سه‌شنبه 27 نوامبر 12 | 21:50

با «ماه کامل می‌‌شود» از زندگی غربی لذت ببرید

پیش از این، در رمان‌‌ها و آثار ادبی گذشته، اندیشه‌‌ها و جهان‌‌بینی‌‌ها به ‌طور عریان خود را تبلیغ می‌‌کردند و دیگران را نفی. در چنین فضایی، شناخت درست از نادرست مسلماً راحت‌‌تر بود؛ اما در فضای جنگ نرم کنونی، سبک زندگی‌‌ها هستند که در پی یارکشی برمی‌‌آیند تا بر عده‌ی پیروان خود اضافه کنند


کتاب «ماه کامل می‌‌شود» توسط «فریبا وفی» پدید آمده است و نشر «مرکز» آن را در 5 هزار نسخه و 103 صفحه منتشر کرده است.

«بهاره» شخصیت محوری ماجراست؛ دختری 35ساله که همراه برادرش در تهران زندگی می‌‌کند. داستان حول محور پیدا شدن این پاسخ است که در نهایت بهاره در زندگی چه یا به زبانی مشخص‌‌تر «چه کسی» را می-خواهد. در این راه نیز تجربه‌‌های محدودی را می‌‌آزماید و در نهایت برای اینکه جوانی به نام «بهنام» را ملاقات کند و با او آشنا شود، راهی استانبول می‌‌شود. در بازگشت از استانبول، اصطلاحاً ماه کامل شده است و «بهاره» به پاسخ پرسش درونی‌‌اش دست پیدا می‌‌کند! می‌‌توان گفت نقطه‌ی مهم قابل اشاره در این اثر، سبک زندگی سیال در دنیای آدم‌های ماجراست.

در «ماه کامل می‌‌شود» با یک سبک زندگی روبه‌رو هستیم؛ سبکی که روشن است از ویژگی‌‌های سبک زندگی اسلامی به دور است و ملغمه‌‌ای است از واردات غربی.

آخرین رمان «وفی»، از این حیث که سرشار از درگیری‌های ذهنی و درونی ا‌ست و از لحاظ نثر مقطع و روایت درهم‌تنیده‌ی زمانی، مسیر آثار قبلی نویسنده را پیش گرفته، اثری است که انگار با بی‌حوصلگی نوشته شده و با خستگی و کلافگی نویسنده به پایان رسیده است. «ماه کامل می‌شود» هیچ وقت برای مخاطب کامل نمی‌شود؛ نه داستانش، نه ابعاد شخصیت‌ اصلی‌اش و نه فضای موقعیت‌های غریب و جالب توجه‌اش.

در این اثر، اگر محورهای محتوایی را کنار هم در نظر بگیریم، یک «سبک زندگی غربی» توجه ما را به خود جلب می‌‌کند. شخصیت‌‌های داستان، «بهاره» و «بهادر»، خواهر و برادری هستند که از سنت و خانواده‌ی خود جدا می‌شوند، آن ‌‌را نفی می‌‌کنند و از شهرستان راهی تهران می‌‌شوند. روابط آن‌ها با دوستانشان در دایره‌ی شرع قرار نمی‌گیرد. برای مثال، از توصیفات نویسنده می‌‌فهمیم که در محیط خصوصی کار، از حجاب خبری نیست و رابطه‌‌ها شکل آزادی دارند. فرآیند ازدواج سنتی به آشنایی‌‌هایی از جنس آزمون و خطا تبدیل می‌‌شود تا جایی که «بهاره» به استانبول می‌‌رود تا «بهنام» را ملاقات نماید، مگر حادثه‌‌ای از نوع عشق را تجربه کند.

در مهمانی‌‌ای هم که «فریبا وفی» آن را در داستانش ترتیب می‌‌دهد، تا وقتی که پای نوشیدنی آن‌چنانی به محفل باز نمی‌‌شود، گرمی و صفایی را تجربه نمی‌‌کنند. اگر تمام این مسائل را با بی‌‌حجابی، روابط آزاد و بریدن از سنت‌‌ها در کنار مسئله‌‌ای دیگر مانند معنویت دست‌‌ساز و عرفان‌‌های کاذب در نظر بگیریم، با یک سبک زندگی غربی روبه‌رو می‌شویم؛ با انسانی که در سیر مدرنیسم، داشته‌‌هایش را فرو نهاده است و حالا آرامش خود را با یوگا و مرید و مراد بازی‌‌های نامطمئن به دست می‌‌آورد.

ذکر این نکته هم ضروری به ‌‌نظر می‌‌رسد که در این اثر، مهاجرت به خارج و پناهندگی به غرب امری کاملاً پسندیده و اتفاقی است که خواننده دلایل آن را می‌‌پذیرد، چرا که بیرون از این مملکت جایی بهتر از داخل تصویر می‌‌شود.

ترسیم جامعه‌ی غربی و تشویق برای مهاجرت

«بهاره»، شخصیت اصلی داستان، برای کامل کردن ماه! به استانبول رفته است. توصیف این محیط جدید از چشم وی، این باور را القا می‌‌کند که همه چیز آنجا بهتر است (صفحه‌ی 12).

در یکی از مقاطع داستان، جایی که بیشتر شخصیت‌‌ها دور هم جمع‌‌اند، حول این مسئله که جغرافیا و محیط چه تأثیری در رشد و شخصیت فرد دارد، گفت‌‌وگویی شکل می‌‌گیرد. در یکی از پاسخ‌‌ها، به عنوان 2 قطب متضاد شرایط، پاریس و سلفچگان مثال زده می‌‌شود به عنوان نمونه‌ی سپیدی در مقابل سیاهی (صفحه‌ی 33).

«بهنام» کسی است که «بهاره» برای ملاقات و آشنایی با او راهی استانبول شده است. «بهنام» زندگی در داخل و خارج از کشور را تجربه کرده است و در مقایسه‌ی گذشته و حال، درباره‌ی کشوری که اکنون در آن زندگی می-کند، به «بهاره» می‌‌گوید که گذشته‌‌اش ـ‌یعنی زندگی در ایران‌ـ خام، بدوی و روستایی بوده است.

نفی سنت‌‌ها و اشاعه‌ی فرهنگ غربی

«بهاره» و برادرش نیز فضایی مانند فضای زندگی پدر و مادر را تجربه می‌‌کنند تا اینکه یک نقطه‌ی عطف در زندگی‌شان پدید می‌‌آید؛ نقطه‌‌ای که ‌ـ‌به زعم نویسنده‌ـ‌ آن‌ها می‌‌فهمند جور دیگری هم می‌‌شود فکر کرد. در این نقطه‌ی عطف، سفر مدرن و سفر سنتی (از لحاظ معنی) در مقابل هم قرار می‌‌گیرند. در واقع، سفر مادر «بهاره» به شکل کاریکاتوری! و در یک «حصار گوشتی» توصیف می‌‌شود که یک سفر زیارتی به سوریه است، ولی «بهاره» در این نقطه‌ی عطف، در یک فضای روشن‌فکری با دوستان دختر و پسر ـ‌با روابط آزاد غیرشرعی‌ـ سفر را تجربه می‌‌کند و روزها و شب‌‌هایی را کنار آن‌ها می‌‌گذراند (صفحه‌ی 23).

مادر «بهاره» و «بهادر» زنی است که به دوره‌ی حاکمیت سنت‌‌ها تعلق دارد و به عنوان یک نماد، طوری تصویر می‌شود که کسی دوست ندارد شبیه او شود. او، به تعبیر نویسنده، در بیان قهرمان داستانش، «چیزی از زندگی نفهمیده است»

موضوع دیگر در تقبیح سنت، در بیان نویسنده، ازدواج است که این امر مقدس به وضوح، در قالب آنچه در عرف و شرع می‌‌شناسیم، در فضای این داستان رد می‌‌شود. یکی از دوستان «بهاره» به او توصیه می‌‌کند که ازدواج سنتی به درد او نمی‌خورد؛ توصیه‌‌ای که البته «بهاره» خود به آن عمل می‌‌کند و مدل ارتباطی و آشنایی دیگری را دنبال می‌نماید (صفحات 30 و 31).

ترویج اباحه‌‌گری و گناه

«بهاره» تجربه‌ی ارتباط با یکی از پسران را با برادرش در میان می‌‌گذارد. برادر او خوب به این داستان تقریباً عاشقانه گوش می‌‌دهد و نهایتاً به او می‌‌گوید از این تجربه‌‌ها فراوان خواهد داشت (صفحه‌ی 50). در فضاسازی‌‌ها و توصیفات کتاب، متوجه می‌‌شویم که زن‌‌ها بی‌‌حجاب‌‌اند و در نشست‌‌های جمعی، می‌‌خوانیم که مثلاً موهایشان را که فلان رنگ است پشت سر می‌‌بندند یا به دست باد می‌‌سپارند (برای مثال، صفحات 30 و 75).

اشاره به شراب‌‌خواری شخصیت‌‌های داستان در مهمانی‌‌ها، یکی دیگر از مصادیق ترویج گناه و فرهنگ غربی است که البته به بیان نویسنده، موجب گرم شدن فضای مهمانی نیز می‌‌شود (صفحات 57 و 58).

متأسفانه ارتباط بی‌‌ضابطه با جنس مخالف و عدم رعایت حدود شرعی در روابط دختر و پسر به امری بدیهی در رمان‌‌‌های امروز تبدیل شده است. در کتاب «ماه کامل می‌‌شود» نیز «بهاره» و «بهنام» دو شخصیت اصلی داستان هستند و قرار است برای اینکه ماه را کامل کنند، همدیگر را پیدا کنند و همراه شوند. این دو برای آینده و نوع رابطه‌‌شان هنوز تصمیمی نگرفته‌‌اند، ولی «بهنام» می‌‌تواند دست او را بگیرد (صفحه‌ی 86). البته «بهاره» با پسر دیگری به نام «فرید» نیز رابطه دارد و حتی با او درباره‌ی مسائل خصوصی‌اش حرف می‌‌زند (صفحه‌ی 44). «بهاره»، که مدعی عشق «بهنام» است، با «فرید» قرار می‌‌گذارد و اوقاتش را با او می‌‌گذراند (صفحات 48 و 49).

مهم‌‌ترین بخشی که نویسنده در راستای ترویج روابط غیرشرعی دختر و پسر، سعی می‌‌کند با قالبی جذاب، مخاطب را به این موضوع ترغیب کند، لحظه‌ای است که «بهاره» و «بهنام» برای اولین بار همدیگر را می‌‌بینند (صفحات 55 تا 70).

کلام آخر

از کنار هم قرار دادن محورهای محتوایی در این کتاب، به القای یک نوع سبک زندگی غربی می‌‌رسیم؛ نوعی از زندگی که در آن نه از غیرت خبری هست، نه از حیا. حافظ‌‌خوانی و می‌خوارگی در کنار هم قرار می‌‌گیرند و در عین حال، معنویت‌‌های دست‌‌ساز و یوگا و عرفان‌‌های کاذب آرام‌‌بخش انسان در دنیای این‌چنینی می‌‌‌‌شوند. به زعم نویسنده، در گذر از نسلی به نسل دیگر و از گذشته به آینده، بی‌‌قیدی و روابط آزاد و بی‌‌ضابطه، تنها رهاورد آدم‌‌های این دوره از زمان است.

پیش از این، در رمان‌‌ها و آثار ادبی گذشته، اندیشه‌‌ها و جهان‌‌بینی‌‌ها به ‌طور عریان خود را تبلیغ می‌‌کردند و دیگران را نفی. در چنین فضایی، شناخت درست از نادرست مسلماً راحت‌‌تر بود؛ اما در فضای جنگ نرم کنونی، سبک زندگی‌‌ها هستند که در پی یارکشی برمی‌‌آیند تا بر عده‌ی پیروان خود اضافه کنند و مرزهای نامرئی زندگی‌‌ها را به قلمرو خود بیفزایند و در نهایت انسان را از اندیشیدن معاف کنند و او را سر بار خود سازند.

می‌‌توان گفت کتاب «ماه کامل می‌‌شود» نیز گامی است در جهت ترویج سبک زندگی غربی، که به جز زبان فارسی، نمی‌‌توان پیوند دیگری میان این اثر و فرهنگ ملی و مذهبی کشورمان یافت.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.