فرهاد جعفری نویسنده رمان «کافه پیانو» و نویسندهی وبلاگ «گفتمگفت»، در مطلبی با عنوان « اشراقیون » و « مشائیون » در برابر هم، علت انتقادات علیه لحن سخنان رئیس جمهور را “مردمی” و “از متن مردم بودن” وی دانست.
او با اشاره به برخی صحبتها علیه لحن صحبتهای احمدینژاد درباره مسائل مختلف، نوشته است که در تاریخ معاصر کشورمان و از طریق یک انتخابات؛ کسی از میان متن مردم به قدرت رسیده است و این؛ برای اشخاص و گروههایی که بعضا نگاهی “اشرافی” به حکومت دارند، دردناک است. جعفری علت هجمهها علیه رئیس جمهور را همین مساله دانسته و تاکید کرده است: ازین رو؛ از هرفرصتی برای «کنارزدن» یا «تخریب شخص برگزیده» استفاده میکنند و بههر وسیلهای متوسل میشوند تا او و طرفدارانش را تحقیر کنند. فرهاد جعفری همچنین به سخنان مخالفان لحن رئیس جمهور اشاره کرده و ضمن انتقاد از حمله آنان به احمدینژاد، نوشته است: آنها آشکارا و بدون هرگونه پردهپوشی، و بهرغم مخالفتِ صریح آن با موازین دینی و اعتقادی که مدعی برخورداری از آن هستند؛ خود را «بزرگزاده»، و طرفداران رئیسجمهور را «کوچکزاده» میخوانند و آنها را برحذر میدارند از اینکه با «بزرگزادگان» درگیر شوند! (نقل از شبکه ایران)
در قسمتی از این مطلب چنین آمده است:
«حکومت حق هر شهروندِ شایستهایست که توسط مردم و از متن مردم برگزیده شود» و به «میانگین شخصیتِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عموم مردم» نزدیکتر باشد؛ هرچند که از هیچ جنبهای، به «طبقات، اصناف، خانوادهها و گروههای فاضل و برگزیده» متصل نباشد. بلکه همینکه از «شایستگی» برخوردار باشد، کافیست تا بتواند «اراده و خواستِ عموم مردمان» را نمایندگی، و منافع آنان را دنبال کرده و پیش برد؛ نه «اراده و منافع یک طبقه، صنف یا طایفهی خاص» را.»
فرهاد جعفری ادامه میدهد:
«پس اگر در «سوم تیر 84» [که من همیشه آن را بهسبب آنکه «تغییری تاریخی در سرنوشت ایران و ایرانیان پدید آورده است»، رویدادی «خجسته» خواندهام] این اتفاق افتاده باشد که «کسی از جنس عموم مردم» به قدرت رسیده باشد که در «22 خرداد 88» نیز قدرتش را تثبیت کرده باشد؛ چندان غیرطبیعی و دور از انتظار نیست که شخص برگزیده [که به میانگین مردم از هرحیث و مخصوصاً از حیثِ هوش و ذکاوت و وطنپرستی شباهتِ بسیاری دارد] گاه و بیگاه «شبیه عامهی مردمان» هم سخن بگوید و رفتار کند.
و البته طبیعی هم هست که با «واکنش منفی فضلا و نُجبا و علما و روشنفکران و نخبگان»ی روبرو شود که «فضل و نجابت و نخبگیشان»، نه اساساً و بنیاداً متصل به شایستگی فردی خودِ ایشان؛ بلکه ناشی از «پیوندهای خویشاوندی یا غیرخویشاوندی»شان با «یک جمع»، یا «یک گروه»، یا «یک صنف»، یا «یک طبقه»، یا یک «خانواده» یا «یک طایفهی خاص» است.»
Sorry. No data so far.