بیبی سی فارسی با اشاره به سیاه نماییهایگاه و بیگاه که از سوی محافل ضد انقلاب و فتنه گر صورت میگیرد و القای وضعیت بحرانی میکند، نوشت: شرایط جمهوری اسلامی به گونهای بوده که همواره نشانههایی از بحران را با خود داشته است. چنین تفسیری از دوران پرالتهاب اول انقلاب تا زمان جنگ وجود داشت. به گفته برخی اصلاح طلبان اگر اوضاع به همین منوال پیش میرفت، سقوط نظام حتمی و تجزیه ایران محتمل بود. آنها میگویند دوم خرداد مانع این اتفاق شد و عمر حکومت را تمدید کرد [! اما] بعداً که اصلاح طلبان دریافتند پیشبرد برنامههایشان به این سادگیها نیست، دوباره القای حس خطر و بحران را شدیدتر از هر زمان از سر گرفتند. اوج این روند نامه ۱۲۷تن از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم در سال ۱۳۸۱ خطاب به آیت الله خامنهای بود؛ «شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت. با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.»
بیبیسی میافزاید: تحلیل اصلاح طلبان این بود که لشکرکشی آمریکا به افغانستان خطر حمله آمریکا به ایران را نیز افزایش داده و ایران باید برای پیشگیری از این اتفاق نشان دهد که هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی عقب نشینی کرده است. تحلیل اصلاح طلبان این بود که اگر آمریکا ببیند در ایران اصلاحات شده و رهبرانش کوتاه آمدهاند، فکر حمله به ایران را کنار خواهد گذاشت. آنچه در عمل اتفاق افتاد کمکهای پنهان به آمریکا در جنگ افغانستان بود. آمریکا پاسخی را که ایرانیان [دولت خاتمی] انتظار داشتند به این همکاری نداد. ایران حتی حاضر شد فعالیتهای هستهای خود را در معرض نظارت بیشتر بازرسان قرار دهد.
این تحلیل خاطرنشان میکند: طرفداران اصلاحات احساس میکردند که اگر آیت الله خامنهای بعضی خواستههای آنها را پذیرفته، پس ابتکار عمل را ربودهاند. آنچه آنها با به کارگیری و رواج دادن عبارت «جام زهر» در پی آن بودند یک نمایش آشکار ضعف از طرف آیت الله خامنهای بود. اما او نگذاشت انعطافهایش نشانه ضعف تلقی شود.
بیبیسی با اذعان به اینکه «حکومت در ایران همچنان ظرفیت آن را دارد که با جابجایی مدیریتهای اجرایی از طریق ساز و کار انتخابات، رویههای موجود را تغییر دهد بدون آنکه نگران بقای خود باشد»، مینویسد: تحریم هیچ حکومتی تاکنون به سقوط آن منجر نشده است. ترساندن رهبری از سقوط نظام به دلیل تحریمها یا فقدان دموکراسی [ادعای گروههای اپوزیسیون در تحلیلها] مبنای تاریخی ندارد.
تحلیلگر این رسانه میافزاید: برای آیت الله خامنهای طبعاً اولویت، حفظ و بقای نظام است. اگر او به این برداشت نرسد که نظام در خطر است، دلیلی برای تغییر جهت ندارد. شاید اگر اکبر هاشمی رفسنجانی یا حتی محمد خاتمی زمام اجرایی کشور را به دست بگیرند، فضای سیاسی باز شود اما بقا و اقتدار جمهوری اسلامی لزوماً در گرو این نیست که زندانیان آزاد یا سخت گیری شورای نگهبان کمتر شود.
بیبیسی در ادامه این تحلیل تصریح کرد: رهبری دلیلی نمیبیند برای رفع خطری که وجود آن را قبول ندارد عقب نشینی کند. کشور با سپردن امور اجرایی به چهرههای وفادار به نظام به اندازه کافی فضا برای مانور خواهد داشت و نیازی به بازی دادن چهرههای مخالف احساس نمیشود.
در ادامه این تحلیل آمده است: آیت الله خامنهای نشان داده که اگر مصلحت نظام را در گرو نرمش نشان دادن ببیند این کار را خواهد کرد چنان که در اوج جنگ قدرت بین اصلاح طلبان و محافظه کاران، از خود نرمشهایی چند نشان داد. نمونه آن دستورش به شورای نگهبان مبنی بر تأیید نتیجه انتخابات تهران، تایید افتتاح مجلس ششم، دستور به آزادی یک نماینده اصلاح طلب آن مجلس از زندان بود و یا دستور به تایید دو نامزد ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ [معین و مهرعلیزاده] که شورای نگهبان رد صلاحیت کرده بود.
بیبیسی با اشاره به تلاش عناصر ضد انقلاب و فتنه گر برای ایجاد فضای ترس نسبت به بحرانها و اورژانسی نشان دادن وضعیت نوشت: تلاش برای ترساندن از سقوط نظام تاکنون جواب نداده و این گونه پیش بینیهای مخالفان در سالهای ممتد عمر جمهوری اسلامی درست از آب درنیامده است. آیت الله خامنهای نشان داده که خطر چالشهای پیش روی حکومت خود را بهتر از مخالفان تشخیص داده و دلیل آن هم پابرجایی این حکومت است. نظام همچنان برقرار است و به دلیل ترکیبی از شانس [!]، تدبیر و سرکوب [!]، امروز در اقتدار کامل به سر میبرد.
Sorry. No data so far.