مقدمه :
بسم الله الرحمن الرحیم
با پذیرش قطع نامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد در تیر ماه 1367 ، جامعه دچار بهت جدّی شده بود، امّا امام عزیز مثل همیشه با سرپنجه تدبیر در پیامی بر آمده از عمق جان به خدا پیوسته اشان با صداقت هر چه تمام تر مسئولیت این تصمیم مهم و حیاتی را بر عهده گرفتند و آرامش را به مردم بازگردانیدند.
گرچه این پیام چارچوب وظایف آینده انقلابیون را در فردای پس از پذیرش قطع نامه روشن ساخت امّا برای زدودن توهّمات و افکار ناشی از تبلیغات سنگین دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنان نخبگان و مشعله داران انقلاب بایستی به طور جدّی وارد صحنه می شدند تا با تبیین شرایط حساس روز از فرسایش قکری نیروهای انقلاب جلوگیری نمایند.
یکی از شخصیت هایی که در همان روزها و ساعات اولیه پس از اعلام پذیرش قطع نامه به این وظیفه خطیر الهی همت گماشتند، حضرت آیت الله آقای حاج سید علی اصغر دستغیب بودند که آن روزها به دلیل شرکت در اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری در تهران به سر می بردند.
به یاد دارم وقتی که فرماندهان وقت سپاه یکم ثارالله تهران از معظم له درخواست نمودند تا در این خصوص نکاتی را توصیه نمایند ایشان متنی را آماده کردند که همان زمان در سطح بخشی از سپاه تهران تکثیر شد و با استقبال شایسته ای مواجه گردید.
با توجه به نیاز ضروری در پاسخگویی به عطش موجود در آن شرایط حضرت ایشان دیگر بار با ویرایش و اضافات نوشته ای را تهیه فرمودند که بلافاصله در سطح وسیعی در شیراز منتشر گردید و هم چنین جهت ائمه محترم جمعه و جماعات و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سایر دلسوزان نظام ارسال شد.
اکنون پس از گذشت 22 سال از پذیرش قطع نامه 598 ، بازخوانی این نوشتار شما را در حال و هوای آن روزها قرار می دهد، ضمن آن که تحسین خواننده را هم بر می انگیزد و مسئولیت سترگ یاوران انقلاب کبیر اسلامی ایران را هم در هر برهه و شرایطی با موضع گیری صحیح ، منطقی و انقلابی در حول محور ولایت فقیه و رهنمودهای ولی امر مسلمین یادآوری می نماید.
«محمد مهدی جاوید»
تیرماه 89
* * * * *
بسم الله الرحمن الرحیم
برادران و خواهران مسلمان و پیروان صدّیق ولایت، همانطور که می دانید انقلاب دارای مقاطع گوناگون است و در هر مرحله وظائف و تکالیفی متناسب با آن بر عهده ما می باشد ، لذا ضروری دانستیم به عنوان یادآوری و به حکم آیه ی شریفه ی «وَذَکِّر فَاِنَّ الذِّکری تَنفَعُ المُؤمِنین» توجّه شما عزیزان را به تذکّراتی چند جلب نمائیم:
شاخصه بعد سیاسی حرکت انبیاء الهی: استراتژی ثابت، تاکتیک متغیر
1_در بُعد سیاسی و مبارزاتی حرکت انبیاء الهی و اوصیاء ایشان، اتّخاذ تاکتیک های مختلف گاه به صورت ظاهراً متناقض ، هرگز ناقض استراتژی ثابت و غیر متغیر نبوده و به معنای نادیده گرفتن و یا تغییر خطوط اصلی و کلّی نمی باشد و آن بزرگان هیچ گونه اختلافی از نظر مواضع و استراتژی نداشتهاند. همان طور که قرآن در بیان عقاید اهل ایمان میفرماید: «لا نُفَرِّقُ بَینَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (تفاوت نگذاریم بین هیچ یک از رسولان و پیامبران الهی) و لکن متناسب با شرایط مختلف زمانی و مکانی و غیره، تاکتیکها و روش های متفاوتی اختیار نموده اند. همان طور که در بعض آیات قرآنی انعطاف ناپذیری از یک سلسله اصول ثابت را تأکید می فرماید، مانند ردّ پیشنهاد کفّار و مشرکین مبنی بر این که یک سال آن ها و پیامبر به اتّفاق یکدیگر خدای واحد را پرستش نمایند و یک سال با هم بت هارا بپرستند که با نزول آیات سوره ی کافرون پاسخ قاطع به آن ها داده شده است: «قُلْ یا اَیهَاالکافِرُونْ لا اَعبُدُما تَعبُدُون» (بگو کافران پرستش و عبودیت نخواهم نمود آن چه را که شما می پرستید.) و در بعضی آیات اتّخاذ تاکتیک ها و شیوه های مختلف و متناسب با شرایط را توصیه می نماید مثلاً در یک جا می فرماید:فَاِمَّا تَثْقِفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْبِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یذَّکَّرُونَ (پس هر گاه در جنگ دست یافتید به ایشان چنان بتازید بر آن ها که تارو مار شوند کسانی که پشت ایشانند تا شاید متذکّر شوند
و در شرایط خاصِّ دیگر خطاب به پیامبر(ص) چنین فرمان می دهد: وَ اِنْ جَنَحُوا للِسِّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی الله
اگر برای مسالمت و صلح بال گشودند موافقت نما و توکل کن بر خدا و لذا در تاریخ صدر اسلام می بینیم پیامبر اکرم(ص) در عین حال که با قاطعیت و بدون انعطاف از اصول اسلامی و انقلابی خود، اهداف الهی خویش را دنبال نموده، در مقاطع مختلف این حرکت، تاکتیکها و شیوه های گوناگونی را اختیار فرموده است؛ زمانی با دشمن سرسختانه می جنگند و در شرایطی با انعقاد قرارداد صلح حدیبیه از درگیری و جنگ با دشمن اجتناب و ترک مخاصمه می نمایند که این خود نوعی زمینه سازی و پیگیری هدف می باشد و به دنبال خود برکات عظیمی از جمله فتح خیبر و فتح مکّه داشته است. خلاصه این که رسول گرامی(ص) در هر مقطعی از مبارزه به اذن الله شیوه ی متناسب با شرائط موجود را برگزیده است. به همین صورت ائمّه طاهرین(ع) درشرایط مختلف با استراتژی واحد و حفظ خطوط اصلی حرکت، تاکتیکها و روش های گوناگونی داشته اند و یکی از شئون امامت و رهبری همین است. کما این که در روایتی از پیامبر(ص) داریم که می فرمایند:اَلحَسَنُ وَ الحُسَین اِمامان قاما اَو قَعَدا (حسن و حسین هردو امام هستند چه قیام کنند و جنگ و مبارزه رو در رو داشته باشند و چه قعود و ترک مخاصمه نمایند.)
اهداف مشترک در صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)
امام حسن(ع) از نظر شجاعت و روحیه ی کفر ستیزی هیچ تفاوتی با برادرش امام حسین(ع) نداشته است، امّا با مواجه شدن با شرائطی که معاویه با خدعه و مکر بوجود آورده و شخصیت کاذبی که از خود ساخته و یک نمونه ی آن تبلیغات گسترده با حربه ی صلح طلبی بود، ادامه جنگ را به مصلحت اسلام نمی دید و لذا بر خلاف میل باطنی خویش که به ادامه جنگ با معاویه بود، ترک مخاصمه نمود که البته به معنای ختم و پایان مبارزه حق و باطل نیست، بلکه تغییر موضع آن حضرت بود برای افشای چهره ی معاویه و فرصتی برای بازسازی نیروها در ابعاد مختلف و آماده سازی آن ها برای پیگیری هدف که به خوبی توفیق یافته است. همان طور که امام حسین(ع) پس از تصمیم بر قیام و نهضت علیه یزید و خروج از مدینه به مکّه مواجه به دعوت مردم کوفه می شود و آمادگی آن ها برای پذیرش رهبری حسین(ع) برای تشکیل حکومت اسلامی و مقاومت در مقابل حکومت یزید ثابت می شود، به سوی کوفه حرکت می نماید و در بین راه وقتی گزارش می رسد که وضعیت کوفه و شرائط آن دگرگون گشته، امام حسین(ع) به لحاظ این که اصل به کار گرفتن تاکتیک ها و شیوه های متناسب با شرائط را در مسیر مبارزه از نظر دور نداشته باشد، در برخورد با لشکریان حُرّ که مانع از حرکت آن حضرت و یارانش به سمت کوفه می شوند می فرمایند: (اگر رأی خویش را در طلب کردن ما دگرگون ساخته اید و از تصمیم خود بازگشته اید از همین جا باز می گردم( لکن حُرّ و لشکر او نپذیرفتند و بحث تسلیم و بیعت را مطرح نمودند که دراین شرائط برای ادامهی نهضت و حفظ اسلام و ایده ها و آرمان های آن تنها یک راه می ماند و آن انتخاب شهادت است، که مناسب ترین تاکتیک در شکستن یزید و بیمه شدن اسلام بود و امام حسین(ع) آن را از قبل و به علم غیب می دانست و حتی سرزمین کربلا را به عنوان میعادگاه شهادت و قتلگاه خونین خود و اصحاب با وفایش میشناخت. این سخن امام حسین(ع) خطاب به حرّ ، هرگز به معنای بازگشت از هدف یا انصراف از فداکاری و جانبازی در راه خدا یا پذیرش سازش و تن به ذلّت دادن نبود. اهداف ابا عبدالله(ع) در یک جمله از آن حضرت به وضوح بیان شده است: (اصلاح در بین امّت، امر به معروف و نهی از منکر، به سنّت و سیره ی پیامبر(ص)عمل نمودن.عبارت دیگر هدف از قیام سیدالشهداء(ع) عبارت است از مبارزه برای سرنگونی حکومت ظالمانه یزید و تشکیل حکومت اسلامی و از آن جا که کوفه نسبت به سایر نقاط مستعدتر می نمود لذا امام(ع) بدان سو حرکت فرمود و چون وضع کوفه را دگرگون یافت فرمود: بازمیگردم. زیرا که نهضت حسینی در رفتن به سوی کوفه خلاصه نمی شد و این انصراف و بازگشت به معنای تغییر موضع و دنبال نمودن هدف در وضعیت و موقعیت دیگر می باشد.
تشخیص تاکتیک بر عهده رهبر جامعه اسلامی است.
شایان ذکر است که تاریخ پر بار ائمّه(ع) و تاکتیک های مختلف و متناسب با شرائط گوناگون در جهت انطباق آن تاکتیک ها و روش ها بر شرائط واقعی موجود در هر عصری راه گشا می باشد (که این تشخیص به عهده رهبری جامعه اسلامی در هر عصر می باشد) طبیعی است که تاکتیک ها و روش های گوناگون زندگی ائمّه(ع) هرگز بهانه ای برای افراد نا آگاه و بی اطّلاع از مبانی اسلامی نمی باشد، نه به عنوان توجیه جنگ و مبارزه با استناد به نهضت عاشورا و ایستادگی تا شهادت همگانی در شرائطی که جنگ و مبارزه مسلّحانه به مصلحت اسلام نباشد( و نه به عنوان توجیه ترک مخاصمه و صلح با استناد به شرائط امام حسن(ع) (در شرائطی که ترک مخاصمه و صلح به مصلحت اسلام نباشد.)
کسانی که حتی از موضع خیر خواهی و دوستانه به هر یک از دو امام بزرگوار «امام حسن(ع)و امام حسین(ع)» در اتّخاذ روش ها ایراد می گرفتند دقیقاً از شرائط واقعی هر یک از دو زمان غفلت داشته اند. اعتراض شخصیتی همچون جابربن عبدالله (از صحابی رسول اکرم(ص))به مجتبی حسن(ع) و اعتراض و خیر اندیشی محمّد بن حنفیه و ابن عبّاس به امام حسین (ع) از همین مقوله است. با این که آن ها اشخاصی متدین و دلسوز بودند، امّا تنها اشکالی که داشتند این بود که شرائط واقعی و اتّخاذ روش و تاکتیک متناسب با آن و مطابق با مصلحت اسلام را تشخیص نداده بودند. مثلاً جابربن عبدالله می اندیشید که شرائطی که امام حسن (ع) با آن مواجه شده اند، شرائط ادامه جنگ و مبارزه مسلّحانه است در حالی که واقعیت غیر از آن بود و این نکته را به درخواست امام حسن(ع)، پیامبر(ص) از عالم ملکوت به جابر الهام نمود و او آرام گرفت و نیز محمّد بن حنفیه و ابن عبّاس فکر می کردند شرائطی که امام حسین(ع) با آن مواجه هستند شرائط ترک مخاصمه است در حالیکه واقعیت غیر از آن بود.
تاکتیک امام (ره) در پذیرش آتش بس در راستای همان الگوی امامان(ع)
اکنون در عصر ما حضرت امام (روحی فداه) در دو مقطع از انقلاب در رابطه با جنگ دو تاکتیک مختلف بر اساس همان الگوئی که از امامان(ع) دارند اتّخاذ نموده اند و همه کسانی که با اعتماد به رهبری و فرمان او برای دفاع مقدس کمر همّت بستند و ایستادگی نمودند، اکنون به فرمان او ترک مخاصمه و آتش بس را که مصلحت اسلام و انقلاب در آن است بر مبنای اصل ولایت بی چون و چرا پذیرفتند هر چند تحمّل آن سخت است همان طور که امام امّت (مدّظلّه العالی) به شدت از آن نگران بوده و پذیرش قطعنامه را همچون سرکشیدن جام زهر می دانند. البته معظّم له و یاران و پیروان صدّیق و فداکار ایشان این تلخی را به عنوان انجام یک تکلیف الهی متناسب با شرایط نا خواسته ای که به هر دلیل پیش آمد در جهت حفظ مصالح اسلام و انقلاب به جان خریده اند لکن همان طور که در پیام تاریخی رهبر انقلاب آمده است فرزندان انقلابی امام بایستی بغض و کینه انقلابی خویش را در سینه ها نگه دارند، با غضب و خشم بر دشمنان خود بنگرند و بدانند که پیروزی از آن ایشان است.
چرایی عدم پذیرش قطعنامه در ماهٍ های قبل
2_در پاسخ به این سؤال که چرا جمهوری اسلامی قبل از این و در شرائطی که قسمتهایی از خاک عراق را در اختیار داشت از موضع قدرت اقدام به پذیرش قطعنامه ننموده است؟ می گوئیم: وظیفه ی تعقیب و تنبیه متجاوز و احقاق حقّ با توسل به عملیات نظامی تا زمانی که قدرت و توان پیشروی باشد حکم شرعی و عقلی است و اگر در چنان شرایطی عملیات متوقّف گردد عقلاً و شرعاً محکوم است لکن چنان چه شرائطی پیش آمد که تعقیب هدف از طریق دیگر و با حفظ اصول اسلام و انقلاب ناگزیر و تنها راه بود بدیهی است که در آن وضعیت تکلیفی جز این نمی باشد. در این رابطه لازم است تذکّر داده شود که:
مواضع و اهدافی که پس از بیرون راندن دشمن از میهن اسلامی به عنوان انجام تکلیف در تعقیب متجاوز و تنبیه وی با وجود امکانات و گونه ی عملیات نظامی از موضع قدرت دنبال می شد خود زمینه ای گردید برای این که آن اهداف در شرائط خاصّ و اضطراری دیگر به شیوه ی سیاسی و در عین حال با عزّت و افتخار و سر بلندی بدون انعطاف از مواضع اصولی انقلاب با اتّکاء به خداوند متعال و حضور گسترده و بی سابقهی مردم در جبهه و راهپیمایی اعجاب انگیز تجدید بیعت با امام در عید غدیر که پس از پیام تاریخی امام امّت (مد ظلّه ) در رابطه با پذیرش قطعنامه واقع شد پیگیری گردد.
تغییر تاکتیک در پذیرش قطعنامه به معنای شکست نیست
بدیهی است این تغییر موضع هرگز به معنای شکست در جنگ تحمیلی نیست، بلکه این دشمن متجاوز است که پس از 8 سال آتش افروزی و جنایت نه تنها به کوچکترین اهداف خود نرسید بلکه از سوی ملل جهان و بسیاری از دولتها و سیاسیون به عنوان متجاوز شناخته شده است، خصوصاً با تجاوز مجدّد دشمن بعثی صهیونیستی به مرزهای میهن اسلامی که پس از پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی و با خیال خامِ تصرّفِ خوزستان صورت گرفت، بیش از پیش ماهیت پلید و تجاوزکارانه آن رژیم بر جهانیان ثابت گردید و نقاب صلح طلبی را از چهره ی صدام جنایتکار و حامیان جهان خوارش به کلّی بر طرف ساخت و تبلیغات استکبار جهانی به وسیله ی ایادی و مزدورانشان در خارج و داخل را خنثی نمود، این است که می گوئیم:
پیامدهای مثبت پذیرش قطعنامه
هر چند شرائط غیر مطلوب و ناخواسته ای موجب اتّخاذ تصمیم جمهوری اسلامی برای پذیرش قطعنامه گردید با عین حال این اقدام در موقعیت مناسبی واقع شد زیرا در راستای تلاش های سیاسی گذشته که همگام با عملیات نظامی از طریق مجامع بین المللی انجام می شد پس از صدور به مدت یک سال تأکید و پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر معرّفی متجاوز سبب شد که افکار و اذهان عمومی در سطح جهانی بیش از هر زمان دیگر مساعد گردد.
از دیگر پی آمدهای پذیرش قطعنامه تحلیل های کور و احمقانه منافقین مزدور صدام بود که با جنایات واهی نسبت به ضعیف شدن موضع جمهوری اسلامی و جدایی مردم مسلمان و انقلابی ایران از رهبری معظّم انقلاب با گردآوری عناصر منافق و مزدور که در گوشه و کنار به جاسوسی و دریوزگی استکبار مشغول بودند تحت حمایت و پشتیبانی ارتش متجاوز عراق از غرب کشور به میهن اسلامی تجاوز نموده و با نهایت قساوت به کشتار مردم بی گناه پرداختند و حتی افراد بستری در بیمارستان را به رگبار بستند.
(وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ اِلاّ اَنْ یؤمِنُوا بِالله العَزِیزِ الحَمِیدْ)
در حقیقت این منافقین مزدور به نیابتِ استکبار، از مردم با ایمان به جرم مقاومت و پایداری و سازش نا پذیری انتقام گرفتند. امّا ناگهان خویشتن را در مرصاد و کمین گاه انتقام الهی از جنایات خود یافتند و کوس رسوائی آنها بر بام جهان نواخته شد و حاصل سالها تلاش سازمان های جاسوسی برای سازماندهی گروهک منافق هدر رفته و آنها در آتش فتنه ای که خود افروخته بودند سوختند و این تنها یک جرقّه بود از جهنمی که در انتظار آنان است.
هدف جنگ فتح کربلا و زیارت امام حسین (ع) بود؟!
3_گاهی شنیده می شود که بعضی تصوّر می کنند همه مقاومت ها و ایثارها و رشادت ها وشهادت ها در طول جنگ برای فتح کربلا و نائل شدن به زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) بوده است کما اینکه در بعضی شعارها نشانه هائی بر این مطلب می یابیم.
در این رابطه باید توجّه داشت که زیارت حسین(ع) یک ارزش مهمّ در مکتب ماست ودر روایاتی که از پیشوایان دین و ائمه معصومین(ع) رسیده است کمتر موضوعی به این اندازه مورد تأکید قرار گرفته و البته فلسفه آن هم معلوم است زیرا که زیارت حسین(ع) و شهدای کربلا در واقع هماهنگی با ارواح طیبهی آنها و شرکت در حماسه و حرکت در امواجی است که ایشان بر انگیختند و این همان روحیه ای است که رهروان راه حسین(ع) یعنی رزمندگان عزیزمان همواره در دفاع از اسلام و میهن اسلامی دارا بوده اند و اتّفاقاً ادامه ی دفاع و وارد نمودن ضربات کوبنده بر دشمن و انهدام نیروهایش و در یک کلام حرکت در خطّ تنبیه متجاوز در آن شرائط ورود به خاک عراق را اقتضاء می نمود و طبعاً جاذبهی زیارت کربلا برای همه ی کسانی که قلوبشان کانون عشق حسینی بود شور و شوق خاصّی می آفرید، و همانگونه که هدف نهائی پیامبر اکرم(ص) از حرکت به سمت مکّه، مبارزه با شرک و سرکوبی مشرکین بود در عین حال جاذبه ی کعبه و زیارت بیت الله الحرام گرمی و حرارت بیشتری به لشکریان اسلام میبخشید. میدانیم خداوند متعال نهایتاً به وعده ی خویش تحقّق بخشید که فرموده بود:
(لَتَدْخُلَنَّ المَسجِدَ الحَرامَ انشاءَالله آمِنِین)
(هر آینه داخل مسجد الحرام می شوید با خواست خداوند در حالی که در امن و امان خواهید بود)
چند البته بنا بر حکمت الهی و برای آزمودن بیشتر مسلمانان و مساعد تر شدن زمینه ها تحقّق این وعده از سال 6 هجری که مسلمانان در رکاب پیامبر(ص) به امید ورود به مسجد الحرام به سمت مکّه حرکت نمودند به سال 8 هجری تأخیر افتاد که فتح مکّه واقع شد و مسلمانان به تأسّی رسول گرامی اسلام با عظمت و شکوه خاصّی مراسم حج و زیارت بیت الله را بجا آوردند. اکنون نیز معتقدیم که در موعد مقرّر و به اقتضای حکمت الهی خون بهای مطهر شهیدان و مجاهدتها و ایثارگریهای رزمندگان اسلام و صبر و بردباری جانبازان و مجروحین و اُسراء و خانواده های ایشان و مقاومت و ایستادگی امّت اسلامی ایران به ثمر خواهد نشست و زیارت کربلا با عزّت و سربلندی به همان گونه که خواصّ اولیاء الهی مجاهدین فی سبیل الله در بهترین حالات تقرّب به خدا و عالی ترین مدارج عبودیت و بندگی از پروردگار خود طلب نموده اند نصیب خواهد گردید.
پذیرش قطعنامه به معنای پایان دشمنی استکبار جهانی بر علیه انقلاب اسلامی نیست
4_اکنون که آتش بس بر قرار شده و جنگ ظاهراً پایان یافته، نباید تصوّر نمود که انقلاب به نقطه ی پایان رسیده است، این تصوّرِ باطلی است که انقلاب جهانی اسلامی محدود و محصور در جنگ تحمیلی گردد، بلکه پرواضح است که جنگ، مقطعی از انقلاب است؛ شروعی داشته و پایانی. امّا آنچه هرگز پایان نخواهد داشت بلکه روز به روز امواج آن گسترده تر می شود انقلاب اسلامی است. این جنگ تحمیلی یک نمونه از همه ی توطئه هایی است که استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی و در جهت به زانو در آوردن و بهسازش کشیدن امّت اسلامی ایران طرّاحی نموده و درهر مرحله محکم تر از مراحل قبلی با مشت محکم مردم انقلابی و نستوه مواجه شده است. دشمنان اسلام همواره از این نکته غفلت داشته اند که شعار(هَیهات مِنَّا الذِّلّهَ) ریشه در اعماق دل و جان این ملّت دارد. شایان ذکر است که مسئله ی جنگ از این جهت با سرنوشت انقلاب بستگی داشت که شکست در جنگ مساوی بود با تهدید جدّی انقلاب و لذا به فرموده ی رهبر عظیم الشَّأن انقلاب حضرت امام خمینی (ارواحنا فداه) جنگ به عنوان اهمّ مسائل و در رأس امور مملکت اعلام شد.
چه کسی پیروز جنگ شد؟
حال ببینیم آیا پیروزی در جنگ با کدام طرف بوده است اسلام یا کفر؟ دشمن در سال 1359 با چه اهدافی به میهن اسلامی تجاوز نمود و اکنون با گذشت 8 سال از جنگ تحمیلی و آتش افروزی، صدام به کدام یک از اهدافش نائل گردیده است؟ آیا در توطئه ی براندازی نظام جمهوری اسلامی و به نابودی کشاندن انقلاب توفیق یافته است؟ آیا به توطئه ی تجزیه ی میهن اسلامی و جدا کردن خوزستان و بخشی از خاک ایران جامه ی عمل پوشیده است؟ آیا دشمن توانسته است علیرغم همه ی خوش رقصی هایش برای اربابان شرق و غرب، موقعیت خود را به عنوان ژاندارم منطقه مستحکم نماید؟
بدیهی است که پاسخ همه ی این سؤالات و نظایر اینها منفی است و در یک کلام جنگ افروزانِ متجاوزِ عراق حتّی به جزئی ترین اهداف پلید خود دست نیافته اند و این در حالتی است که پرونده ی جنایات جنگی آنها روی مشهور ترین جنایتکاران جهان را سفید نموده است. بهعلاوه اینکه کشور عراق قبل از شروع جنگ دارای پشتوانه ی ارزی قابلِ توجّهی بود و اکنون تبدیل به مملکتی مُفلس گردیده است و در عداد مقروض ترین کشورهای جهان می باشد. جالب توجّه اینکه در طول سالهای جنگ تحمیلی، عراق انواع کمک های تسلیحاتی قدرت های استکباری در سطح جهان را با خود داشته است و امّا ایران در شرائطی مورد تجاوز قرار گرفت که از پیروزی انقلاب اسلامی اندک مدّتی گذشته و هنوز فرصت بازسازی و سازماندهی نیافته بود امّا از آنجا که ملّت انقلابی ایران از نعمت وجود رهبری الهی ثابت و استوار برخوردار بود، به فرمان او به عنوان یکی از مهم ترین اصول مکتبی اسلامی با همان روحیه ی فداکاری و ایثار که در مقابل طاغوت ایران ایستاده بود، به دفاع مقدّس پرداخت تا آنجا که دشمن را از هزاران کیلومتر خاک میهن اسلامی بیرون راند و مواضع خود را تثبیت نموده و استحکام بخشید.
جنگ هشت ساله؛ بهت جهانیان و کسب تجربه برای سازماندهی هرچه بیشتر نیروها
تاکتیک ها و شیوه های عملیات رزمندگان اسلام، بار دیگر جمیع محاسبات و معادلات جهانی را بر هم زد و آنها را مبهوت و متحیر نمود و این همه در حالتی بود که ایران اسلامی تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی، سیاسی و توطئه های گوناگون قرار داشت. امروز جمهوری اسلامی با کسب تجربیات سال های جنگ و تحمّل شدائد و مشکلات، بالقوّه یک قدرتِ عظیم در عرصه ی جهانی محسوب میگردد اکنون با فراغت از جنگ، فرصتی است تا با بهره گیری از تجارب گذشته در جهت سازماندهی و تشکّل همه جانبه ی نیروها و آمادگی هر چه بیشتر برای مقاومت و پایداری انقلاب شکوهمند اسلامی خود را از گزند حوادث بیمه نمائیم.
پایان جنگ، تازه اول راه است. نباید دشمن را فراموش کنیم
6_باید توجّه داشت در هر مرحله که این ملّت با مقاومت و ایستادگی از توطئه ی دشمن با پیروزی و افتخار گذشت و در واقع از امتحان الهی به خوبی برآمد و طبعاً قوی تر و آب دیده تر و با تجربه تر گردید، بایستی به استقبال امتحانات بزرگتر و برخورد اساسی تر و کاری تر با توطئه های پیچیده تر دشمن رفت، زیرا روند تکامل حرکت یک امّت الهی و انقلاب در سنّت خداوند جز این نیست. لذاست که خطاب به همه ی کسانی که بیعت آنها با امام یک بیعت الهی انقلابی بوده و محدود به یک بیعت جنگی و دفاعی نمی شود می گوئیم: عزیزان هوشیار باشید تازه اوّل راه است، مبادا از پا بنشینید، مبادا ره آورد آن همه خونهای پاک شهیدان را از دست بدهید. مبادا اهداف عظیم انقلاب شکوهمند اسلامی را از خاطر ببرید، مبادا دشمنان اسلام و انقلاب با آن همه توطئه هایش را فراموش کنید، و مبادا هوای آسودن و استراحت در دل راه دهید. آیا مگردر منطق اسلام و قرآن آسودن هست؟ مگر این ندای قرآن نیست؟
(فَإذَا فَرَغتَ فَانصَبْ وَإلَی رَبِّکَ فَارْغَبْ) پس هرگاه از امری فراغت یافتی به امر دیگر اهتمام بورز و بسوی پروردگارت راغب باشی
شنیده اید پیامبر گرامی اسلام در بازگشت پیروزمندانه لشکر اسلام از جنگ فرمود:مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوْا الجَهَادَ الاَصغَرْ وَ بَقِی عَلَیهِمُ الجَهَادُ الاَکبَر (آفرین به قومی که جهاد اصغر را گذراندند و باقی است برایشان جهاد اکبر)
تمایل به رفاه طلبی پس یک دوران رنج و مشقت، بزرگترین آفت برای تداوم انقلاب
آیا سرّ این سفارش پیامبرمان را دانسته اید؟ آیا می دانید به دنبال یک دوران رنج و مشقّت و تحمّل شدائد، امکان تمایل به آسودن و رفته رفته گرایش به ارزشهای مادّی و رفاه طلبی و غیره و غیره زیاد است و این همان وضعیتی است که بزرگترین خطر و آفت برای تداوم انقلاب می باشد.
ضرورت بازسازی نیروها پس از پایان جنگ
اکنون یک سؤال از شما برادران مسلمان و انقلابی، آیا فرمان الهیَ (وأعِدُّوا لَهُمْ مَا استَطَعتُم مِنْ قُوَّةٍ ) آماده سازید برای مقابله با ایشان تا آنجا که بتوانید از قوّت و نیرو را ( منحصراً مربوط به زمان جنگ و هنگام درگیری است، یا تکلیف دائمی و مستمرّ؟ بلکه با توجّه به مفهوم آمادگی می توان گفت بیشتر مربوط به زمان فراغت از جنگ است که فرصت بازسازی نیروها می باشد. در این موقعیت است که فرصت بازسازی نیروها می باشد. در این موقعیت است که بایستی با جمع آوری و تشکّل همهی نیروها به مانور و نمایش قدرت در مقابل دشمنان خدا و خداپرستان حقیقی پرداخت
(تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاالله وَ عَدُوَّکُمْ)
(تا بترسانی بوسیله آن دشمنان خدا و دشمنان خودتان را)
تا برای همیشه خیال تعدّی و تجاوز را از سربیرون کنند، زیرا که آن ها به جز منطق قدرت و زور با هیچ منطقی آشنا نیستند. علاوه بر این پر واضح است که از آغاز پیروزی انقلاب تا کنون همواره در مبارزه و درگیری با استکبار جهانی و توطئه های وی بوده و خواهیم بود، لذا با برقراری آتش بس و شروع بازسازی کشور در همه ابعاد اولاً بسیج عمومی به صورت بسیار جدّی همراه با برنامه ریزی دقیق لازم است و ثانیاً همراه و بلکه مقدّم برهمه ی امور، بازسازی مسائل نظامی و سازماندهی رزمی است. در یک کلمه باید گفت در صورتیکه بخواهیم انقلاب خود را تداوم بخشیده و اصول آن را حفظ نمائیم، بر دوام سازندگی کشور هیچ تضمینی به جز تقویت قوای دفاعی و نیروی رزمی نخواهد بود. و بدیهی است که در طول سال های جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس، میهن اسلامی، خساراتی متحمّل شده، امّا این یک جریان طبیعی است که لازمه ی دفاع و مقاومت و ایستادگی است. البته بایستی توجّه داشت که در مقابل نیز، ضربات مُهلک و کوبنده ای در ابعاد مختلف بر دشمن وارد شده است کما اینکه قرآن کریم راجع به جنگ های صدر اسلام میفرماید:إنْ یمسَسکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ القَوْم قَرْحٌ مِثلُه (اگر به شما صدماتی رسید دشمن هم صدمات و لطمه های زیادی متحمل گردیده است)
اثرات خون شهدا
7_به کسانی که می گویند با این وضعی که پیش آمده است خون های شهداء چه می شود همانطور که در پیام بسیار مهمّ حضرت امام آمده است: (اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر بر طَبَق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقاء و جایگاه رفیع آنها لطمه ای وارد نمی کند و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله ای طولانی باید بپیمائیم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان، آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا میداند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست و این ملّت و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دار الشّفای آزادگان خواهد بود خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند، خوشا آنان که در دامن خود پروراندند(. هم چنین در خطبه ای از نهج البلاغه در رابطه با شهدای صفّین (در حالی که پایان صفین حَکَمیت تحمیلی بوده است) چنین آمده است: مَا ضَرَّ اِخوَانِنَا الَّذِینَ سَفِکَتْ دِمَائِهِمْ وَ هُمْ بِصِفِّین (چه زیان و ضرری بردند برادران ما که خونهایشان در جنگ صفین ریخته شد از اینکه امروز زنده نیستند تا غصه ها به خود راه داده، آب تیره بیاشامند، به خدا سوگند ایشان خدا را دریافتند، خداوند هم مزدشان را عطا فرمود و آنها را بعد از خوف و ترس در سرای امن جا داد. کجایند برادران من که در راه حق سوار شده و به راستی و درستی گذشتند، کجاست عمار؟ آنانکه با هم بر مرگ «کشته شدن در راه خدا» پیمان بستند و سرهایشان به سوی معصیتکاران فرستاده شد.)
پس از این کلام امام علی(ع) با دست خود بر ریش مبارک زده و گریه بسیار کرد و فرمود: (آه بر برادران من که قرآن را قرائت نموده، آن را استوار داشتند و در آنچه واجب بود اندیشه نموده، آنرا بر پا داشتند و سنّت را زنده کرده و بدعت را از بین بردند به جهاد خوانده شدند و آنرا پذیرفتند به رهبر و پیشوای خود اعتماد داشته و از او پیروی نمودند.)
خانواده های شهدا چشم و چراغ ملّتند
8_شکّی نیست که ره آوردهای انقلاب شکوهمند و خونبارمان ثمرهی خونهای مطهّر شهدای گرانقدری است که از باغ رسالت گلچین شده اند و بی تردید چراغ پرفروغ ادامه راه و تداوم انقلاب در مسیری طولانی و پر حادثه می باشند. هر کدام از ایشان به عنوان سنبل ایمان و اخلاص و جهاد و ایثار و در یک جمله کلیه ی ارزشهای اسلامی و انقلابی همواره الگوی نسلها خواهند بود.
بدیهی است در درجه اوّل این خانواده های معظّم شهدا هستند که تبلور ایده ها و آرمان های عزیزانشان می باشند و از این جهت است که چشم و چراغ ملّتند یعنی در واقع کوله بار مسئولیت سنگین پاسداری خونِ مطهّر شهدا، به دوش آن بزرگواران است و این همان رسالتی است که امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) و دیگر اعضاء خانواده ی سید الشهداء(ع) بر عهده داشتند و امروز خانواده های شهدا با ابلاغ پیام خون عزیزان خود به جهانیان، هم با گفتار، هم با رفتارشان به اهلبیت حسین ابن علی(ع) تأسّی جسته و در دنیا و آخرت سرافراز می باشند.
ضرورت بزرگداشت یاد شهدا و تجلیل از خانواده های شهدا و جانبازان و مجروحین
9 _همان طور که در گفتار و مصاحبه های مسئولینِ محترم جمهوری اسلامی یاد آوری شده با پایان یافتن جنگ، بزرگداشت یاد شهدا، گرامیداشت خانواده های معظّم ایشان و تکریم نسبت به جانبازان و مجروحین از اهمّ مسائل بوده و در اولویت قرار دارد.
اکنون با توجّه به یک فراز از تاریخ اسلام تکلیف دیگری هم در مقابل خود داریم همه می دانیم رزمندگانی که در جنگ بدر شرکت داشتند بدریون نامیده می شدند و همه جا مورد اکرام و اعزاز بودند از جمله اینکه در هر مجلسی وارد می شدند مورد احترام خاصّ قرار می گرفتند و برای گواهی ایشان ارزش و اعتبار ویژهای قائل بودند.
هم اینک عزیزانی را شاهدیم که در طول سال های جنگ از خانه و کاشانه ی خود جدا شده و از جمیع تعلّقات خویش بریده و از همه ی لذائذ مادّی چشم پوشیده و یکسره به خدا پیوسته و با روحیه ی ایثار و مقاومت اعجاب انگیز در شرائط سخت و طاقت فرسا بهترین سال های طراوت و شادابی عمر را در راه دفاع از اسلام و میهن اسلامی سپری نموده اند. باید توجّه داشت که مبادا با پایان یافتن جنگ این ذخائر پر ارج و سرمایه های عظیم مملکت به فراموشی سپرده شوند و یا خدای نکرده به بهانه های واهی از قبیل مدرک گرائی و … منزوی گردند. بدیهی است ایشان در پرتو جهاد خالصانه خود به چنان تربیتی در عبودیت خداوند و مقامی در معرفت ربُّ الارباب رسیده اند که از همه چیز و همه کس بی نیاز و مستغنی هستند و هرگز پاداشی جز از حضرت احدیت نخواسته اند و اگر ما هشدار می دهیم تنها برای حفظ ارزش های انقلاب و پرهیز ازآفات آن می باشد و این نکته از خطوطی است که در پیام بسیار مهمّ و تاریخی (منشور انقلاب_استراتژی انقلاب) رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ارواحنا فداه) به آن تصریح گردیده است:
مهمترین ملاک تقوی و جهاد در راه خدا است
در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکّر می دهم که در تقدّم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهم تر از تقوی و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدّم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدّی مسئولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنّت ها و امتیازات غلط مادّی و نفسانی بشود. چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح چه امروز و چه فردا، خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند که باید هم در متن قوانین و مقرّرات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها در یک کلام مصلحت پا برهنه ها و گودنشین ها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکّنین و مرفّهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوی و نظام اسلامی مقدّم باشند و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیش تازان این نهضت مقدّس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماندو باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان چهره کفر زدائی و فقر ستیزی روشن انقلاب مارا خدشه دار نکنند.
من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نا محرمان بیافتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمرّهی خود به فراموشی سپرده شوند.
حفظ آثار جنگ
نکات مهمّی که پس از پایان جنگ بایستی مورد توجّه واقع شود حفظ آثارِ مهم ترین حادثه ی تاریخ اسلام است که نسخه ی مطابق با اصل جهادهای صدر اسلام می باشد. مجموعه ی خاطرات مجاهدین فی سبیل الله در طول سال های جنگ گنجینه ی گرانبهائی است که در صورت غفلت ممکن است نسل های آتیه از توجّه به این ارزشهای عینی و تجربی محروم بمانندو همچنین حفاظت و نگهبانی از صحنه های عملیات رزمندگان اسلام در سراسر جبهه ها و قرار دادن حریم برای آن مناطق به نحوی که حوادث و وقایع مهمّ عملیات در حدّ امکان به صورت زنده و گویا برای همیشه و همه نسل ها محفوظ بماند بدیهی است خاک کلیه ی مناطق عملیاتی از آنجا که آغشته به خون پاک شهدا است از قداست خاصّی بر خوردار بوده و سزاوار است به همه کسانی که جهت بازدید از این مناطق حضور یابند گفته شود:
این وادی قدس است نگهدار ادب این ارض مقدّس است فاخلع نعلیک ر خاتمه خواستهی امام عزیز بزرگوارمان رامسئلت می نمائیم که: خداوند این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و مملکت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
و السلام علی عباد الله الصالحین
Sorry. No data so far.