چهارشنبه 04 آگوست 10 | 08:35

بازگشت شاهان، سودجویان پر اشتها

در واقع در جریان ترافیک در تهران، بلکه سایر شهرها، این باطل و زور است که پیروز است و آنان که مسیر حق می‌پیمانند عقب افتاده و مغبون رقم می خورند. این در صحنه‌ای که اکثریت قریب به اتفاق مردم، با آن …


تصاویر فوق، نشان‌گر یک بحران اجتماعی مزمن و بی‌مسوول است، پلیس در هفته‌های اخیر در گذرگاه‌های شهری دوربین هوشمندی نصب کرده که به طور خودکار و رایانه‌ای، شمارۀ خودروهائی را که از راه عبور ممنوع، گذر می‌کنند ثبت می‌کند. خبرنگار خبرگزاری مهر، موفق به ثبت صحنه‌های عبور آشکار از قانون شده است. شهروندانی که در کمال وقاحت، اقدام به مخفی کردن پلاک خودروی خود، برای عبور از خیابان ورود ممنوع می‌کنند، گویا از همۀ جوانب پیشرفت کار اطمینان دارند. این یک حادثه نیست و عکاس موفق شده در کمتر از یک روز و تنها در چند ساعت بلکه چند دقیقه افراد متعددی را بیابد که بدون بذل اندک حیا یا خجالتی در مقابل دیده‌گان هم‌شهری‌های خود و ناظرین قانون، اقدام به چنین کاری بکنند. این تنها نمادی از بخشی از هم‌شهری‌های ما هستند که در روابط اجتماعی خود با همسایه، شریک کاری، مستاجر، موجر و حتی زن و شوهر خود نهایت سودجوئی و فردمحوری را بدون ملاحظات اخلاقی و اجتماعی صورت می‌دهند.

مدت‌هاست که فکر می‌کنم چگونه می‌توان صورتی هنری و هشدار دهنده، از رانندگانی ساخت که در صف‌های طولانی خروجی‌های خیابان و اتوبان اقدام به ظهور یک‌باره در راس خروجی می‌کنند و خودروی خود را با وقاحت در صف عبور خودروها،داخل می‌کنند، و آسیبی هم نمی‌بینند. انتقال یک مفهوم انسانی و رعایت کردن حرمت هم‌شهری، امری است بسیار واضح، اما به دلیل همین وضوح انسان را الکن می‌کند و وامانده از این‌که یک مفهوم واضح را منتقل کند. در این میدان اشرار و قلدران، پیروزند و اهل قانون و حیا، بازمانده و وامانده. این نه تنها دهان‌کجی به صف خودروهاست، که مسیر اصلی خیابان را نیز مسدود می‌کند و و وقت صدها نفر را می‌گیرد. بدون آن‌که اندک شرمی از هم‌کیشان، هم‌وطنان و هم‌شهری‌های خود داشته باشند. گاهی برای یک خروجی از اتوبان چهار پنج خط عبور پر شده و به زور یک خط عبور برای افرادی که مسیر مستقیم می‌پیماند خالی گذاشته می‌شود. مشابه همین وضعیت در کشورهای دیگر، ما شاهدیم که ممکن است برای خروج از یک بزرگراه، ممکن است کیلومترها صف تشکیل شود اما، مسیر اصلی بزرگراه مورد تعدی قرار نمی‌گیرد. این نماد کامل طغیان علیه مردم است و اشخاصی، هر کدام در هیأت یک شاهنشاه، از تمام منابع اطراف خود جهت سود و منفعت شخصی استفاده می‌کنند و هیچ حرمت و حیائی در این روند لحاظ ندارند. کسی هم نیست که از “خیر” و “نظم” و “حیا” دفاع کند.

در واقع در جریان ترافیک در تهران، بلکه سایر شهرها، این باطل و زور است که پیروز است و آنان که مسیر حق می‌پیمانند عقب افتاده و مغبون رقم می خورند. این در صحنه‌ای که اکثریت قریب به اتفاق مردم، با آن روزانه دست و پنجه نرم می‌کنند آموزش بسیار ناگواری است که “برای این‌که گلیمت را از آب بیرو بکشی، راهی جز تخلف و تعدی به حقوق سایرین نیست”. این آموزشی است که عملا همۀ نوجوانان و جوانان ما در صحنۀ شهر می‌بینند و خیلی زود روی آن حساب باز خواهند کرد. مدتی خوش‌بینانه با خود می‌گفتم نسل جدید حتما، این را پلشتی و زشتی خواهد دانست و تبعیت نخواهد کرد، اما با گذشت زمان متوجه شدم، نسل جدید، خیلی حرفه‌ای تر و تجاوزکارانه تر، به ادامه این روش روی آورده است. خودروها لوکس‌تر، زندگی‌ها مرفه تر، اما انسانیت در قهقرا …

این صحنه‌ها مضاف بر سایر رفتارهای نابهنجار شهروندان، جز آن‌که عار و ننگ و سرافکندگی برای تمدن و فرهنگ کشور ماست، مایۀ شرم انقلاب اسلامی نیز هست، و بخشی از نبرد نرم، در این صحنه قابل پیدایش است، زیرا این نبرد از جهاد اکبر، یعنی جهاد درونی، تا جهاد اصغر و جهاد برونی، امتداد دارد. بنابراین، باید به فکر چاره بود.به عبارتی کلاس آموزشی روزانۀ تجاوز در صحنۀ خیابان‌های شهر، نیاز به حل و فصل دارد و نیروی انتظامی باید با قدرت بسیار بیشتری به مبارزه با استادان قانون شکنی بپردازد. در چنین صحنه‌های عرضه و حیثیت حاکمیت، پلیس، و قانون، زیر سوال می‌رود و کلیۀ شاهدان صحنه تحت نفوذ حاکمیت شرارتی قرار می‌گیرند که حاضر به پذیرش قانون و حقوق برابر و مدون شهروندی نیست. در مقابل روزی که ما بتوانیم یک رانندگی سالم در شهر داشته باشیم، کلاس آموزش احترام و حیا را مهیا خواهیم کرد، و محیط عمومی جامعه را به سمت احترام به حقوق دیگران، سوق خواهیم داد. در واقع، وضعیت راهنمائی رانندگی، فقط سخت افزاری و بحث چند تصادف و ورودممنوع و پارک‌ممنوع نیست،که یک بحث اجتماعی مفصل است که اثرات عمیق وضعی بر جامعه دارد.

چگونه می‌توان به این نوع چارپایان – طرفدار هر نوع کاندیدا که بخواهند باشند- یک نوع زندگی شهری فرا داد، که نسبت به رعایت حقوق سایر مردم، شرم و حیا و انسانیت پیشه کنند؟ آیا اصلا مقدور است؟ البته مشخصتا باید گفت که بخشی از این وحشی‌گری منشئ از دعواهای بلاانفصال و بی‌پایان و بچه‌گانۀ روزنامه‌ها و رسانه‌های اشخاص مختلف است که اثر روزانه بر رفتار مردم می‌‌گذارد و حریم‌ها را می‌شکند. اما از راه حل، نباید غافل ماند.

از “احمدی نژاد” کم انتقاد می‌کنم تا دشمن شاد نشود چون با دشمنان احمدی نژاد اصلا رابطۀ خوبی ندارم، اما یکی از انتقادهایم این است که احمدی نژاد، به نام “مهرورزی” مانع نصب این دوربین‌ها شد، در حالی که مردم عادی در سراسر شهر، زیر چرخ‌های سود و منفعت و فردگرائی قانون‌شکنان، خرد می‌شوند و اعصاب و آرامش خود را در خطر می‌بینند.. آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟ پلیس در خانه و حریم شخصی مردم که دوربین کار نگذاشته است، در حریم اجتماعی دوربین کار گذاشته که وظیفۀ صیانت آن را به عهده دارد. احمدی نژاد عامل تاخیر در نصب دوربین‌هائی شد که تازه کافی نیست… و فکر می‌کنم پلیس باید با نیروی به مراتب بیشتری، اقتدار و نفوذ قانون و احترام به حقوق سایرین را در ذهن مردم نهادینه کند.

تصاویر فوق کمک زیادی به انتقال وجود این آسیب می‌کند، ما در شهرمان با گروهی از قانون‌شکنان طرفیم که به بهانه‌های واهی از غرولندهای سیاسی و بی اساس خود گرفته، تا امور شخصی و اعوجاجات فکری، خود را مجاز به عبور از قانون می‌بینند. در مقاله‌ای آتی، در مورد علت این‌که یک شخص خود را فراقانون می‌بیند بیشتر خواهم نوشت، زیرا حکومت آنقدر در مقابل مردم ضعیف و به طرز افراطی ول‌انگار یا رحیمانه برخورد می‌کند که فرصت کافی برای سودجویان پراشتها فراهم می‌شود و قانون حرمتی ندارد، و در کشوری که قانون حرمت خود را از دست داده، چگونه می‌توان سالم زیست؟ چه کسی از قانون دفاع‌ می‌کند، قانونی که اساس زندگی اجتماعی است، هر چند در این مورد، پلیس با این پدیده برخورد شدیدی کرد اما پیدا شدن این عده در دقایقی اندک، حاکی از فلاکت قانون و قانون مداری در این کلان شهر است که کنترل آن از کمتر دولتی در سراسر دنیا برمی‌آید و گویا ما نیز وامانده در کنترل این شهر هستیم. اما مشکل هم‌چنان باقی است و در این شهر مساله فقط همین چند نفر نیستند، بلکه در هر نقطه‌ای که دست بگذاریم، افرادی هستند که خود را فرای قانون دانسته و حاضر به شکستن همۀ حریم‌ها جهت نیل به سود خود هستند، آخر، ما انتظار داریم وقتی بخشی از جامعه به دنبال سود شخصی خود بدون ملاحظه قانون هستند، ادعای “تقلب در انتخابات” هم بی‌طرفدار بماند ؟ چگونه؟ در این‌موقع، سخن گفتن از رای برابر و حق و قانون و اثبات شرافت مردم روستا و شهرستان، یاسین خواندن در گوش اضل از چارپایان است. چون همه چیز این آخور سود است و سود است و سود، و این‌جاست که بایست به دنبال علل فتنه گشت.

یک بار دیگر حدیث شریف را مرور می کنیم که امیرالمؤمنین (ع) فرمود:

لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکراو لیسلطن الله علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم »

باید امر به معروف و نهی از منکررا میان خودتان اقامه کنید، رواج بدهید و نسبت به آن پایبند باشید; اگرنکردید، خدا اشرار و فاسدها را بر شما مسلط می کند; و افراد صالح شما دست به دعا می‌برند و مستجاب نمی‌شود.

این اتفاقی است که برای ما افتاده، در بسیاری از عرصه‌ها از جمله برخی عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، و اگر بخواهیم، نماد سخت افزاری عینی آن را ببینیم، طرز رانندگی که اشرار در آن، پیروز و سربلندند. بدیهی است در چنین شرایطی، ما نمی‌توانیم پیام حسین (ع) را به جماعتی بدهیم که روز و شب‌شان تجاوز به حقوق مردم است و این نوع کار و اصلاحات جدی اجتماعی، اموری است که در راستای جنگ نرم عمیقا از آن غفلت شده است. و باید امان جامعه‌ای که در آن اشرار با آبرو و افتخار به شرارت خود اقدام کنند، مطالبه کرد، اما متاسفانه، وضع هر روز وخیم تر شده است و مسوولی جهت اصلاح جدی و مستمر اجتماعی یافت می‌نشود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.