به گزارش تریبون مستضعفین، حجتالاسلام رسول جعفریان در گفتگو با یکی از سایتهای خبری با حمله به حجتالاسلام پناهیان گزارههایی را طرح کرد که بازتابهای مختلفی در جامعه داشت. فارغ از بحث درباره افراد طرف دعوا، نقد محتوای دعوا باید با فضایی به دور از هیاهو انجام پذیرد. در بخشی از این گفتار آمده است:
حجت الاسلام جعفریان بحث «ظهور صغری» را که طراحی نوعی روند برای ظهور کبری باشد، نشأت گرفته از افکار سطحی سید حسن ابطحی دانست و گفت: نخستین بار، وی این مطالب را از ملا آقاجان زنجانی نقل کرد. ملا آقاجان یک روضهخوان در زنجان بود که مشتی داستان در اطرافش شکل گرفت. آقای ابطحی هم ذهنی دارد دور از فقه و پر از افکار و اندیشههای ماورائی که بسیاری از آنها مخدوش است و امروز بیش از هر زمان بیپایگی این حرفها روشن شده است. چطور آقای ابطحی در این حکومت زندانی و محدود میشود، اما افرادی مثل پناهیان که همان حرفها را، اما در قالب انقلابی میزنند و بعد از ظهور صغری، حرف از قواعد ظهور به میان میآورند و آمادهباش میدهند، به راحتی فرصت مییابند که مدام در سیما مطالب و افکار و اندیشههای بیاساسشان منتشر شود. این شخص در کجا درس خوانده؟ چه قدر فقه میداند؟ چه قدر با مبانی فلسفی اسلام آشناست؟ چهقدر تاریخ اسلام خوانده؟ کجا تحصیل کرده که که در هر بابی نظر میدهد؟ آیا واقعا قرار است هر کس خوش صحبت است و چند جمله را به هم وصل می کند و حرفهای درشت و تازه می زند که هیچ کدام محک خود را نزد علما پس نداده، باید بتواند از وقت سیما که متعلق به تمام مردم است استفاده کند؟
اما آیا ظهور صغری فقط از سوی سید حسن ابطحی طرح شده است؟جالب اینجاست که سایت بازتاب که سابقه کینهورزی نسبت به حجتالاسلام پناهیان را در پروندهاش بسیار دارد، همین موضوع را دستمایه مطلب دیگری ساخته است و با ذوقزدگی در آن، به طور ضمنی خواستار دستگیری حجت الاسلام پناهیان شده است!
اما به نظر میرسد که این ادعای آقای جعفریان مردود باشد. آیت الله مكارم شیرازی نیز سخنانی درباره ظهور صغری و کبری دارند. این نوشته در فصلنامه علمی -تخصصی ویژه امام مهدی علیه السلام (سال دوم شماره پنجم) پاییز آمده است که از آنجا نقل میشود:
همانطور که برای حضرت مهدی علیهالسلام یک غیبت صغری و یک غیبت کبرا است، یعنی درست مانند آفتاب وقتی میخواهد پنهان شود، ابتدا قرص خورشید پشت افق پنهان می شود ولی هوا نیمه روشن است و کم کم این روشنایی برچیده می شود و تاریک می شود
برای ظهورش هم یک ظهور کبرا و یک ظهور صغرا است. مانند موقعی که آفتاب میخواهد طلوع کند قرص خورشید هنوز پیدا نشده اما هوا نیمه روشن است و بعد خورشید دیده میشود .
مرحله غیبت ایشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ایشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبرا دارد. در ظهور صغری توجه مردم به امام زمان علیه السلام زیاد میشود و همهجا صحبت از امام زمان علیه السلام است و جلسات امام زمان علیه اسلام پرشور میشود و بحثهای امام زمان علیه السلام همهجا را میگیرد وضع طوری میشود که مردم تشنه میشود و آماده میشوند .
ما تصور میکنیم که در این عصر و زمان ما ان شاءالله در بین الطلوعین ظهور حضرت مهدی علیه السلام قرار داریم .
من فراموش نمیکنم پنجاه سال قبل موسساتی که به نام حضرت مهدی علیه السلام بود، خیلی کم بود و کتابهایی که درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدی علیه السلام به این گستردگی نبود اگر کسی چهل یا پنجاه سال قبل مسجد جمکران میرفت در بهترین شبها ده یا بیست نفر بودند اما الان صدها هزار نفر در بعضی از شبهای حساس هستند ما به سوی طلوع کبرا پیش میرویم.
اگر میخواهیم به آن ظهور کمک کنیم این ظهور صغرا را توسعه دهیم همین بحثهای مختلف درباره حضرت را میان جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان و مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم خلاصه با امواج نام مهدی علیه السلام را به همه دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پر رنگ کنیم تا نام حضرت مهدی علیه السلام در همه جلسات حضور پیدا کند من معتقدم اگر این کار را بکنیم این یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج میشود.
سئوال از حجت الاسلام جعفریان این است که آیا همه صفات و سئوالاتی که خطاب به حجت الاسلام پناهیان طرح کردید، خطاب به آیت الله مکارم شیرازی هم دارید؟ آیا ایشان هم سواد ندارد و از سید حسن ابطحی درس گرفته است؟
مغالطه به جای بحث علمی
فارغ از ادعایی که در گفتار آقای جعفریان بود و صحت آن مخدوش است، به شیوه مغالطهآمیز آن گفتار هم میتوان اشاره کرد. ادبیاتی مورد استفاده در نقد آقای پناهیان بدون استدلال و در موراد بسیاری به دور از منطق علمی ارائه شده است که موجب این ارتکاز میشود که شاید این دعوا جای دیگری ریشه داشته باشد که اینجا خود را نمایان کرده است.
یکی از شیوههای غلط در بحث علمی، «نقد خلع سلاح کننده» است. که در آن از جملاتی شبیه این استفاده شود که هر کس این طور فکر نکند، مشکل دارد یا هر کس آن طور فکر کند خیلی آدم خوبی است، مخاطب به روشی مغلطهآمیز خلع سلاح شده است. پس از آن با این فرض که هیچ کس نمیخواهد به صفتهای بد منتسب شود، اظهار نظرهای منتقد را تأیید میکند.
چنین مغالطهای بستن راه گفتگو و استدلال است و «مسموم کردن چاه» یا سرچشمه نام دارد. این مغالطه نوعی از مغالطه «شخصستیزی» و یک ادعای نامربوط است.
در این مغالطه، مغلطهکننده به جای نقد منطقی، تنها به دنبال روشهای جانبی برای توجیه حمله غیرمنطقیاش به مخاطب است. روش چنین استدلالی، فرض گرفتن بعضی صفتها به عنوان صفتهای خوب است. سپس با این ادعا که هر کس آن صفتها را ندارد، سخنانش قابل قبول نیست، طرف مقابل بحث را خلع سلاح میکند. در واقع مغلطهکننده با بیان مجموعهای از پیشفرضها به عنوان مقدمه، راه چارهای جز انکار ادعای اولیه برای مخاطب باقی نمیگذارد.
جملههای کلیدی که در این مغالطه زیاد به کار میروند، از این دست هستند: «فقط یک آدم کمسواد و ناآگاه ممکن است چنین عقیدهای داشته باشد.» یا «لطفاً طرح به اصطلاح جدید خود را ارائه دهید.»
در این نوع جملهها، مغلطهکننده با ارزشگذاری پیشاپیش بر روی ادعای طرف مقابل، از قبل او را در بحث بازنده اعلام کرده است.
نمونهی این مغالطه در بحثهای ادبی و هنری بسیار رایج است. مشابه چنین نقدی را احتمالاً زیاد دیدهاید که «هر کس از رمان جدید خانم الف خوشش بیاید و آن را یک اثر قابل توجه ادبی بداند، چیزی از ادبیات نمیفهمد.» چنین اظهار نظری به مخاطب نشان میدهد که اگر از آن رمان حمایت کند، عواقب بدی در انتظار اوست.
مهمترین نکته در مورد مغالطه مسموم کردن چاه این است که نمیتوان آن را از نوع استدلالهای اشتباه و مغالطهآمیز معمول به حساب آورد. در واقع در این مغالطه، استدلالی وجود ندارد و تنها با تهدید و ترساندن غیرمستقیم طرف مقابل با تعدادی پیشفرضهای ارزشگذاری شده، بحث به نفع مغلطهکننده پیش میرود. (توضیحات بیشتر را میتوان از اینجا و یا کتاب مغالطات از دکتر علیاصغر خندان مطالعه کرد.)
با توضیح این مغالطه شاید دیگر لازم به تطبیق هم نباشد که چگونه سعی شده است تا مغالطه جای استدلال را بگیرد و این سخن را رد کنند. حال آنکه ادعایی هم که برای مسموم کردن سرچشمه به کار رفته است، مخدوش و غیرواقع بوده است. آیا با این وجود لازم نیست آقای جعفریان به اصلاح ادبیات خود دست بزند و اگر ادعایی دارد به دور از جنجال و با تاکید بر ادبیات مغالطه آمیز طرح کند؟ تا زمانی که ادبیات از این جنس و حامل پیام رسانههایی باشند که دروغ و مغلطه شیوه عادیشان باشد، دور از انتظار است که این امر محقق شود. اما از امثال حجت الاسلام جعفریان دور است که در این بازی رسانهای گرفتار آیند و ابزار تسویه حساب سیاسی واقع شوند.
اصل نقد اقای جعفریان به چیزی بیش از صغرای ظهور بود
اون وقت کار شما مغالطه نیست ؟؟؟
البته درستش اینه که همه حق دفاع کردن داشته باشن
و البته موضوع برای حق طلب ها روشن میشود
http://www.teribon.ir/archives/172839/%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9B-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87.html
بازخوانی سخنان رهبری درباره مهدویت
نمیشود گفت ظهور نزدیک است؛ اما همیشه باید منتظر بود
از کارِ عالمانه و همراه با دقت در مسئلهى انتظار و مسئلهى دوران ظهور نباید غفلت کرد. و از کارِ عامیانه و جاهلانه بشدت باید پرهیز کرد. … کارهاى غیرعالمانه، غیرمستند، غیر متکى به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیلات و توهمات؛ اینجور کارى مردم را از حالت انتظار حقیقى دور میکند، زمینه را براى مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستى بشدت پرهیز کرد.
***
وقتى انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیلهى گمراهى اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستى بشدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوى، متکى به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، این هم کار هر کسى نیست، باید اهل فن باشد، اهل حدیث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفکر فلسفى باشد؛ بداند، حقایقى را بشناسد، آن وقت میتواند در این زمینه وارد میدان شود و کار تحقیقاتى انجام دهد. این بخش از کار را هرچه ممکن است، بیشتر باید جدى گرفت تا راه انشاءاللَّه براى مردم باز شود؛
البته مطمئنا صرفا حدسی است از جانب شما
و در کل همه صحبت های اقای جعفریان هم همچون همه صحبت های اقای پناهیان درست و صحیح نیست
و به راحتی میتوان از بین مطالب حقیقت را استخراج کرد بدون این که بخواهیم به اشخاص بپردازیم که نیاز به فراهم کردن شرایط گفتگو دارد
پس بهتره موضوع رو از دایره اشخاص خارج کنیم و مطلب درست رو پیدا کنیم و عمل کنیم
آش اینقد شور شد که صدای تریبون هم درومد!
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12889
مسئلهى انتظار هم كه جزء لاينفك مسئلهى مهدويت است، از آن كليدواژههاى اصلى فهم دين و حركت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى به سمت اهداف والاى اسلام است؛ انتظار؛ انتظار يعنى ترقب، يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن؛ اين معناى انتظار است. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است؛ بخصوص انتظارِ يك موجود حىّ و حاضر؛ اين خيلى مسئلهى مهمى است. اينجور نيست كه بگويند كسى متولد خواهد شد، كسى به وجود خواهد آمد؛ نه، كسى است كه هست، وجود دارد، حضور دارد، در بين مردم است. در روايت دارد كه مردم او را مىبينند، همچنانى كه او مردم را مىبيند، منتها نميشناسند.
هيچ وقت نميشود گفت كه حالا سالها يا مدتها مانده است كه اين اتفاق بيفتد،*هيچ وقت هم نميشود گفت كه اين حادثه نزديك است و در همين نزديكى اتفاق خواهد افتاد*. هميشه بايد مترصد بود، هميشه بايد منتظر بود. انتظار ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن هيئت و خُلقى نزديك كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت متوقع است. اين لازمهى انتظار است
متن تهیه شده برای یک قضاوت عادلانه تهیه نشده بود!
میشد خیلی بهتر ماجرایی که این چند وقت مطرح شد وسیله ای برای توجه به این امر مهم یعنی مهدویت گردد( مهدویت به سبک امام روح الله) یعنی دوری از مصادیق و توجه به عدالت خواهی و استکبار ستیزی است
خود ابطحی در مقدمه شبهای مکه رسما می گوید که ظهور صغری را ملااقاجان طرح کرد. اما من دلایلش را نپرسیدم. سپس خودش ادله اش را بیان می کند.
این هم که کسی مرجع تقلید و بزرگوار باشد معنایش این نیست که یک اشتباه هم نداشته باشد
اینکه مرجع تقلید یه چیزی فرمود معنایش این نیست که یک اشتباه هم نداشته باشد، درست ولی میخوام بدونم واقعا در مسائل دین که ما تخصصی نداریم باید حرف چه کسی رو بپذیریم،
چه کسی متخصص تر از یک مرجع تقلید در مسائل دین میتونه نظر بده!!!