دوشنبه 12 نوامبر 12 | 20:30

«امید» اکسیر حیات بخش است

اکبرمظفری

امام خمینی (ره) نیز هم چون اسلاف خویش از آغاز نهضت اسلامی تا آغاز سفر ابدی همواره نگاهی استراتژیک به این کانون قدرت داشتند. ایشان در قامت یک رهبر الهی امید دادن، امیدوار کردن و امیدوار نگاه داشتن مردم را فریضه و تکلیفی در قبال جامعه قلمداد می‌کردند و به عنوان یک شاخص اساسی و اصل بنیادی بر آن تاکید می‌نمودند.


اکبرمظفری – امید اکسیر حیات بخش است، قدرت کیمیاگری دارد و می‌تواند از یک ملت مرده و بی‌تحرک، یک ملت زنده و تاثیرگذار بسازد. به همین دلیل است که امید را جنودالله می‌گویند. امید فصل مشترک و موتور محرکه‌ی همه‌ی ملت‌های زنده، پویا و سعادتمند است، از این رو رهبران الهی در طول تاریخ همواره برای مسلح کردن ملت خویش به این سلاح کارآمد تلاش می‌کردند.

امام خمینی (ره) نیز هم چون اسلاف خویش از آغاز نهضت اسلامی تا آغاز سفر ابدی همواره نگاهی استراتژیک به این کانون قدرت داشتند. ایشان در قامت یک رهبر الهی امید دادن، امیدوار کردن و امیدوار نگاه داشتن مردم را فریضه و تکلیفی در قبال جامعه قلمداد می‌کردند و به عنوان یک شاخص اساسی و اصل بنیادی بر آن تاکید می‌نمودند.

در سیر تطور نهضت و نظام اسلامی مقاطع حساس و بنیان سوزی بوده است که می‌توانست روند حرکت انقلاب را با موانع و مشکلات جدی روبرو کرده و آن را از اهداف و کارکردهای اصلی خود باز دارد. اما امام با تزریق روح امید به جامعه و ایجاد قدرت متراکم عمومی همه‌ی آن تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و توانست کشتی نهضت و نظام اسلامی را از دل طوفان‌های سهمگین به سلامت عبور دهد. مجموعه‌ی پیام‌ها و رهنمودهای امام سرشار از معانی بلند امیدبخش با تصویرگری افق‌های روشن آینده است که اشاره به شمه‌ای از آن گواه این ماجراست:

«امید در خودتان ایجاد کنید. نویسنده‏های ما، گویندگان ما همه‏شان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند. مأیوس نکنند ملت را. بگویند توانا هستیم. نگویند ناتوان هستیم. بگویند خودمان می‏توانیم و واقع همین طور است، می‏توانیم. اراده باید بکنیم. نویسنده‏های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمی‏خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که می‏توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسنده‏ها، این گوینده‏ها به جای این که به هم اشکال‌تراشی بکنند، به جای این که به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند. اطمینان در ملت ایجاد کنند. استقلال روحی در ملت ایجاد کنند. اگر این خدمت را این رسانه‏های گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم. و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده ماها که گوینده هستیم، نویسنده هستیم، آنهایی که در مطبوعات چیز می‏نویسند، در رادیو و تلویزیون صحبت می‏کنند، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد، و باید مطمئن کرد ملت را. اطمینان داشته باشید که اگر بخواهید می‏شود. و اگر بیدار بشوید می‏خواهید.»1

مقام معظم رهبری نیز به درستی پا بر قدمگاه امام گذاشته و با هوشمندی به فربه کردن روح امید در جامعه پرداختند. ایشان در فرصت‌های مختلف ضرورت و ارزش امید داشتن، امید دادن و امیدوار نگاه داشتن مردم را یاد‌آور شده و آن را جزو وظایف دینی ـ ملی گروه‌های مرجع اجتماعی برشمردند.

واژه‌ی امید در منظومه‌ی ادبیات رهبری واجد جدی‌ترین ارزش‌گذاری‌هاست. ایشان به مثابه‌ی زرگری حاذق قدر و قیمت این طلای ناب و منحصر به فرد را می‌داند و به همین دلیل رهنمودهای بسیار وسیع و ارزنده‌ای در قبال آن دارد که به گزیده‌ای از آنها چنگ می‌زنیم.

«اگر در دل‌ها امید به‌ روزگار روشن‌ باشد مبارزه‌ ممکن‌ است‌ و اگر امید بمیرد مبارزه‌ و حرکت‌ به‌ سمت‌ صلاح‌ هم‌ خواهد مرد.»2 «يك سرباز در جبهه‌ى جنگ، فقط با اميد مى‌تواند بجنگد. اگر اميد را از او گرفتند، همه چيز را از او گرفته‌اند.»3 «این نور امید است که جوان‏ها را به انگیزه و حرکت و نشاط وادار می‏کند و از دل‏مردگی و افسردگی آنها جلوگیری می‏کند و روح پویایی را در جامعه زنده می‏کند.»4 «اميد، بزرگترين قوّه محرّكه انسان است. اميد به پيروزى، اميد به پيشرفت و اميد به موفقيّت، هر انسانى را به حركت وادار مى‌كند. اگر شما بخواهيد هر انسان فعّال و سرزنده و شادابى از حركت بيفتد، كافى است او را نااميد كنيد. اگر نااميد كرديد، دست‌هاى فعّال سست خواهد شد؛ زانوان فعّال و استوار به لرزه خواهد افتاد.»5

حساسیت، واکاوی‌های مستمر و ارائه‌ی رهنمودهای نوبنیاد و مبتکرانه در این زمینه جزو نیاز‌های ضروری جامعه است که هر از چند گاهی از سوی مقام معظم رهبری بازتولید می‌شود. تقسیم امید به صادق و کاذب بر حسب نگاه واقع‌بینانه به سرمایه‌های بالفعل و بالقوه‌ی کشور از جمله فرمایشات ایشان و هدف از نگارش این سیاهه است که با اشاره به فرازهایی از گفتار معظم له به آن می‌پردازیم.

«سعي کنيد در حرف و منش و اقدامتان، به جوان‌ها اميد دهيد. بايد هنرمندتان اميدبخش باشد؛ شاعرتان اميدبخش باشد؛ نويسنده‌تان اميدبخش باشد؛ کشاورزتان اميدبخش باشد؛ صنعتگرتان اميدبخش باشد. اين اميد، اميد کاذب هم نيست؛ اميد صادق است. من طرفدار دادنِ اميدهاي کاذب نيستم؛ من مي بينم که اين اميد، صادقانه است. بگذاريد جوانتان با خوشبيني و اعتماد به آينده، نيروي ذاتي خود را به حرکت در بياورد و تحول عظيمي که از يک انسان طبيعي و ساده، يک ابن سينا مي سازد، در درون او به وجود آيد. امروز اين، مسأله‌ي ماست و به نظر من مسأله‌ي اول نخبگان هم بايد اين باشد. نسل جوان را بايد وادار و اميدوار به حرکت کرد. نااميدي درد بزرگي است و براي نابود کردن يک ملت، از همه‌ي وسايل مؤثرتر، نااميد کردن آن ملت است. ملتي را نااميد کنيد، نابود مي شود. وقتي اميد نبود، حرکت و نشاط نيست. وقتي حرکت و نشاط نبود، آينده نيست. ما دليلي براي نااميدي نداريم؛ صد دليل براي اميد داريم.»6

امید می‌تواند صادق یا کاذب باشد، بدین معنا که وقتی از پشتوانه‌ی واقعی و ظرفیت‌های قابل قبول عملی برخوردار بود، صادق است و وقتی فاقد هر گونه شروط لازم برای تحقق بیرونی باشد، کاذب محسوب می‌شود. مثلا وقتی امام راحل امید به توانستن را در کالبد ملت ایران ‌دمید و شعار ما می‌توانیم را بر گوش جانشان نجوا ‌کرد، این امید‌آفرینی و انرژی‌زایی متکی به پشتوانه‌ی عظیم و پتانسیل به هم فشرده‌ی تاریخی ملت ایران بود. استعداد، توانمندی، غنای فرهنگی و معنوی جزو مولفه‌های اساسی توانستن است که در جوهره‌ی ملت ایران وجود داشت و امام با توجه به این گزاره‌ها شعار ما می‌توانیم را به عنوان یک امید صادق فریاد ‌کرد.

‌رهبر انقلاب همواره عامه‌ی مردم را به امید دعوت می‌کند، امید به آینده‌ای بهتر و آفاقی به مراتب روشن‌تر. فردایی که برای دست‌یازی حتمی به آن حتی قوانینی بیست ساله در سیاق چشم‌انداز و نقشه‌ی راه تعبیه شده است و از هم اکنون جایگاه ایران در افق 1404 را نشان می‌دهد. اما آیا این امید، امیدی صادق و برآمده از سرمایه‌ها و پتانسیل‌های موجود است یا امیدی کاذب و در شمار آرزوهای خوب، زیبا و خیال‌پردازانه قلمداد می‌شود؟ بنیان این امید و نگاه امیدوارنه به آینده‌ی کشور بر چه پایه و اساسی استوار شده است. برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها ناگزیر باید به تبیین سرمایه‌ها و دارایی‌های بالفعل کشور به عنوان توشه‌ی این راه طولانی بپردازیم. البته در میانه‌ی این میدان برخی از موانع و مشکلات راه را نیز گوشزد خواهیم کرد.

ملتی می‌تواند آینده‌ای بهتر را برای خود رقم بزند که از پیش نیازهای لازم آینده‌سازی برخوردار باشد. تاملی در داشته‌های ملت ایران، امکان ساختن فردایی بهتر را برای آن از احتمال به یقین تبدیل می‌کند. برای اثبات این ادعا نمونه‌هایی از سرمایه‌های بالفعل مادی و معنوی ملت ایران را که از رهگذر انقلاب اسلامی عاید آن شده است، یادآور می‌شویم.

پیوند دین و سیاست: قبل از انقلاب نقش دین در اداره‌ی امور جامعه رو به افول نهاده و تفکر جدایی دین از سیاست به عنوان اندیشه‌ی موجه، منطقی و دین‌دارانه تبلیغ می‌شد و دوری از سیاست و امور حکومت دور شان انسان‌های متقی و متشرع قلمداد می‌گشت. پس از انقلاب این تفکر انحرافی و افیون‌زا به حاشیه رانده شد و دین با تمام ظرفیت پا به عرصه‌ی اداره‌ی جامعه گذاشت. اکنون نزدیک به نیم قرن از پیوند دین با سیاست گذشته و تجربه‌های موفق گرانسنگی از خود به یادگار گذاشته است که می‌تواند راهگشای آینده‌ی کشور برای نیل به اهداف بزرگتر باشد.

اسلام ناب: پیروزی انقلاب اسلامی موجب احیای اسلام ناب، مترقی و جهان‌آرا شد. اسلام در ذات خود تعالی‌خواه و تمدن‌ساز است و به عنوان یک پشتوانه‌ی عظیم و موتور محرکه‌ی قوی می‌تواند هر ملتی را به اوج قله‌های افتخار برساند. تمسک به اسلام ناب به عنوان مهمترین عامل پیش برنده و آینده‌ساز هم اینک در نهاد ملت ایران نهادینه شده و این قهرمان تاریخ، پرچمدار حرکت ملت ایران به سوی آینده‌ای بهتر است.

تشیع علوی: در طول تاریخ مکتب اهلبیت علیهم‌السلام همواره در خمودی و انزوا زندگی می‌کرد و حتی در میان فرق اسلامی نیز جایگاه تعیین‌کننده‌ای نداشت. ظهور انقلاب اسلامی این معادله را به هم ریخت و برای اولین بار پس از حاکمیت کوتاه امام علی علیه السلام در صدر اسلام، حکومتی مبتنی بر تشیع و اندیشه‌ی اهلبیت علیهم‌السلام بنیان نهاد. ضمن این که توانست در طول سه دهه‌ی گذشته کارآمدی خود را در دنیای مدرن به اثبات رسانده و حقانیت خود را ثابت کند. اینک این سرمایه‌ی بی‌نظیر مذهبی با پویایی تمام در اختیار ملت ایران برای ساختن آینده‌ای بهتر است.

تغییر ارزش‌ها: ارزش هر فرد و ملتی به اندازه‌ی ارزش‌هایی است که او بدان معتقد و ملتزم است. قبل از انقلاب، جای ارزش‌ها و ضدارزش‌ها عوض شده و عامه مردم به لذت‌های بی‌مقدار، حقیرانه و واهی دعوت می‌شدند. غایت آرزوهای عمومی نیز به سمت فرومایگی و حداکثر تامین خواست‌های مشروع کوچک و بی‌ارزش پیش می‌رفت. پس از انقلاب، ارزش‌ها دست‌خوش تحولات اساسی و پالایش بنیادی شد و جایگاه اصلی خود را باز یافت. امروزه بخش اعظمی از ارزش‌های انسانی و اسلامی جزو ملکات روحی و آرزوهای بلند ملت ایران شده است و این پتانسیل بسیار بالایی برای ساختن آینده‌ای به مراتب بهتر است.

خود باوری: طی سالیان طولانی دزدان قافله‌ی جهانی خودباوری و اعتماد به نفس ملت ایران را به یغما برده بودند. خود کم‌بینی و بی‌اعتمادی به خود جزو فرهنگ رایج ما شده بود. انقلاب به مثابه‌ی یک سیلاب بنیان‌کن بر روح و جان ملت ایران جاری شد و سرشتشان را از نو با خمیرمایه‌ی خودباوری و اعتماد به نفس سرشت. هم اینک ملت ایران استعدادها و توانایی‌های خود را بازشناخته و به آنها مومن شده است و این اهرم بسیار ارزشمندی برای ساختن فرداهای بهتر است.

هویت ملی: هر ملتی دارای شناسنامه، تاریخ، سرگذشت، فکر، فرهنگ و خصوصیاتی است که او را از ملت‌های دیگر متمایز می‌کند. قبل از انقلاب هویت ملت کهنسال ایران دست‌خوش تاراج بیگانه شد و شناسنامه‌های بسیاری با تابعیت‌های مختلف فکری و فرهنگی برای آن جعل گردید. انقلاب اسلامی هویت دزدیده شده‌ی ملت ایران را به او بازگرداند و در گذر زمان به تعمیق و گسترش آن پرداخت. اینک هویت اسلامی ـ ایرانی ملت ایران به عنوان یک عامل پیش برنده احیاء شده و می‌تواند سهم خود را در ساختن آینده‌ای بهتر ادا نماید.

عزت‌طلبی: ملتی که در خود احساس عزت و سربلندی نکند با رضایت تمام به هر ذلت و زبونی تن می‌دهد. قبل از انقلاب اسلامی طرح‌های داخلی و خارجی بسیاری برای ذلیل کردن و ذلیل نگاه داشتن ملت ایران اجرا می‌شد. انقلاب اسلامی با وقوع خود پرچم عاشورایی امام حسین علیه السلام را بر کف دست گرفت و با نثار خون خویش شاکله‌ی این بنیان جانفسرا را بر هم ریخت و روح عزتمندی و سربلندی را بر جان ملت ایران تزریق کرد. هم اینک ملت ایران جزو عزیزترین ملت‌های جهان است و این روح حماسه‌ساز ذلت‌گریز می‌تواند سهم بسزایی در آینده‌سازی ایفا نماید.

وحدت کلمه: وحدت پیش نیاز اصلی و اولیه‌ی هر ملتی برای دست‌یازی به موفقیت‌های بزرگ و افق‌های روشن آینده است. قبل از انقلاب اختلاف در حوزه‌ها و دامنه‌های مختلف قومی و مذهبی سکه‌ی رایج و عامل بازدارندگی کشور بود، بعد از انقلاب ارزش‌ها دست‌خوش تغییرات بنیادی شد و اختلافات قومی و مذهبی در مقابل اسلام به کلی رنگ باخت و جای خود را به وحدت کلمه از جنس ملی داد. ملت ایران با اتکا به وحدت بر همه‌ی مشکلات پیشرو فائق آمد. اینک وحدت کلمه به عنوان یکی از مولفه‌های جدی قدرت ملی در کشور وجود دارد و می‌تواند عامل موثری جهت آینده‌سازی قلمداد شود.

مردم‌سالاری دینی: در تاریخ گذشته‌ی ایران، مردم سالاری به معنای تجسم اراده‌ی مردم در عرصه‌ی اداره‌ی کشور وجود خارجی و سابقه‌ی تاریخی نداشت. پادشاهان با کودتا و یا به صورت موروثی به حکومت می‌رسیدند و هیچ‌گونه ارزش و احترامی به خواست و نظر مردم نمی‌گذاشتند. پیروزی انقلاب اسلامی بنیان این دیکتاتوری شاهانه را فرو ریخت و مردم را بر سرنوشت خویش حاکم کرد. نظام اسلامی در قدم اول اصل و اساس خود را به انتخاب مردم گذاشت و سپس انتخاب مسئولان عالی کشور از صدر تا ذیل را با واسطه یا بی‌واسطه به مردم واگذار کرد. در طول سه دهه‌ی گذشته بیش از 30 انتخابات برگزار شد و ریشه‌های مردم سالاری دینی را عمیق‌تر کرد. امروزه مراجعه به نظر و آرای مردم جزئی از هویت نظام اسلامی شده و در آینده می‌تواند فرصت‌های عظیمی برای پویایی آن خلق کند.

بیداری اسلامی: قبل از انقلاب، ایران در چشم مسلمانان جهان کشوری شاهنشاهی، ژاندارم منطقه، هم‌پیمان و حافظ منافع اسرائیل و آمریکا محسوب می‌شد و به همین دلیل همواره مورد نفرت امت اسلامی و ملت‌های آزاده قرار داشت. پس از انقلاب ایران با نام اسلام پرچم مبارزه با استکبار و رژیم صهیونیستی را در دست گرفت و رهبر بلامنازع مبارزه با استثمار دو بلوک شرق و غرب شد. بیداری اسلامی حاصل تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر ملت‌های مسلمان جهان در طول سه دهه‌ی گذشته است. اکنون ایران به عنوان یک کشور مسلمان، آزاده و آرمان‌خواه مورد توجه و محبت ملت‌های اسلامی بوده و از پشتوانه‌ی عظیم معنوی ایشان برای ساختن آینده برخوردار است.

استعداد ذاتی: عنصر استعداد ذاتی ملت ایران از جمله نعمت‌های الهی است که در رژیم پهلوی مورد بی‌اعتنایی قرار ‌گرفته بود. ملت ایران با هوش برجسته و درخشان خود هر روز بیش از گذشته به عقب رانده می‌شد و چشمه‌های جوشان استعدادش رو به خشکی و انسداد می‌نهاد. انقلاب اسلامی با وقوع خود استعداد به اسارت گرفته شده‌ی ملت ایران را آزاد کرد و پیشقراول شکوفایی و بازگشت آن به جایگاه فاخر گذشته شد. اینک سالیان متمادی از بهار انقلاب گذشته و گلستان استعداد ملت ایران به شکوفه نشسته است و می‌تواند آینده‌ای سرشار از افتخار و کام‌یابی را رقم بزند.

ذخایر کشور: ذخایر سرشار زیرزمینی و روزمینی از مولفه‌های قدرت یک کشور است که قبل از انقلاب به تاراج می‌رفت. ایران بهشت غارتگران بود و سرمایه‌های خدادادی آن به جیب استعمارگران سرازیر می‌شد. با پیروزی انقلاب اسلامی قراردادهای استعماری یک طرفه ملغی شد و دست اجانب از ثروت ملت ایران کوتاه گردید. ذخایر طبیعی در اختیار ملت قرار گرفت و پشتوانه اقتدار کشور شد. اینک این سرمایه‌های عظیم به مردم تعلق دارد و می‌تواند نقش مهمی در آینده سازی کشور ایفاء نماید.

منطقه‌ی جغرافیایی: ایران در موقعیت سوق‌الجیشی و اقلیمی حساسی قرار گرفته و پل ارتباطی میان شرق و غرب جهان است. مالکیت و ساحل‌داری قسمت اعظم دریای خلیج فارس، عمان و خزر و قرار گرفتن در شاهرگ ارتباطی جهان به لحاظ اقتصادی، نظامی و جغرافیای سیاسی از جمله مواهب طبیعی آن به شمار می‌رود. قبل از انقلاب این فرصت به تهدیدی جهت تامین منافع دول استعماری تبدیل شده بود. پس از انقلاب این سلاح برنده در دست ملت ایران قرار گرفت و ضامن تامین منافع و امنیت کشور شد. اینک موقعیت استراتژیک و ممتاز جغرافیایی کشور به عنوان یک امتیاز طبیعی در دست نظام اسلامی قرار دارد و می‌تواند چون اهرمی کارآمد در آینده‌سازی آن دخیل باشد.

استقلال سیاسی: نطفه‌ی حکومت‌ قبل از انقلاب با وابستگی بسته ‌شده بود. شاه عامل و کارگزار بیگانه بود و منافعشان را تامین می‌کرد. روسای دولت با سرانگشت اشاره‌ی آمریکا و انگلیس به مناسب حساس حکومتی گماشته می‌شدند و به حفظ منافع آنها همت می‌گماشتند. استقلال سیاسی وجود خارجی نداشت و تحقیر ملت ایران سکه‌ی رایج آن دوران بود. پیروزی انقلاب اسلامی قلم بطلانی بود که بر حقارت تاریخی ملت ایران کشید و با شعار نه شرقی و نه غربی، کشور را در اوج قله‌ی استقلال سیاسی سکنی داد. هم‌اینک هیچ قدرتی نمی‌تواند با تحمیل رای و نظر خود ملت ایران را تحقیر کرده و منافعشان را به یغما برد. گذشت زمان نقش استقلال سیاسی در شکوفایی کشور را بیشتر کرده و سهم بسزایی در آینده‌سازی آن بازی خواهد نمود.

رشد علمی: قبل از انقلاب، علم و عالم از احترام و اعتبار چندانی برخوردار نبود، به همین دلیل اثری نیز از تولید و رشد علمی وجود نداشت. از گذشته‌ی فاخر علمی تنها کورسویی به چشم می‌خورد که قابل اعتنا نبود. پدیده انقلاب اسلامی موانع پیش رویی ملت ایران را برداشت و با شعار ما می‌توانیم به افزایش خودباوری و آزاد کردن استعدادهای عمومی پرداخت. نفس علم، عالم و علم‌اندوزی به یک ارزش مسلم تبدیل شد و بار دیگر عصر شکوفایی علمی ایران آغاز گشت. امروزه‌ واژه‌ی تولید علم در ادبیات کشور جایگاه ویژه‌ای یافته و نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری در اسناد بالادستی و فرا دولتی به تصویب رسیده و جزو مطالبات عمومی شده است و می‌تواند نقش ویژه‌ای در آینده‌سازی ایفاء نماید.

احیای فضیلت‌های فراموش شده، افزایش سن امید به زندگی، تقویت حس برادری، ایجاد تحولات روحی، ایجاد ساختار سیاسی ولایت فقیه، استکبارستیزی، حرکت در مسیر خودکفایی، اعاده‌ی حیثیت فرهنگی، تعمیق و گسترش غرور ملی، اشاعه‌ی فرهنگ خدمتگزاری، توسعه‌ی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، مبارزه با بی‌سوادی، بازیابی شان و منزلت واقعی زنان، احرای احکام و حدود الهی و هزاران نمونه دیگر تنها شمه‌ای از موارد بی‌شماری است که امیدهای صادق ملت ایران برای ساختن آینده‌ای به مراتب بهتر محسوب می‌شود. تا امروز علیرغم همه مشکلات و موانع پیشرو، نظام اسلامی توانسته است دستاوردهای بسیاری در حوزه‌های مختلف مادی و معنوی کسب کند. دستاوردهایی که سکوی پرش امروز کشور برای ساختن فردایی به مراتب بهتر است. پیشرفت در شاخص‌های اخلاقی، علمی، نظامی، دینی، پزشکی، مهندسی و همه‌ی زمینه‌های دیگر از مصادیق امیدهای صادقی هستند که به عنوان شاخص‌های اصلی توسعه نقش ممتازی در آینده‌ سازی کشور ایفاء خواهند کرد. بی‌شک آینده از آن ملت ایران است. چرا که تمام پیش نیازهای اساسی آینده‌سازی هم اینک در اختیار ملت ایران قرار دارد.

پی‌نوشت:

1: بیانات 1359/10/29

2: بیانات 1368/12/22

3: بیانات 1370/5/30

4: بیانات 1384/6/29

5: بیانات 1376/7/24

6: بیانات 1384/4/19

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.