تریبون مستضعفین- چندی پیش بود. بهمن 88. ویدئویی ازحسین حاج فرج الله دباغ، معروف به عبدالکریم سروش منتشر شد که در آن به سید احمد خمینی یادگار امام جسارت کرده بود. این بار اول هم نبود. او و همفکرانش سابقهای دراز در توهین به امام خمینی(ره) و آرمانهایش دارد.ولی بیت امام خمینی و مرکز نشر آثار ایشان، هیچ واکنشی نشان ندادند. شاید به خاطر منافع حزبی و سیاسی افراد حاضر در این مرکز؛ سروش این بار در آخرین اظهارات خود با نشریه فرانسوی لوموند، بار دیگر هجمه به بنیانگذار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی را در دستور کار خویش قرار داد.
به گزارش رجانیوز، سروش که در انتخابات اخیر از مهدی کروبی حمایت کرده بود، پیش از این نیز سابقه تردید در اصول دینی را با طرح مسایلی چون «قبض و بسط و تئوریک شریعت» و «بشری خواندن وحی» در کارنامه خود به ثبت رسانده بود. وی در آخرین اظهارات خویش تئوری ولایت فقیه را همان «سلطنت» نامیده است.
اما این اظهارات در حالی مطرح می شود که حضرت امام (ره) در ابتدای انقلاب در اقدامی بی سابقه که هم چنان پس از هیچ انقلابی و در هیچ کشوری مشاهده نشده است، نوع نظام مستقر در جامعه را به رای مردم گذارده و در پس آن بیش از 98% از شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی که ولایت فقیه نیز جزوی از آن به شمار می آمد، رای مثبت دادند.
و این در حالی است كه قبل انقلاب نیز امام (ره) در پاسخ به کسانی که آشنایی کافی با اسلام نداشتند و پیرامون نوع حکومت بحث های انحرافی مطرح می کردند، چنین فرمودند: «یک مسئله این است که این توهم، این را در ذهن می آورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن انگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام می خواهیم و اما با اسلاممان دموکراسی باشد! اسلام همه چیز است. مثل این است شما بگویید که ما اسلام را می خواهیم و می خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم» (1) اما این هیچ گاه به معنای تایید مفهوم دموكراسی به معنای مصطلح و غربی آن در اندیشه امام راحل نیست زیرا در همان ابتدای انقلاب و در پاسخ به اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی كه بحث جمهوری دموكراتیك را مطرح نمودند، حضرت امام «جمهوی اسلامی نه یك كلمه كم و نه یك كلمه زیاد» را مورد تاكید قرار دادند، و این در واقع به معنای تاكید ایشان بر دموكراسی در چارچوب حكومت دینی است، چرا كه اندكی توجه به نظریات مختلف غربی نیز حاكی از آن است در هیچ كشوری دموكراسی بدون رعایت چارچوب های اصلی آن كشور، مورد تایید قرار نگرفته است.
اما نکته جالب توجه تر در اظهارات اخیر سروش، معادل دانستن ولایت فقیه و سلطنت است. ریشه این اظهارات به تئوری قدیمی «پاتریمونیالیزم» (سلطانیزم) ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی قرن 19 و 20 باز می گردد که در اندیشه تجدید نظرطلبان پس از سالهای حاکمیت دوم خرداد تاثیر مهمی داشت، اما سعید حجاریان از مهم ترین نظریه پردازان این طیف فکری در قسمتی از توبه نامه تئوریک خویش در مردادماه سال جاری این موضوع را نیز موزد اشاره قرار داده بود:
« از مهمترین این نظرات انطباق شرایط كشورمان با تئوری ماكسوبر در باره ی سلطانیسم است كه معتقد است بر بسیاری از امپراطوری های شرقی این شیوه از حكومت جاری بوده و یك حاكم پاتریمونیال تیولدار و تعدادی حامیان وی كه هر كدام خیل عظیمی از تحت الحمایگان را یدك میكشیده اند نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمین مستقر كرده بودند» و در ادامه نیز به طور مفصل به علت چرایی ناسازگاری بسیاری از تئوری های غیربومی به طور عام و تئوری پاتریمونیالیزم وبر به طور خاص، می پردازد و البته پس از آزادی خویش نیز هیچ گاه درصدد تكذیب گفته های خود برنیامد و قویا آنها را مورد تاكید قرار داد.
اگرچه بحث تفصیلی پیرامون تقابل روشنفکران به ظاهر دینی با اندیشه ولایت فقیه مجال دیگری می طلبد، لکن در ابتدای انقلاب و در اوج هجمه های روشنفکران لیبرال و بعضا چپ نسبت به حضرت امام (ره) و به تبع آن اندیشه ولایت فقیه، ایشان صراحتا تصریح فرمودند:
«شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمیفهمند اسلام چه است؛ نمیفهمند فقیه چه است؛ نمیفهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال میکنند که یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را فاجعه میدانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را فاجعه میدانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تبع اسلام است» (2)
و در جایی دیگر نیز اعلام داشتند:
«اصلاً از ولایت فقیه سر درنمیآورند که اصلاً چه هست! در عین حالی که سر درنمیآورند، مینشینند میگویند اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتوری میشود، کذا میشود» (3)
گفتنی است مواضع ضد دینی سروش تا حدی است که حتی مرحوم منتظری نیز تا زمانی که در قید حیات بود تقابل جدی با وی داشت، بگونه ای که پس از تردید سروش در وحی بودن قرآن کریم، آیت الله منتظری ضمن شبهه خواندن این بحث انحرافی از سوی سروش، در دهم اردیبهشت ماه 87 پاسخ مفصلی خطاب به وی منتشر نمود و در همین اثنا بود که آیت الله جعفر سبحانی نیز در نامه های مفصل و سرگشاده خود به سروش ضمن پاسخ دادن به شبهات مطرح شده از سوی وی نوشته بود:
«هنگامی كه جنابعالی در دبیرستان علوی درس میخواندید دفتری برای كارهای روزانه داشتید و اگر ترك اولایی از شما سر میزد، در آن دفتر یادداشت میكردید، تا بعداً جبران كنید و از این طریق به سفارش علمای اخلاق در مورد «مشارطه و مراقبه» جامه عمل میپوشانیدید. بنابراین، باید در جستجوی علتی باشید كه چرا آن قرب و منزلت، پس از مدتی قوس نزولی پیدا كرده است. باید در این پدیده كه در زندگی شما رخ داده است كاوش كنید و علت آن را به دست آورید»
متاسفانه تاکنون عکس العملی از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) پیرامون سخنان سروش مشاهده نشده است.
پی نوشت:
1.صحیفه امام (ره)، ج 10، ص 95
2. صحیفه امام (ره)، ج10، ص 224
3. صحیفه امام (ره)، ج 10، ص 411
Sorry. No data so far.