اشاره: در این مقاله روایتی تاریخی از ناکامی یکی از اقدامات مسلمانان در جهت تحریم اقتصادی اسرائیل بازخوانی خواهد شد. بازیگر اصلی این روایت آیتالله سید محمد کاظم شریعتمداری است. فردی که بعدها امام عزیز ما در پیام معروف خود به نام «منشور روحانیت» گلایههای جانسوز و البته عبرتآموزی از او کردند. هدف از بازخوانی این ماجرا، عطف توجه مخاطبین به این نکته است که با وجود انتقادات وارد به برخی دستگاهها در زمینهی اقدامات مؤثر در جهت تضعیف اسرائیل، همین که دغدغهی مبارزه با اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطینی در ذهن عموم جامعه نهادینه شده است را مرهون انقلاب با عظمت اسلامی و رهبر آن، امام راحل هستیم.
*****
جنگ شش روزهی اسرائیل و اعراب در خرداد 1346 با شکست سنگین اعراب پایان پذیرفت. شکست اعراب در این جنگ خدشهی عمیقی به روحیهی ملی اعراب که به شدت توسط جمال عبدالناصر در مصر و سایر کشورهای عربی تبلیغ میگردید، ایجاد کرد. متأسفانه به تَبَع تبلیغات عبدالناصر، در این دوره جنبهی نژادی مسئله در مواضع کشورها و گروهها در برابر موضوع فلسطین غلبه پیدا کرده بود. در این میان، حکومت شاهنشاهی ایران رفتاری محتاطانه داشت. زیرا از طرفی تبعیت ایران از سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه و نیز سیاستهای فرهنگی رژیم برای اسلامزدایی که در عربستیزی تجلی یافته بود و نهایتاً چشمداشت به منافعی که ارتباط با دولت جعلی اسرائیل برای حکام ایران به ارمغان میآورد، ایران را به حمایت از اسرائیل تشویق میکرد. اما از طرف دیگر، ارتباط نزدیک رژیم با دستگاه حکومتی مصر که در آن دوران نقش رهبری را در مبارزه با اسرائیل ایفا میکرد و در خط مقدم مبارزه واقع شده بود، و همچنین نزدیکی نقشهای سیاسی این دو کشور در منطقه، ایران را در حمایت علنی از اسرائیل مردد میساخت.
ارتباط ایران و مصر به روابط سیاسی در سطح حاکمان محدود نمیگشت. آیتالله العظمی بروجردی با حمایتش از تأسیس و فعالیت دارالتقریب مذاهب اسلامی و نیز ارتباطات دوجانبهای که با دانشگاه الازهر مصر برقرار ساخته بود، توانسته بود فضای دینی و روشنفکری دو کشور را به هم نزدیک کند. در این راستا در زمان حیات ایشان، هیئتی از ایران برای بازدید از مصر اعزام شده بود. بازدید متقابل هیئتی از مسئولین مصر به همراه رئیس و ادارهکنندگان الازهر هنگامی صورت گرفت که آیتالله بروجردی درگذشته بود و آیتالله شریعتمداری از طرف رژیم به عنوان مرجع رسمی در کشور معرفی میگشت.
آیتالله شریعتمداری با رضایت دستگاه حاکم، چند سال قبل از این سازمان معظمی به نام دارالتبلیغ را ایجاد کرده بود. در کنار سایر مسئولیتهای این سازمان، رژیم از این محل برای پذیرایی از میهمانان مذهبی خود استفاده میکرد. بنا بر این یکی از برنامههای هیئت مذکور، این بود که در محل دارالتبلیغ با شریعتمداری دیداری داشته باشد.
اسرائیل از ناحیهی دیدار هیئت مصری با شریعتمداری احساس خطر میکرد. زیرا تحریم کالاها و خدمات اسرائیلی موضوعی بود که مصرانه از طرف گروههای مصری پیگیری میشد. در صورتی که شریعتمداری به عنوان چهرهای دینی در ایران از موضع حمایت از مسلمین بر این خواسته صحه میگذاشت، منافع روبهرشد اسرائیل در ایران با تهدید مواجه میشد. لذا «مئیر عزری» سفیر اسرائیل در ایران به دیدار شریعتمداری شتافت تا در این زمینه با او رایزنی کند. واسطهی انجام این ملاقات، بدیعالزمان فروزانفر بود که از مدتی قبل با عزری آشنا شده و ارتباط مستمر با او برقرار ساخته بود. فروزانفر قبلاً از شریعتمداری برای ملاقات به همراه یکی از بزرگان سیاسی خارجی تقاضای وقت کرده بود.
شریعتمداری در حالی که جمع زیادی را برای حضور در این دیدار دعوت کرده بود، از عزری و فروزانفر در بیرونی منزل خود پذیرایی کرد. بعد از انجام تعارفات معمول بین میهمانان و میزبان، فروزانفر این گونه عزری را معرفی میکند: «شخصیت نادری را به حضورتان آوردهام… مؤمن باتقوایی است که در اسرائیل به مردم و مملکت ایران خدمت میکند. عشق و ایمان معنوی و اعتقاد به اصول مذهبی او را به اسرائیل کشانده و به منظور اجر اخروی و ثواب باقی، جریدهای وزین را به زبان فارسی برای ایرانیان آن دیار منتشر میکند. با آرزوی خدمت به بیت آبا و اجدادی سازمانی از ایرانیان در اسرائیل تشکیل داده که دائم در فکر قدمی مفید برای کشورشان ایران هستند. مزید بر کل این خصوصیات مرضیه، در مورد فریضههای اسلامی و واجبات عینی نیز با ما معاضدتهای مستحکمی دارد و مسلمانان اسرائیل را با ما متحد میکند. چندی از شخصیتهای مذهبی و عائلههای رجال شیعه را برای معالجه به اسرائیل فرستاده است که همه به سلامتی مراجعت کردند.»
شاید این انتظار از شریعتمداری بیجا نباشد که اکنون که با ماهیت میهمان خود آشنا شده، عذر او را بخواهد و ملاقات با او را ناتمام بگذارد. اما شریعتمداری این گونه پاسخ میدهد: «خوشوقت جوانی که در ایران متولد شده، در ایران بزرگ شده، به اسرائیل رفته تا به ایران خدمت کند. و دوباره به ایران برگشته تا به خدماتش ادامه بدهد. ما از شما متشکریم. از شما قدردانی میکنیم و به شما خوشآمد میگوییم.» شریعتمداری در ادامه علت این استقبال را خود روشن میکند: «شنیدهایم که در تمام کنیسهها به جان شاه مسلمان ایران دعا میکنند. برای ما همین بزرگترین دلیل است که ملت شما نمکناشناس نیستند. چه خوب است که کوروش، شاه ایران از یادشان نرفته که در حقشان چه کرده.» او در ادامهی اظهارات خود البته به مسئلهی مسلمانان فلسطین هم به طوری که خاطر میهمان عزیز مکدر نشود، اشارهای کوتاه میکند: «قدری نگران برادران دیگرمان در شهر عزیز قدس و دیگر شهرهای آن بلاد هستیم که تحت فشار اند. امیدواریم دولت اسرائیل با همان احترام برادرانه ما را در قدس ببیند که ما مردم یهود را در ایران میبینیم.»
نوبت به عزری میرسد که با ادبیاتی اسلامی میزبان خود را بنوازد: «از این که رخصت داده شده تا افتخار عظیم مجالست حضرت آیتالله العظمی قطب شیعیان عالم نصیبم شود، خدای ارحم الراحمین را شکر میگویم و به درگاهش استغاثه میکنم. عمر حضرتشان، ظل توجهات امام زمان فرج الله تعالی طویل گردد تا رشتهی وِداد و اخوت کلیمیان با پسر عموهای مسلمانشان هر روز مستحکمتر نماید.» و به او اطمینان میدهد: «آزادی در اسرائیل ویژهی مردم و سیاستمداران نیست؛ پیروان مذاهب نیز همه آزادند هر گونه که دینشان میگوید از قوانین آن پیروی کنند و کسی مزاحم کسی نشود. در سایهی دموکراسی اسرائیل پیروان همهی دینها از حقوقی مساوی برخوردارند. بنا بر این مسلمان و مسیحی از نظر قانون برادرانی هستند که در یک خانه زندگی میکنند.»
نکتهی جالب توجهی که در سخنان عزری به چشم میخورد، تلاش اسرائیل برای القای تقابل بین مسلمانان ایران با مسلمانان عرب و برادران شیعه با اهل تسنن است. او میگوید: «اعراب نه از ما و نه از شما دل خوشی ندارند. به دیگر سخن، آنها از شیعه و یهود بیزارند.»
در ادامهی این دیدار صحبتهای بیاهمیتی بین دو طرف رد و بدل میگردد. تا این که فروزانفر وارد بحث شده و پرده از هدف اصلی از این دیدار برمیدارد: «آیتالله واقف هستند که هیئتی به ریاست شیخ احمد شلتوت از مراکز و جوامع اسلامی برای تنظیم مقاولهنامههای مودت به ایران آمدهاند. طرفداری حضرت آیتالله العظمی به عنوان رهبر جامعالشرایط شیعیان جهان از ادعاهای سیاسی این جماعت احتمالاً و بعضاً با منافع دولت ایران مغایرت خواهد داشت و موقعیت این کشور را در صحنههای بینالمللی تضعیف خواهد نمود. چنانچه خاطر مبارک مستحضر است، قرار بر این است که حضرات به حضور مبارک شرفیاب گردند و فتوایی علیه روابط تجاری ایران و اسرائیل از حضرت آیتالله تقاضا کنند. نعوذ بالله. فقط خدا میداند صدور چنین فتوایی چهقدر میتواند برای امنیت امت شیعه فاجعهآمیز گردد.»
شریعتمداری در پاسخ به این تقاضا سفیر اسرائیل را خاطرجمع میسازد: «ما معضلات عدیدهای در اطراف خودمان داریم. مسئولیتها، تعهدات و فعالیتهای شیعه از حوزهی سیاست و اقتصاد و طمع دنیوی خارج است. ما طبق سنت و دستورات صریح قرآن مجید شریف موظفیم از حقوق شیعیان جهان طرف داری کنیم؛ ولو بعضی اوقات با طمعهای برادران سنیمان متناقض در آید. ما حق دخالت در امور سیاسی نداریم. سیاست کار ما نیست. اختیارات شاه و دولت است که سیاست وطن شیعیان را به معاضدت و هدایت نور الهی در ارض مسجل میکند.»
ادعای شریعتمداری در مورد عدم مداخله در سیاست، ادعایی بیش نبود. اسناد منتشره از فعالیتهای پشت پردهی او قبل و بعد از انقلاب نشاندهندهی فعالیت شدید او برای حفظ سلطنت پهلوی و براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است. با این حال در بسیاری از موارد برای فرار از پاسخگویی ترجیح میداد خود را از سیاست مبرا معرفی کند.
چند روز بعد دیدار شریعتمداری با هیئت مصری صورت گرفت. در این دیدار صحبتهایی در زمینهی نزدیکی شیعیان و اهل تسنن صورت گرفت. اما هنگامی که بحث تحریم خدمات و کالاهای اسرائیلی مطرح گردید. در این هنگام شریعتمداری همان پاسخ همآهنگ شده با سفیر اسرائیل را بر زبان راند: «این مسائل به ما مربوط نیست. ما با سیاست کاری نداریم. سیاست کار شاه و دولت و مجلس است.» به این ترتیب پروندهی تحریم منافع اقتصادی اسرائیل در ایران توسط فردی که تا حد مرجعیت ترقی کرده بود، بسته شد[1].
شریعتمداری در حالی در جهت حفظ منافع اقتصادی اسرائیل اقدام به ملاقات با سفیر آن دولت جعلی کرد که در اوج مبارزات انقلاب، امام را به دلیل طرح تفاهم بین برادران مسلمان متهم به خروج از حدود دینی میکرد. او گفته بود: «شما میگویید با تمام دول اسلامی دست دوستی میدهید. آیا این مطلب از نظر روحانیت درست است؟ ما با سایر مسلمین اختلافاتی داریم و جماعت شیعه نمیتواند با سایر مسلمانان که با آنها اختلاف مذهب دارد، دوستی کند. این حرف سیاسی است. حرفهایی از قبیل حکومت مردم بر مردم و اتحاد مسلمانان جهان و حمله به اسرائیل مطالب دینی نیست و سیاسی است.» [2]
[1] برای آگاهی از مشروح این دیدار ر. ک. به: عزری، مئیر، یادنامه «کیست از شما از تمامی قوم او»، ابراهام حاخامی، ج 1، بیجا، بیتا، صص 290 – 298.
[2] حیدری، اصغر، آیتالله شریعتمداری به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1388، ص 269.
Sorry. No data so far.