تریبون مستضعفین – کمتر کسی است که کامران نجف زاده را نشناسد؛ خبرنگاری که تمام شهرت خود را مدیون صدا و سیما و حضور در برنامه های تلویزیون است؛ چرا که شاید کمتر کسی باشد که بداند نجف زاده قبل از ورودش به سازمان صدا و سیما کیهانی بوده و در کیهان ورزشی قلم زده است.
اما آنچه خیلی سریع اسم کامران نجف زاده را بر سر زبانها انداخت چیزی جز سوژهها و نوع اجرای گزارشهای خبری که با حضور نجفزاده در تلویزیون بوجود آمد، نبود. اجرای بخشهای مختلف خبری به ویژه بخش زنده خبری 20:30 شبکه دوم سیما، فرصتی بود برای نجفزاده که خیلی سریع پلههای شهرت را بپیماید؛ اما بیش آنکه او را محبوب سازد به یک خبرنگار جنجالی و البته مشهور تبدیل کرد.
گزارشهایی سیاسی و اجتماعی که گاهی آنقدر سر و صدا ایجاد میکرد که تا روزها پس از پخش آن هم پس لرزههای آن در سطح مسئولین مربوط و حتی جامعه قابل لمس بود و حتی به عنوان کلیپهای پربازدید فضای اینترنت محسوب میشدند.
گزارشهایی که گاهی آنقدر تلخ بود که مسئولین مربوطه را به فکر چاره اندیشی و رفع مشکل می انداخت و گاهی آنقدر خنده آور بود که تا ساعت ها لبخند را بر لبان بیننده می نشاند؛ گزارش هایی که تحول و نوآوری را در ظاهر اجرا و سوژه های آن میشد احساس کرد و از سوی دیگر کارایی آنها را در عمل مشاهد کرد.
اما این پایان داستان فعالیت این خبرنگار صدا و سیما نیست. چرا که مدتی است نجف زاده به عنوان خبرنگار دفتر پاریس صدا و سیما عازم فرانسه شده است و از آن گوشهی جهان، تلویزیون را مهمان گزارشهای خود کرده است. اما متأسفانه کارنامهی فرانسوی نجفزاده قابل مقایسه با کارنامهی ایرانی او نیست. اگرچه گزارشهای داخلی نجفزاده هم بیعیب و نقص نیست – بطور مثال گزارش سفر رهبری به کردستان در مورد موبایل رهبری! – اما در مجموع قابل دفاع است ولی در مدت حضور این خبرنگار در فرانسه ناباورانه شاهد ارسال گزارشهایی هستیم که اغلب از لحاظ محتوا و موضوعیت «هیچ» ارزشی ندارد.
گزارشهای زیادی را میتوان از کامران نجف زاده از فرانسه مثال زد که دارای سوژهای سخفیف و پیش پا افتاده بوده است و از درجه بسیار پایینی از اهمیت – و گاهی هم بیاهمیت – در پوشش خبری آن واقعه حکایت داشته است و یا گاهی هم اتفاق افتاده است که با پخش چنین گزارشهای حاشیه ای سبک و بیمحتوا، اهمیت اصل و متن خبر نیز کمرنگ و گاهی هم بی رنگ شده است.
به عنوان مثال دانستن اینکه که لنگ فرانسویها آبی است یا قرمز، چه دردی از جامعه را دوا میکند و یا اگر هم قرار نباشد همه گزارش ها مشکلی را برطرف کند باید پرسید چه هدفی ار تهیه این گزارش مد نظر بوده است؟
چنین گزارشهایی علاوه بر اینکه گاهی شعور مخاطب را نادیده میگیرد و توهین به ببیندگان محسوب میشود نوعی هدر رفت منابع مالی صدا و سیما نیز محسوب میشود؛ که قطعاً هیچ منفعتی برای جامعه نخواهد داشت و هیچ گرهای را نیز از مشکلات جامعه باز نخواهد کرد.
در مقابل هستند خبرنگاران برون مرزی سازمان صدا و سیما که تمام تلاش خود را صرف اطلاع رسانی دقیق، کارگشا و جذاب می کنند؛ تا جایی که حتی در این مسیر جان خود را از دست دادهاند و یا دستگیر و ماهها ناجوانمردانه محکوم به زندان شدهاند.
هنوز صدای محمود صارمی خبرنگار صداو سیما در افغانستان و گزارشهای مستند و افشاگرانه او را از یاد نبردهایم که چگونه بارها ماهیت مخوف طالبان و حامیان آنها و آسیبهای اجتماعی و سیاسی کشور افغانستان را به تصویر میکشید و سرانجام هم به دست نیروهای طالبان به شهادت رسید.
حمید معصومینژاد هم نام آشنایی در میان خبرنگاران برون مرزی صدا و سیماست که سال هاست به عنوان خبرنگار در کشور ایتالیا مشغول فعالیت است و در این سالها گزارشهای مستند و دقیقی را از این کشور و برخی کشورهای اروپایی دیگر مخابره کرده است. گزارشهایی که هرکدام پردهای از طبل توخالی نظام سلطه در مدیریت جهانی را برملا میساخت و این همان چیزی بود که سران این نظامها را به هراس انداخت.
برای کشوری که خود را یکی از کشورهای مدعی توسعه و پیشرفت صنعتی در جهان میداند سخت بود که هر روز شاهد برملا شدن افتضاحات خود در حوزههای مختلف باشد و جهانیان از وضعیت اسفبار کارگران، مدیریت افتضاح خدمات شهری، نژادپرستی حاکم بر این کشور، تخلفات آشکار لیگهای فوتبال و حتی روابط پنهانی نخست وزیر کشورشان خبردار شوند.
قطعاً تهیه گزارشهای مستند، افشاگرانه و فرصتساز، جز با شجاعت و شهامت فردی و در راستای عمل به رسالت واقعی خبرنگاری امکان پذیر نیست و معصومی نژاد در طول این سال ها ثابت کرد که هم شجاعت خبرنگاری را دارد و هم به رسالت خبرنگاری خود پایبند است. اما تحمل چنین خبرنگاری برای کشوری که ادعای مهد آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات را دارد سخت بود و سرانجام هم به بهانه واهی و به تحریک رژیم صهوینیستی حمید معصومی نژاد را دستگیر و به زندان روانه کرد تا شاید اینگونه مانع افشاگری های جسورانه این خبرنگار شود.
به هر حال مقایسه فعالیت خبرنگاران برون مرزی صدا و سیما متأسفانه گویای فرصت سوزی هایی است که برخی از خبرنگاران در طول مدت مأموریتشان در آن کشورها داشته اند و جا دارد بازنگری منصفانه ای در مورد کارنامه ی خبرنگاران اعزامی این سازمان صورت گیرد تا روز به روز شاهد رشد و بالندگی بیشتر حوزه خبرنگاری باشیم و صدا و سیما بتواند به عنوان یک دانشگاه عمومی با گزارش های خبرنگاران خود هم سهمی در افزایش بُعد دین، اخلاق، امید و آگاهی مخاطب خود – که همانا رسالت اصلی صدا و سیما است – داشته باشد.
سلام
اقایون مستضعفین ببینم شما ها که انقدر اتیشتون تنده اصلا وقتی دوربینو ببینید جرات حرف زدن دارید که در وصف کارهای اقای نجف زاده نظر میدید اقای نجف زاده اگر گزارش گری رو اصلا ببوسه بزاره کنار ما بازم عاشقشیم ولی شماها هم برید این سایت قرازتونو بفروشید بزتید به یه کاره دیگه چون گزارش هاتون به درد خودتون فقط میخره
بزرگواران سلام
ناجوانمردانه نوشتید و با عرض معذرت کودکانه.
اول اخبارتان را درباره شرایط آن بنده خدا آنجا تکمیل می کردید بعد می نوشتید بهتر بود.
خدا یاورتان.
نظرتون راجع به اخراجش از فرانسه چيه؟!