نظرات خود را مطرح کرده است. جریان انحراف نیز به زودی این کار را خواهد کرد. پیش‌بینی می‌شود حرف اول آن‌ها این باشد که محاسبات منطقه‌ای نظام را قبول ندارند؛‌ محاسبات منطقه‌ای نظام بر مبنای اسلامی بودن انقلاب‌ها استوار است، لکن نگاه این جریان دقیقاً عکس این موضوع است.

تقابل گفتمان سازش و مقاومت ‌مهم‌ترین تقابل انتخابات ریاست جمهوری 92 خواهد بود. مهم‌ترین گفتمان قابل تعریف، در ذیل گفتمان مقاومت، گفتمان پیشرفت است. در واقع، جان‌مایه‌ی گفتمان مقاومت، گفتمان پیشرفت است؛ در حالی که طرف مقابل می‌خواهد بگوید جان‌مایه‌ی گفتمان مقاومت، هزینه بدون پیشرفت است.

شکل‌گیری و ایجاد شکاف اجتماعی، مهم‌ترین امری است که‌ در آستانه‌ی همه‌ی دوره‌های انتخابات اتفاق می‌افتد. در سال 88 شکاف اجتماعی حول مقوله‌‌ی تقلب سامان گرفت. در آن زمان، گفتمانی به عنوان گفتمان تقلب، مجموعه‌ی اعتراضات اجتماعی یا اقتصادی را سیاسی و سپس امنیتی کرد و به بیان دقیق‌تر، اعتراض را به آشوب مبدل نمود.

مجموعه‌ی گروه‌ها و جریان‌هایی که می‌خواهند انتخابات را به رفراندوم علیه رهبری تبدیل کنند، به این نتیجه رسیده‌اند که این مهم تنها زمانی امکان‌پذیر است که شکاف اجتماعی، حول موضوع سازش، به وجود آید. شکاف سیاسی حول موضوع سازش یا مقاومت، همیشه در چند سال گذشته، وجود داشته، ولی مهم این است که این شکاف اجتماعی باشد؛ یعنی ما در وضعیتی قرار بگیریم که سازش به عنوان مطالبه‌ی عمومی مطرح شود و جامعه تنها راه‌حل مشکلات را تعدیل محاسبات و امتیازدهی به غرب تلقی کند.

در این راستا، برای اینکه مسئله‌ی سازش اجتماعی شود، پروژه‌ی بحران‌آفرینی حول اختلافات کلید خورده است. وقتی شما موضوعاتی را به عنوان اختلاف مطرح می‌کنید و این موضوعات تحریک اجتماعی ایجاد می‌کند، به تدریج شرایط جامعه به سمت شکل‌گیری فضایی دوقطبی می‌رود و این گونه تصور می‌شود که در کشور، عده‌ای خواهان حل مشکلات مردم‌اند و دیگران نسبت به این مسئله بی‌تفاوت هستند.

گفتمان سازش در این شرایط چند ایراد اساسی دارد:

در مسیر اجتماعی کردن گفتمان سازش، اولین ایراد ضعف بدنه‌ی اجتماعی جریان فتنه‌ است؛ چرا که این جریان پس از انتخابات سال 88 دچار ریزش بدنه‌ی اجتماعی شد و تا کنون نتوانسته است این ریزش را جبران کند. از طرف دیگر، کادرهای کلیدی جریان فتنه یا از صحنه خارج شده‌اند و یا به زندان افتاده‌اند.

مهم‌ترین مشکل جریان انحراف نیز برای پیشبرد خط سازش آن است که این جریان، در حوزه‌ی طبقه‌ی محروم، دچار بحران کارآمدی است و جامعه علی‌العموم مشکل اقتصادی را محصول سوءتدبیر دولت می‌داند تا محصول تحریم. ضمن اینکه اساساً حتی اگر مشکل از بیرون هم باشد، مردم تحرک لازم از جانب دولت را احساس نمی‌کنند.

همچنین در حوزه‌ی طبقه‌ی متوسط نیز مهم‌ترین نکته‌ی جریان انحراف، بحران اعتبار است. احمدی‌نژاد تصور می‌کند که اگر از گفتمان روشن‌فکری استفاده نماید و ادبیات خود را به ادبیات جریان فتنه نزدیک کند، قادر خواهد بود بدنه‌ی اجتماعی آن جریان را جذب کند. این در حالی است که احمدی‌نژاد حتی اگر روشن‌فکرانه‌ترین، سازش‌کارانه‌ترین و لیبرال‌ترین شعارهای ممکن را هم بدهد، آن بدنه‌ی اجتماعی هرگز مشروعیت سیاسی او را نخواهند پذیرفت. با این وصف، تنها کارکرد وی برای جریان فتنه درگیر شدن با نظام است، نه تبدیل شدن به انتخاب خوب؛ چرا که اگر این جریان بخواهد یک انتخاب سیاسی بکند، هیچ وقت احمدی‌نژاد یا گزینه‌ی او را انتخاب نخواهد کرد.

در آن سو، رفتار طرف آمریکایی به گونه‌ای است که ما هر چه پالس‌های قوی‌تری مبنی بر سازش از داخل صادر کنیم، فشار از طرف مقابل بیشتر خواهد شد. تمام ارزیابی‌های اطلاعاتی غرب حاکی از آن است که ایران هیچ برنامه‌ای برای ساخت سلاح هسته‌ای ندارد‌. از این حیث، علت اصلی فشارهای اخیر این است که احساس کرده‌اند احتمال تأثیر فشار در داخل افزایش پیدا می‌کند و به همین دلیل، فشار را زیاد می‌کنند.

جریان انحراف در حال کاشتن و آبیاری کردن درختی است که قادر به چیدن میوه‌ی آن نخواهد بود. میوه‌ی درخت سازش را اگر هم قرار باشد کسی بچیند، آن جریان فتنه است.

اولین دستاورد گفتمان مقاومت این است که خطوط قرمز غرب را تغییر می‌دهد. روزی آمریکایی‌ها به ما می‌گفتند که شما حق ندارید انرژی هسته‌ای داشته باشید، اما امروز به ما می‌گویند (مطابق آخرین پیشنهادی که در بغداد از سوی آن‌ها ارسال شد) انرژی هسته‌ای حق مسلم جمهوری اسلامی است.

گفتمان مقاومت ما را در وضعیتی قرار داده است که حتی اگر بخواهیم معامله کنیم، بهترین معامله‌ی ممکن را می‌توانیم انجام دهیم، در حالی که ما با گفتمان سازش هیچ وقت نمی‌توانستیم معامله‌ای انجام دهیم. پس اولین دستاورد گفتمان مقاومت تعدیل اساسی خطوط قرمز آمریکاست.

دومین دستاورد گفتمان مقاومت، پیشرفت بی‌سابقه در حوزه‌هایی است که خطوط قرمز غرب به شمار می‌رود. مجموع فناوری‌هایی که هم‌اینک در کشور وجود دارد عموماً فناوری‌های ممنوعه است و هیچ کدام از متحدان آمریکا در منطقه‌ی خلیج فارس تا امروز اجازه‌ی مسلط شدن به این فناوری‌ها را پیدا نکرده‌اند.

سومین دستاورد جریان مقاومت این است که ما را به الگو تبدیل کرده است‌. ما با خط سازش نمی‌توانستیم در منطقه الگو باشیم. اگر ما گفتمان سازش را در پیش می‌گرفتیم، امروز نسبت ما با تحولات منطقه نسبتی کاملاً منفعلانه بود و ما در وضعیتی قرار داشتیم که تحولات منطقه 100 درصد به ضرر ما بود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.