در ماههای اخیر انتقادهای اصحاب فکر و اقشار متنوعی از مردم به خاطر تولید و گاه اکران برخی فیلمهای منافی ارزشهای اسلامیـانقلابی، دامنگیر مدیریت سینمایی شده است. ممانعت حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی از اکران فیلمهای مذکور و اعتراضات گروههای مذهبی باعث شد موجی از سؤالها و ابهامها در مورد عملکرد تیم سینمایی دولت دهم در رسانهها مطرح شود؛ تیمی که خود را متعلق به گفتمان انقلاب اسلامی میدانست، ولی در عمل چیزی غیر از آن را به نمایش گذاشت. آنچه در پی میآید گفتوگویی است با رئیس سازمان سینمایی کشور که متأسفانه از طرف ایشان نیمهکاره رها شد.
یکی از مطالبات جدی حامیان گفتمان انقلاب اسلامی در حوزهی هنر، بحث استیفای مطالبات رهبری در عرصهی هنر و به طور اخص سینماست. از این منظر، تعریف و تلقی سازمان سینمایی کشور، به عنوان متصدی اصلی سینمای کشور، از این مطالبات، به ویژه سینمای اسلامی که معظمله چند مرتبه مطرح نمودند چیست؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت سینمایی آن، چه برنامههایی را برای تحقق و برآوردهسازی این منویات انجام داده است؟ و تا چه اندازه کارنامهی معاونت سینمایی خودتان را مطابق با مطالبات مقام معظم رهبری در این عرصه ارزیابی مینمایید؟
انگیزهی اصلی پذیرفتن این مسئولیت پر از جنجال برای بنده و همراهانم واقعاً چیزی جز این نبود که بتوانیم راه را برای تحقق دیدگاه مقام معظم رهبری در سینمای کشور هموار کنیم. میتوانم بگویم که در عمل، متأسفانه در دورههای بسیار زیادی از سالهای گذشته، این نوع تصمیمات، سیاستگذاریها و برنامهریزیها خیلی در مسیر منویات و دیدگاههای رهبر انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب حرکت نمیکرد. البته ما فیلمسازان دغدغهمندی داشته و داریم که آثار ارزشمندی را از خود به جای گذاشتهاند؛ اما مسیر کلی این حرکت چندان همجهت با آرمانهای انقلاب و منویات رهبری نبود.
من در ابتدای حضورم در سینما اشاره کردم که ما 3 سال فرصت میخواهیم برای اینکه زمینهسازی کنیم، بسترسازی کنیم برای اینکه بتوانیم شرایط را مهیا کنیم و تازه از آنجا شروع کنیم برای تحقق این هدفی که در سینمای ایران گم شده است. میتوانم بگویم به لطف الهی بیش از 80 درصد آن برنامهریزیهای اولیه محقق شده است و در حال حاضر، در آغاز راهی قرار داریم که میتوانیم چگونگی تحقق این دیدگاهها و رویکردها را در سینما تبیین نماییم و برنامهها و ابزارهایش را محقق کنیم که یکی از آن شرایط، در واقع سند سینماست. سندی که بتواند مدیران و مسئولین را در این مسیر سوق بدهد تا در این مسیر گام بردارند.
اما مهمترین محور، برای محقق کردن آن دیدگاهها و منویات، خود سینماگران و فیلمسازان هستند. من فکر میکنم در این مسیر راه دشواری داریم؛ به جهت اینکه باید بتوانیم قبل از هر چیزی با فیلمسازان به یک گفتمان و دغدغهی مشترک برسیم. این مسیر، مسیری طولانی است. به هر حال، هر فیلمسازی برای خودش صاحب سبک و اندیشه و تفکر است. اینکه شما بتوانید آنها را مجاب کنید که با آن رویکرد کلی و اِنشاءالله متأثر از تفکر و اندیشهی رهبری، به یک گفتمان و فهم مشترک برسیم، یک مقداری زمان میبرد و در این مسیر من فکر کنم رسانهها مسئولیت سنگینی دارند که به نوعی باید تکتک فیلمسازان را به این صرافت برسانند که تحقق نگاه رهبری در سینما مثلاً از این طریق امکانپذیر میشود. این، کار پیچیده و سختی است. همان طور که رهبری معظم انقلاب فرمودند، هنر و سینما بخشنامهای نیست،
چون ما نمیتوانیم یک مطلب را تبدیل کنیم و به کاغذ بیاوریم و رسمی کنیم و بعد فکر کنیم همه همراه خواهند شد. این کار نیاز به یک تعامل و گفتوگوی درازمدت، اعتماد متقابل و فهم مشترک دارد. اِنشاءالله خداوند به همهی ما و به ویژه مسئولین سینمایی در درجههای مختلف توفیق بدهد تا همهی ما با دغدغهمندی در این مسیر ورود پیدا کنیم.
جناب شمقدری، زمان انتصاب حضرتعالی به معاونت سینمایی ارشاد، با توجه به شناخت قبلیای که از جنابعالی داشتیم، از این انتصاب بسیار خرسند بودیم، چرا که به هر حال فردی به این کرسی تکیه زده بود که پیشتر از هنرِ دینی و سینمای اخلاقی صحبت میکرد و در مجموع به هنر دینی اعتقاد داشت. با توجه به فرمایشی که خودتان داشتید، گفتید 3 سال زمان میخواهید برای اینکه بعضی از برنامههایتان را محقق کنید. سال اول و دوم اتفاقات زیاد مثبتی نیفتاد، اما سال سوم مدیریت شما و در جشنوارهی سال پیش، تولیدات سینمای ایران وارد مقولاتی شد که نه تنها تأمینکنندهی دیدگاه مقام معظم رهبری نبود، بلکه شاید بتوانیم این تفسیر را بکنیم که در تقابل با آن دیدگاهها هم قرار گرفت؛ به طوری که در ارزیابی کلی برآیند کار، شیب نزولی تولیدات با سرعت زیادی ملموس بود. تولید نمایش 15 فیلم با موضوع خیانت شاهدی بر این مدعاست…
اگر سینما را خوب بشناسیم و بستر کار را خوب تشخیص بدهیم، دچار این خطا نمیشویم. من معتقد نیستم این اتفاق افتاده است، اما از این طرف هم معتقد نیستم همهی کارهای انجامشده کاملاً قابل تأیید هستند. من یک شاخص میدهم و به نظرم بقیهی بحث نیاز به جلسات جدیتری دارد. در حال حاضر فرصت نیست. من میتوانم بگویم در همهی این دوران، متأسفانه با پول مستقیم معاونت سینمایی، فیلمهایی ساخته شد که ذاتاً با گفتمان انقلاب اسلامی همراه نبودند، اما معاونت سینمایی از طریق مؤسسات وابسته به خودش، روی این فیلمها سرمایهگذاری کرد، پول گذاشت و بعد کار را هم خودش توقیف کرد.
ما در گام اول حداقل دچار چنین خطایی نشدیم؛ یعنی فیلمهایی که ما روی آنها سرمایهگذاری کردیم، فیلمهایی بودند که همهشان قابل دفاع هستند. البته طبیعی است، هر فیلمی ممکن است ضعفهایی هم داشته باشد، ولی این فیلمهایی که شما اشاره کردید، یعنی فیلمهایی که در جشنوارهی سال گذشته باعث شد یک جریان رسانهای علیه سازمان سینمایی راه بیفتد، همهشان فیلمهایی هستند که در بخش خصوصی ساخته شدهاند. در واقع هیچ کدام از این فیلمها ربطی به حمایتهای سازمان سینمایی ندارند.
به نظرم یک جلسه لازم است که کار کارشناسی بشود و راجع به مأموریتهای بخش خصوصی، با توجه به اینکه میآید وسط و سرمایهگذاری میکند و نمیخواهد دچار ضرر و زیان شود، باید نشست و فکر کرد که راهحل چیست. وقتی ما در بخش دولتی روی فیلمهایی مثل «راه ابریشم» بالغ بر 6 میلیارد سرمایهگذاری میکنیم و فقط 300 میلیون تومان آن برمیگردد، هیچ کس نگران نمیشود، چون سرمایهی دولت بوده و بخش خصوصی متضرر نشده است. دولت هم یک روز من هستم، فردا کسی دیگر. نگرانی ظاهراً ایجاد نشد. اما در بخش خصوصی چنین معادلهای هیچ وقت نمیتواند محقق شود. بخش خصوصی اگر مبلغی را میآورد و سرمایهگذاری میکند، دنبال این است که سرمایهاش برگردد، وگرنه نابود میشود.
تصور بنده این است که شما معتقدید صرف اینکه فیلمهایی با مضامین ضداسلام و انقلاب با بودجهی دولتی ساخته نشود، به رسالت خود عمل کردهاید. پس شأن مدیریتی شما چه میشود؟ آیا رئیس سازمان سینمایی یا معاونت سینمایی ارشاد باید به این حداقلها قانع باشد؟ حال به مسائل دیگر نمیپردازیم که برخی از فیلمهایی که در سینماهای حوزهی هنری نمایش داده نشدند، خسارت از پول بیتالمال میگیرند. سؤال اینجاست که چرا مدیریت سینمای کشور به این حداقلها رضایت میدهد. چرا قبل از تولید، فیلمنامهها مورد ارزیابی جدی قرار نمیگیرند؟
شما بحث شیب نزولی را کردید. من میگویم شما دارید اشتباه میکنید. اتفاقاً ما در شیب نزولی قدم برنداشتهایم. اتفاقاً شیب ما صعودی بوده است. به عنوان اولین گام، ما روی فیلمهایی که قرار است توقیف شوند یا فیلمهایی که در مسیر توقیف شدن حرکت میکنند سرمایهگذاری نکردهایم. این یک گام مثبت و رو به جلوست.
نگاه شما خیلی حداقلی است.
نگاه شما سیاسی است. بالاخره در همین دورهی قبل، فیلمهایی ساخته شد که توقیف شدند، در حالی که پولشان را معاونت سینمایی وقت داده بود؛ یعنی فیلمها را توقیف و بعضاً حتی آنها را مخفی کردند. فیلمهای مخفیشده را ما علنی نکردیم. حداقل ما یک گام به جلو رفتیم که بودجهی حمایتی صرف فیلمهایی شود که اِنشاءالله توقیف نشود و روی فیلمهایی سرمایهگذاری شود که ارزشمند باشند و بتوان به آنها اتکا کرد. به نظر من، اگر بخواهیم بحث را به فضای سیاسی ببریم، به نتیجه نمیرسیم.
اصلاً نگاه ما سیاسی نیست. ما دغدغهی محتوا و مضمون سینما را داریم و خودمان را منتقد اصلی هر گونه عدول از گفتمان انقلاب اسلامی میدانیم. برای ما افراد مهم نیستند، سیاستها اهمیت دارند.
در فضای فرهنگی من به بزرگترین چالش اشاره کردم. بزرگترین چالش این است که فیلمساز ما خودجوش باید حاضر باشد در این مسیر گام بردارد. اگر فیلمساز به سمت فیلمهای ارزشمندی که مورد وثوق شماست حرکت نکند، چه کار باید کرد؟ این کار پیچیدهای است که به نظرم بسیار زمان میبرد. ما نمیتوانیم با دستورالعمل و تحکم فیلمساز را وادار کنیم فیلمی بسازد که دغدغهاش نیست یا به آن علاقهای ندارد و دنبال نگاه دیگری است.
ما باید کاری کنیم جریان فیلمسازانی که نسبت به آرمانها و افکار و اندیشههای انقلاب دغدغهمند هستند حرکت کنند و کارشان را توسعه دهند. ما نمیتوانیم یکشبه فیلمساز خلق کنیم. فیلمساز برای اینکه فیلمسازی شود زمانی طولانی صرف میشود. ما در سینمای جوان کاری که کردهایم این بوده است که جریان ساخت فیلمهای سینمایی را متوقف کردهایم. این چیزی است که شما آن را نمیبینید و برایش ارزش قائل نیستید، در حالی که به نظر من بسیار ارزشمند است و ما جریان فرآیند فیلمهای سیاه را در سینمای کودک، در سینمای کوتاه متوقف کردهایم و برعکس، به سمتی رفتهایم که فیلمهای ارزشمندی ساخته شود یا حداقل فیلمها خنثی باشند. این به نظرم یک گام به جلو است و این شیب رو به کمال است، نه رو به نزول.
یک سری مسائل وجود دارد که در عالم نظر پسندیده است ، منتها من به عنوان مخاطب سینما وقتی پردهی سینما را میبینم و مقایسه میکنم، به هیچ عنوان این فرمایش شما به ذهنم تداعی نمیشود که ما مثلاً جلوی فیلمهای سیاه را گرفتهایم. برآیند کاری سینما را باید در پردهی سینما دید، نه در طرحها و برنامههایی که جنبهی شعاری دارند.
شما مثل کسی هستید که در کنار مزرعهی گندم ایستادهاید و الآن منتظر هستید که نان داغ را بگذارند در کف دستتان. این کار زمان میبرد؛ یعنی شما برای اینکه به نان داغ برسید، حداقل باید یک سال صبر کنید.
قبول دارم که هنر یک مسئلهی سفارشی نیست و در دورهی خود حضرتعالی هم بسیاری از پروژههای سفارشی مثل فیلم «پایاننامه» با شکست مواجه شد.
اتفاقاً اصلاً این گونه نیست. «پایاننامه» اگر ساخته نمیشد، «قلادههای طلا» را شما نداشتید.
این گفتوگو در این نقطه و به صورت یکطرفه از جانب آقای شمقدری رها شد و نیمهکاره باقی ماند.
Sorry. No data so far.