محمود مطهرينيا، مديرگروه مطالعات راهبردي مهدويت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برخي كاستيها و نقاط قوت مجموعه نظام جمهوري اسلامي ايران و فعالان حوزه مهدويت در امر تبليغ مهدويت را مورد تحليل قرار داد و به بررسي چگونگي اين فعاليت در ديگر جوامع شيعي توسط نظام جمهوري اسلامي پرداخت.
سوء تفاهم ها و انحرافات ابتداي دهه 60 به بايكوت خبري فعاليتهاي مهدوي انجاميد
مطهرينيا سخنان خود را با بيان سير تاريخي فعاليت در حوزه مهدويت آغاز ميكند و ميگويد: ايران شاهد چند مقطع تاريخي در اين حوزه است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از سوي برخي جريانهاي داراي تفكرات خاص، بوي انحراف به مشام ميرسيد و بعضاً اشكالات قابل توجهي هم پيدا كردند كه با درايت حضرت امام (ره) با اين جريانهاي انحرافي در موقعيت مناسب و بجا مقابله شد.
وي ادامه ميدهد: اين اتفاق در اوايل دهه 60 اتفاق افتاد و پس از آن مقطع، تعدادي موضوع انحراف از خط انقلاب اسلامي را به طور كلي به همه فعاليتهاي مهدوي تعميم دادند تا حدود 15 سال يعني تا سال 74 شاهد بايكوت شديد مباحث جدي مهدوي در كشور بوديم و تا آن زمان، تنها افرادي از روي ارادت شخصي خود در حوزه مهدويت فعاليت ميكردند. در اين سالها بعضي از شهرهاي كشور پيشتاز فعاليتهاي شخصي و محدود بودند. يعني در همين دوره بايكوت خبري، مثلاً در شهر اصفهان، جلسات متعدد مهدوي سالم و بدون انحرافات، زير نظر علماي شهر برگزار ميشد و گزارشي تفصيلي و خواندني از آن در شماره 21 ماهنامه موعود آمده است.
مطهرينيا ميافزايد: حضرت امام (ره) اين موضوع كه «بايد به فساد دامن بزنيم تا شرايط ظهور مهيا شود» را كاملاً رد كرد. البته تا آنجاييكه به ياد دارم، از هيچ كس و گروهي اسم نياوردند؛ ولي اين گفته به همان جريان فعال مهدوي نسبت داده شد.
وي ادامه ميدهد: اين نسبت، الزاماً نسبت درستي نبود ولي عمده مشكل اين جريان به نگاه اجتماعي خصوصا در عرصه مهدويت آنها بازمي گشت.
مطهرينيا توضيح ميدهد: اين موضوع در ابتدا زاويه انحراف و فاصله گرفتن از جريان انقلاب نبود؛ چون بزرگاني از نظام تا پيش از اين ماجرا ارتباطهايي با انجمن داشتند؛ اما بعد از پيروزي انقلاب، اين نگاه اجتماعي به دين بود كه يك فاصلهاي بين انجمن مورد ذكر و توده مردم به وجود آورد و در واقع اصل انحراف خودنمايي كرد. البته فعاليتهاي اين مجموعه در سالهاي بعد در عرصه هاي مختلف تعطيل نشد.
چگونگي گسترش فعاليتهاي مهدوي در نيمه دوم عمر انقلاب
وي در ادامه تأكيد ميكند: البته در دوران بايكوت خبري، در شهرهايي مثل اصفهان جلسات مهدوي وجود داشت. همچنين بعضي از انتشاراتيهاي سطح كشور، جسته و گريخته كتابهاي مهدوي چاپ ميكردند، تا اينكه در سال 74 مؤسسه موعود با يك نگاه اجتماعي و پاسخگويي به معضلات اجتماعي و نه نگاه سنتي كلامي- تاريخي راهاندازي شد كه نقطه عطفي در فعاليتهاي مهدوي كشور محسوب ميشود. اين مؤسسه كه به همت استاد و محقق فرهيخته كشور آقاي اسماعيل شفيعي سروستاني راهاندازي شد، با يك نگاه كاملاً متفاوت با تمام نگاههايي كه تا پيش از آن در طول قرنها وجود داشت، به موضوع مهدويت، پرداخت.
وي افزود: همزمان با اين ماجرا، معاونت فرهنگي مسجد جمكران هم شروع به فعاليت كرد و جريان تازهاي در فعاليتهاي مهدوي شكل گرفت. جالب است بدانيد، زمانيكه مؤسسه فرهنگي موعود راهاندازي شد، بعضي از بزرگان ترديد داشتند كه نشريهاي تخصصي با موضوع مهدويت قابليت چاپ و انتشار را داشته باشد و حتي بعضي از اين بزرگواران اين تعبير را به كار برده بودند كه شما بيشتر از 4 يا 5 شماره نميتوانيد نشريه خود را منتشر كنيد. اما الآن نه تنها انتشار اين مجله از 114شماره و 2 پيششماره گذشته؛ بلكه تعداد نشريات منتشر شده در اين حوزه قابل توجه است و هر كدام از زاويه اي به اين موضوع مي پردازند.
مديرگروه مطالعات راهبردي مهدويت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در ادامه سخنان خود ميگويد: مؤسسه موعود راهاندازي شد؛ ولي همچنان صحبت كردن از امام زمان (ع) از نظر خيليها جرم محسوب ميشد و به عنوان يك فعاليت انحرافي به آن مينگريستند. به هر حال حدود7 سال پس از آغاز فعاليتهاي اين مؤسسه و انتشار مجله موعود، بعد از سال 80 راهاندازي مجموعههاي مهدوي در حوزه علميه قم و ديگر جاها رشد پيدا كرد و به آرامي همايشهايي در حوزه مهدويت برگزار شد.
مطهرينيا فزود: در همان ايام گفتمان مهدويت در قم آغاز به كار كرد كه گفتمان سالانهاي را برگزار ميكرد و در نهايت به تأسيس مؤسسه «در انتظار نور» منجر شد كه الآن به «پژوهشكده مهدويت و آيندهپژوهي» تبديل شده است و ذيل پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي قم مشغول به فعاليت است. علاوه بر اين جريان، همايش دو سالانه بررسي ابعاد وجودي حضرت مهدي (عج) ابتدا در استانهاي مرزي جنوب شرق و مناطق سنيخيز كشور با نگاه تقريب بين مذاهب برگزار شد، بعد از آن اين همايشها به تهران منتقل شد. در همان سال مركز تخصصي مهدويت و مجله انتظار شروع به فعاليت كردند و پس از مدتي تعدادي از اين بزرگواران با جدا شدن از مركز تخصصي براي انجام كارها و برنامه هايي متفاوت مؤسسه آينده روشن را راهاندازي كردند كه چندي است به پژوهشكده مهدويت تغيير نام داده است. البته ارزيابي عملكرد هركدام از اين مجموعه ها نيازمند مجال مفصلي است.
حضور نهادهاي دولتي در فعاليتهاي مهدوي
وي ادامه ميدهد: تقريباً تمامي اين جريانات و فعاليتهاي مهدوي كه ذكر شد، خصوصي يا شبه خصوصي بودند، تا اينكه آرام آرام با ورود شهرداري تهران از سال 84 به بعد به اين موضوع، فعاليت مهدويت ابعاد تازهاي پيدا كرد و جريانهاي دولتي و شبه دولتي در حوزه مهدويت وارد شدند. از يك طرف، حمايت از برخي مجموعههاي مهدوي همسو با خواسته هاي آنان در دستور كار اين جريانات قرار گرفت و از طرفي، صحبتهايي پيش آمد كه نسبتي با موضوع مهدويت نداشت. هر چند بسياري از برنامهها و طرحهاي دولتي با اعتراضها مواجه ميشد و به منصه عمل نميرسيد، اما به هر حال خود ايدههايي مثل برگزاري كارناوالهاي شادي جمكران تا حرم امام (ره)، كيكهاي چند طبقه براي ايام نيمه شعبان و … كه با موضوع عدالت مهدوي نسبتي نداشت، مطرح مي شد.
مطهرينيا ميگويد: بين تمام زحمات درخور تقديري كه توسط نهادهاي شبهدولتيها كشيده ميشد، اينگونه ارائه طرحها هم مطرح ميشد تا اينكه اين ماجرا به عرصه دولت هم كشيده شد. در عرصه دولتي به طور مشخص آقاي احمدينژاد در طول مدت رياستجمهوري خود، چه در داخل و چه در خارج كشور، بارها به عنوان يك آرمان مطلوب و محبوب خود در جايگاه حقيقي و حقوقي به انحاء مختلف به موضوع مهدويت پرداخت كه بازتابهاي قابل توجهي هم داشت.
وي به بيان يكي از اين بازتابها ميپردازد و ميگويد: پس از اولين سخنراني آقاي احمدينژاد در سازمان ملل كه با دعاي فرج آغاز و نام و ياد حضرت مهدي (عج) در آن جلسه مطرح شد، معاندين چندين كتاب در رد مهدويت و منجيگرايي شيعي تأليف و منتشر كردند. اين كتابها عموماً از سوي يهوديهاي ساكن آمريكا منشر شدند كه حتي برخي از آنها به داخل كشور هم آمد. از جمله ميتوان به «منجي يا ويرانگر»، «آيا مهدي همان دجال(آنتي كرياست) است» اشاره كرد كه در آمريكا منتشر شدند. به هر حال، بعد از ورود احمدينژاد، حمايتهاي دولتي از بعضي جريانهاي مهدوي شكل تازه اي به خود گرفت كه البته برخي كه به ايشان انتقاد داشتند هدف تير حملات خود را اعتقادت مهدوي آقاي احمدي نژاد قرار دادند تا جايي كه در برخي روزنامههاي رسمي و فعال و قديمي كشور به طور رسمي مطالب مسلم و غير قابل خدشهاي مانند مسجد جمكران را رد كردند، شايد از اين طريق بتوانند در رقابت يا دشمني با ايشان پيروز شوند.
افق ديد ما بايد ظهور امام عصر (ع) و راهبرد ما بر اساس زمينهسازي براي ظهور منجي باشد
وي بيان اينكه در 3 دهه اخير، نظام آنگونه كه بايد و شايد در حوزه مهدويت فعاليت نكرده است، ميگويد: عليرغم اينكه حضرت امام خميني (ره) يك نگاه مهدوي و انتظارمحور داشت و با هدف تأسيس يك جامعه منتظر و زمينهساز ظهور، نظام را تشكيل داد؛ با توجه به سوء تفاهمهايي كه براي برخي به وجود آمد و سرايت پيدا كرد، فعاليتهاي نظام در حوزه مهدويت خيلي گسترده نبوده است.
وي تأكيد ميكند: ما پتانسيلهايي در حوزه مهدويت داشتيم و داريم كه هنوز هم مغفول ماندهاند. موضوع مهدويت ميتواند پاسخگوي تمام نيازهاي روز جامعه چه فردي، چه خانوادگي، چه جمعي و چه اجتماعي باشد. سفرهاي كه خداوند براي تمام مخلوقات خودش باز كرده و هر كس به فراخور نياز و علاقه و توانايي خودش ميتواند از اين سفره بهرهمند شود. ما نسبت به اين موضوع خيلي غفلت كردهايم، كارهاي تخصصي جدي بسياري در حوزه مهدويت ميتوانند انجام شوند. يكي از اين كارها داشتن «نگاه راهبردي» است. نگاهي كه بايد مبناي عملكرد سياستگذاريهاي كلان كشور ما شود.
مطهرينيا با ابراز تأسف ميگويد: در برنامههاي توسعه، اين نگاه خودش را نشان نميدهد. در صورتيكه ما وقتي يك جامعه زمينهساز و يك دولت زمينهساز تعريف ميكنيم، افق ديد آن بايد ظهور امام و راهبرد ما زمينهسازي براي ظهور حضرت باشد نه رسيدن به جامعه غافل و عاري از خدا و حجت غربي.
شعار غرب در زندگي اجتماعي «خدا مرد» است
مديرگروه مطالعات راهبردي مهدويت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در ادامه ميگويد: غرب مسيري را شروع كرده كه با شعار «خدا مُرد» آغاز شد. وقتيكه امثال «نيچه» اعلام كردند، خدا مرد، اعتقاد به خدا به گنجهها رفت و مسيري را با عنوان زندگي اجتماعي بدون خدا شروع كردند و با اين نگاه برنامهاي را براي زندگي اجتماعي خود تعريف كردند. حال ما نميتوانيم همان برنامه را ترجمه كنيم و در كشورمان پياده كنيم. نتيجه طبيعي غرب بيخدا بروز احساس جدي خلأ معنوي است كه امروز به طور قابل توجهي دامن جوامع مختلف را گرفته است.
مدعيان در جمعهايي ظاهر ميشوند كه ما نتوانستهايم خوراك سالم به آنجا برسانيم.
وي ادامه ميدهد: اكنون فعاليت در عرصه مهدويت افزايش يافته است. در يك دهه اخير حجم فعاليتهاي مهدوي زياد شدهاند. ميتوان اين رشد را در عرصه انتشارات، سخنرانيها و عرصه كتاب و مجله به راحتي مشاهده كرد. اين افزايش حجم دو خروجي داشت. اگر آنهايي كه وظيفهشان فعاليت در حوزه مهدويت بوده ( اين وظيفه گاهي اوقات بياني و سخنراني و نوشتاري است و گاهي اوقات حمايتهاي مالي، اجرايي و هر كس كه هر قدم و قلمي ميتواند در اين مسير قرار داشته باشد) وظايف خود را انجام داده باشند، نتيجهاش را هم ديدند؛ چون حضور در اين فعاليت پاسخ به نياز فطري و به روز مخاطب بوده است.
مطهرينيا ميافزايد: كوتاهي در اين حوزه مشكلزا بوده است. يعني در حقيقت در هر جايي كه كوتاهي كرديم و به مخاطبهاي تشنه، پاسخ به روز و متناسب را نداديم، با پديده ظهور مدعيان مواجه شدهايم. مدعيان در جمعهايي ظاهر ميشوند كه ما نتوانستهايم خوراك سالم به آنجا برسانيم.
وي ميافزايد: هرگاه شخصي مخاطب خودش را به اسم دين، به فساد و فحشا دعوت ميكند و به تاراج اموالش سوق ميدهد، هر عقل سليمي متوجه ميشود كه اين شخص با موضوع پاك و زيباي مهدويت، هيچ نسبتي ندارد؛ اما چون فعالان مهدويت كمكار بودهاند، منحرفان به دنبال سوء استفاده از فطرت پاك و تشنه حقيقت مردم بودند.
مديرگروه مطالعات راهبردي مهدويت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در بخش ديگري از سخنان خود اظهار ميكند: اگر به يك فطرت پاك، خوراك سالم نرسد، اولين پاسخگو را اجابت ميكند. تصور كنيد كسي در بياباني تشنه لب در حال حركت است. بعد از يك تشنگي خيلي شديد به يك مرداب و گندابي ميرسد، اگر آدم اهل فكر و انديشهاي باشد، ميفهمد كه نبايد اين آب را بنوشد؛ اما اگر اسير و مقهور تشنگياش باشد، به تشنگي خودش توجه دارد و نه به سلامتي خود و ناپاكي آب و خيلي راحت آن را مصرف ميكند. در نتيجه هم بيمار و هم تشنهترميشود. پديده مدعيان هم در واقع به اينگونه بوده است.
تأثير انقلاب اسلامي در جريانهاي مهدوي جهان
محمود مطهرينيا همچنين به نگراني و هراس منكران مهدويت شيعي در سراسر جهان از انقلاب اسلامي و رهبر كبير آن اشاره ميكند و ميگويد: در اواخر دهه 50 شمسي و اوايل روي كار آمدن حكومت اسلامي، «شيخ راغب حرب» مبارز ضد صهيونيستي توسط اسرائيليها دستگير ميشود. دو گروه براي بازجويي از وي ميآمدند. گروه اول چهرههاي خشن نظامي بودندد و گروه دوم، چهره كاملاً علمايي و تيپ خاخامهاي يهودي داشتند. عمده سؤال گروه دوم از «شيخ راغب حرب» اين بود كه آيا آيتالله خميني كه در ايران حكومت را به دست گرفته، همان امام زماني است كه شما منتظر او هستيد؟ اين موضوع هراس آنها را از ظهور امام زمان نشان ميدهد(تفصيل اين ماجرا در شماره 39 مجله موعود و در قالب ميزگرد مسيحيت صهيونيستي آمده است).
وي ادامه ميدهد: همچنين در سال 1980 همايشي با موضوع شيعهشناسي در تلآويو برگزار شد كه در سالهاي بعد در آمريكا، انگليس، اسرائيل و برخي كشورهاي غربي ادامه پيدا كرد. اين همايش در واقع نگاه منجيباور مهدوي و سير تحولات تشييع را به طور خيلي جدي و تخصصي مورد مطالعه قرار داد و به دنبال راهكارهايي براي مقابله با انقلاب اسلامي و باورهاي شيعي درباره مهدويت هستند.
محمود مطهرينيا، مترجم كتاب «شش ماه پاياني» (تقويم حوادث شش ماهه پيش از ظهور) در پايان سخنان خود اظهار كرد: شايد ايران يكي از آخرين كشورهايي است كه در آن شاهد راهاندازي و تأسيس دانشكدههاي شيعهشناسي و اسلامشناسي بوديم. اين موارد نشان ميدهد كه تا چه اندازه در اين علوم كمكار بودهايم. رسيدن به جايگاه واقعي فعاليت براي تبليغ مهدويت در داخل و خارج كشور نيازمند تلاش بيشتري است كه بايد مورد توجه همه از مسئولان تا مردم عادي باشد. موضوع مهدويت اين قابليت را دارد كه دانشگاه هايي به طور تخصصي و انحصاري به آن بپردازند؛ اما ما هنوز حتي به خم كوچه اول راه هم نرسيدهايم و از دشمنانمان در اين حوزه حقيقتاً عقبتريم. استاد «علي كوراني» در مقدمه كتاب «عصر ظهور» مينويسند، در سازمان سيا پروندهاي از امام زمان (ع) وجود دارد كه تنها عكس ايشان را كم دارد. آيا واقعا اطلاعات ما درباره امام عصر (ع) در اين حد هست؟
Sorry. No data so far.