اندیشکده «بروکینگز» مینویسد: امروز دیگر مردم آمریکا از دخالتهای پرهزینه کشورشان در خاورمیانه خسته شدهاند و حاضر نیستند این بار وارد درگیری با ایران شوند. تنها راه پیش پای اوباما راه دیپلماسی است. با این حال، آنچه اوباما باید در دور دوم انجام دهد مخالفت شدیدتر با فشارهای داخلی و خارجی برای آغاز عملیات نظامی علیه ایران است.
تقارن انتخابات آمریکا با سالگرد اشغال لانه جاسوسی در ایران؛ روزی که به نماد دشمنی با آمریکا تبدیل شده است
سرنوشت اینگونه رقم خورده که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دقیقاً با سالگرد اشغال سفارت این کشور در تهران در سال 1979 مقارن شود. این رویداد ماهیت دولت کارتر را آشکار کرد و چنان دشمنیای میان آمریکا و ایران ایجاد کرد که دامنگیر تمام رؤسایجمهور بعدی آمریکا نیز شده است. به این ترتیب بود که هفته گذشته و در روز پیروزی دوباره اوباما در انتخابات، هزاران ایرانی در مراسم یادبود اشغال لانه جاسوسی شرکت کردند که به نماد ضدیت با آمریکا تبدیل شده است. شرکتکنندگان در این مراسم عروسکهایی به شکل اوباما با خود داشتند و فریاد میزدند: «مرگ بر آمریکا.»
بعد از انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا، دو طرف اعلام آمادگی کردهاند تا روند دیپلماتیک را دوباره پی بگیرند
این صحنهها به علاوه بیانات مقامات ایرانی که از این مراسم برای اظهار دشمنی با واشینگتن به عنوان «جنایتکارترین رژیم روی زمین» استفاده کردند، نشان میدهد که رابطه بین این دو دشمن قدیمی تغییری نکرده و امید به پیشرفت در مسئله هستهای ایران همچنان اندک است. با این حال، تاریخ درباره ایران نشان میدهد که واقعیت همیشه از درگیریهای لفظی پیچیدهتر است. تا آن جا که هر دو طرف پس از انتخاب مجدد اوباما اشاره کردند که آمادهاند تا روند دیپلماتیک را دوباره آغاز کنند. برخی گزارشهای رسانهای از آمادهسازی چارچوبهایی برای توافقات اولیه حتی پیش از انتخابات هم حکایت دارد.
پیشرفتهای ایران چه در حجم اورانیوم با غنای کم و چه در ابعاد تخصصی موجب نگرانی اسرائیل و آمریکا شده است
انتظار برای پیگیری دوباره دیپلماسی با تهران بر این نکته تأکید میکند که سال 2013 سالی حیاتی در تلاشهای بینالمللی برای توقف فعالیتهای هستهای ایران خواهد بود. حتی اکنون که امید به دیپلماسی افزایش پیدا کرده، ترس از درگیری بین دو طرف نیز بیشتر شده است. پیشرفتهای پیاپی تهران در مسئله هستهای، شامل افزایش حجم ذخیره اورانیوم با غنای پایین و همچنین پیشروی در ابعاد و سطح تخصصی فناوریها و تأسیسات این کشور، باعث شده تا اسرائیلیها بارها هشدار دهند که علیه ایران حمله نظامی خواهند کرد و آمریکا هم بیشتر و بیشتر نشان میدهد که حاضر است برای جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هستهای از نیروی نظامی استفاده کند.
اوباما ممکن است برای فرار از سناریوی جنگ مجبور شود به راهحل رفع مشکلات بین دو طرف روی بیاورد
اوباما ممکن است برای جلوگیری از وقوع بدترین سناریو، یعنی جنگ، مجبور شود بهترین سناریویی را دنبال کند که در دور اول ریاستجمهوریاش به آن توجهی نکرده بود: حل و فصل تمامی مشکلات عمیق بین دو دولت. تلاشهای اوباما تا امروز بود که موجب اعمال شدیدترین تحریمها در تاریخ و با همکاری بیسابقه بینالمللی علیه ایران شد؛ تأثیر این تحریمها بر اقتصاد ایران فاجعهآمیز بوده است. صادرات نفت این کشور به نصف کاهش یافته، ارز ایران ضربه شدیدی خورده، و شهروندان همیشه ناآرام تهران اکنون بیش از هر زمان دیگری به شدت تحت فشار هستند. اهرم فشار که به عقیده واشینگتن بهترین راه برای مقابله با ایران است، اکنون در نهایت به سود جامعه جهانی سنگینی میکند.
حتی در صورت پیشروی گزینه دیپلماتیک هم ایران برنده ماجرا خواهد بود؛ چون انتظار امتیازات فروانی را دارد
با این حال، حتی این اهرم علیه دولت تحت فشار ایران هم نمیتواند موجب تحقق «معامله بزرگ» بین دو طرف شود. فشار اقتصادی موجب ایجاد اعتماد نمیشود؛ بلکه باعث میشود بیاعتمادی مقامات ایرانی نسبت به اهداف آمریکا از این هم شدیدتر شود. به عقیده تهران، مسئله هستهای صرفاً پیشزمینهای است برای برکنار کردن حکومت در ایران و کوتاه آمدن در مقابل غرب بدون اخذ امتیاز فقط باعث افزایش فشار علیه این کشور خواهد شد. اگر قرار است تهران فعالیتهای غنیسازیاش را به حال تعلیق درآورد، نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی حتی به ازای ورود به اولین مراحل همکاری درباره مسئله هستهای، انتظار خواهد داشت تا امتیازات بسیار بزرگی دریافت کند. در غیر این صورت، ایران اطمینان دارد که اقتصاد شکننده بینالمللی به دنبال فرصتی است تا دست از حمایت از تحریمها بردارد؛ همچنین جمهوری اسلامی تاکتیکهای ماهرانهای برای فرار از تحریمها و ریاضت اقتصادی طراحی کرده که در عبور از وضعیت کنونی به این کشور کمک میکنند.
یکی از موانع بر سر راه گزینه دیپلماتیک این است که فضای سیاسی داخل ایران هم هیچگونه سازشی با آمریکا را نمیپذیرد
فضای سیاسی داخلی ایران هم از چنین روندی حمایت قطعی نمیکند. احمدینژاد بدسابقهترین فرد سیاسی در ایران، اکنون کاملاً به حاشیه رانده و تحقیر شده و در وضعیت بد اقتصادی این کشور مقصر اصلی شناخته میشود؛ از طرف دیگر، سرنوشت کشور هم به دست سرسختترین محافظهکار ایران است که بیش از هر کس دیگری از انقلاب اسلامی حمایت میکنند. این افراد همگی گوش به فرمان آیتالله خامنهای بالاترین مقام در ایران هستند که به سابقه مخالفت دائم با هرگونه سازش با آمریکا افتخار میکند. با وجود چنین روابطی، بیاعتمادی، بدگمانی و اشتباه بیشک هر تلاشی را برای رسیدن به معاملهای بزرگ بینتیجه باقی خواهد گذاشت.
مخالفت با ایران موجب محبوبیت مقامات آمریکایی در این کشور نمیشود
به عبارت دیگر، هر تلاشی از جانب آمریکا برای تحول در روابط با ایران محکوم به شکست است و نهایتاً حرکت به سوی جنگ را تسریع خواهد کرد. اوباما باید در دور دوم، هرگونه خوشبینی درباره رسیدن به توافقات آرمانی با ایران را کنار بگذارد. با این حال، باید فشارهای داخلی و خارجی از طرف متحدانی مثل اسرائیل را برای آغاز درگیری نظامی با ایران با شدت بیشتری پس بزند. شکست میت رامنی در استفاده از مورد ایران برای انتقاد به دولت صرفاً بر این واقعیت واضح تأکید کرد که مردم آمریکا تمایل ندارند تا وارد یک کمپین نظامی و عذابآور دیگر در خاورمیانه شوند. امروز شاید به عنوان اولین بار در طول زندگی نسل کنونی، شواهد متقنی وجود دارد که نشان میدهد که صحبت علیه ایران هیچ حمایت داخلیای را برای یک مقام سیاسی در واشینگتن به دنبال ندارد. به همین خاطر، رئیسجمهور آمریکا نباید هیچ چارچوب زمانی معین و محکمی را برای پایان روند دیپلماتیک با ایران ارائه دهد.
اوباما باید در دور دوم به فکر اتخاذ رویکردی بلندمدت در قبال ایران باشد
اوباما باید در دور دوم ریاستجمهوریاش به دنبال آغاز رویکردی طولانیمدت برای برخورد با ایران باشد؛ رویکردی که موجب توقف پیشرفتهای دائم هستهای در ایران شود، برای جلوگیری از تخطی این کشور از تعهدات بینالمللی فشار را بر این کشور حفظ کند، و درک کند که تغییر دائم در سیاستهای داخلی و خارجی ضد آمریکایی ایران، تنها در صورت جایگزین شدن افراد دیگری به جای شخصیتهای انقلابی در رهبری ایران مقدور است.
روحیات اوباما خیلی با رویکرد ضروری برای برخورد با ایران سازگار نیست
چنین رویکردی مسلماً با علاقه شدید اوباما به دیدگاههای بلندپروازانه، سخرانیهای شورانگیز، و آرمانگرایی در دور دوم ریاستجمهوریاش در تناقض است؛ به ویژه این که رئیسجمهور عموماً در دور دوم از لحاظ سیاسی از دور اول آزادتر نیست. اما با توجه به سابقه گذشته هر دو حزب در شکست درباره مسئله ایران و همچنین توانایی دائم نظام سیاسی این کشور در تحول و خلاقیت، باید از هرگونه آرمانگرایی در اینباره اجتناب کرد.
Sorry. No data so far.