شاید بتوان فتنه ۸۸ را نقطه عطفی در جریانات و اتفاقات سالهای اخیر دانست که البته بسیاری از تحولات سالهای آتی نیز متأثر از آن رقم خواهد خورد؛ اکنون و در آستانه انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نیز آنچه در تعیین سرنوشت این انتخابات بیش از سایر مولفهها تأثیرگذار و تعیینکننده خواهد بود، مسئله فتنه ۸۸ و عملکرد سران فتنه در حوادث و اتفاقات پس از انتخابات سال ۸۸ است به گونهای که در تحرکات اخیر اصلاحطلبان نیز به وضوح ترس و واهمه از عواقب رفتاری و عملکردیشان در جریان فتنه ۸۸ آشکار است.
در واقع، عمدهترین مانع در مسیر اصلاحطلبان برای امید بستن به پیروزی در انتخابات آتی ریاستجمهوری، وقوف به این واقعیت است که تودههای مردمی که از نزدیک وقایع پیش و پس از انتخابات ۸۸ و عملکرد سران و چهرههای اصلاحطلبان را رصد کردهاند و با چشمان خود نظارهگر آتشافروزیهای فتنهگران و حمله آنان به تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند، هیچ مجالی برای عرض اندام چنین افرادی در عرصه رقابتهای آتی انتخابات ریاست جمهوری نخواهند داد.
اما یکی از واقعیتهای غیرقابل انکار فتنه ۸۸، نقش و عملکرد «سران فتنه» است که به حق در حوادث پس از انتخابات در دشمنی و عناد با این نظام و مردم و در همکاری و همراهی تام و تمام با دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران در جریان فتنه ۸۸، سنگ تمام گذاشتند و آتش فتنهای را برافروختند که هزینههای بسیار سنگین و البته نابخشودنی را بر گرده این ملت و نظام تحمیل کرد.
دمیدن در شیپور تقلب، فراخوان برای اردوکشیهای خیابانی، طرح ادعای کذب تجاوز به دستگیرشدگان اغتشاشات پس از انتخابات، تکرار شعارها و خواستههای طرح شده از سوی مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا، به هرج و مرج و آشوب کشیدن خیابانهای تهران، همدستی با گروهکها و چهرهای ضدانقلاب در جریان آشوبهای خیابانی، ارتکاب به فجایع و حرمتشکنیهای روز عاشورای ۸۸ تنها گوشهای از خیانتها و خباثتهای سران فتنه در جریان فتنه است.
اما مسئلهای که بهانه بازخوانی مختصر نقش سران فتنه در حوادث پس از انتخابات ۸۸ در این یادداشت شد، اظهارات اخیر یکی از چهرههای موجه اصولگراست که در این اظهارات، وی با تاکید بر سخنان چندی پیش خود مبنی بر اینکه «نامزدهای سال ۸۸ را اهل فتنه نمیدانم» اعلام کرده است: «آنها (سران فتنه) مانند برادران حضرت یوسف (ع) هر وقت برگردند، با آغوش باز جمهوری اسلامی و نظام روبهرو خواهند شد.»
چنین اظهاراتی از شخصیتی که به اذعان خودش ۶ رئیسجمهور را در طول عمر سیاسی پس از انقلاب همراهی کرده است، قابل تأمل و البته تأسفانگیز است.
آیا صرف ابراز پشیمانی سران فتنه برای آغوش باز کردن نظام کفایت میکند و آیا امروز جمهوری اسلامی ایران باید در صورت ابراز ندامت این افراد، برای آنها آغوش باز کند و به تبع آن زمینه حضور همهجانبه مجدد آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور را فراهم کند؟
آیا اینکه برادر عزیز و پیشکسوت ما، عملکرد سران فتنه را با عملکرد «برادران حضرت یوسف (ع)» مقایسه کرده، قیاسی معالفارق نیست؟ چطور میتوان کرده سران فتنه که به نوعی محاربه با کیان نظام جمهوری اسلامی ایران و این ملت بود را با رفتار برادران حضرت یوسف (ع) قیاس کرد.
برادران حضرت یوسف (ع) در حق برادر خود جفا کردند و آتش جفای آنها دامن یک ملت و یا حکومتی الهی را نگرفت و دامنه گناه و خطای برادران حضرت یوسف (ع)، حیطه فردی و حق شخصی حضرت یوسف بود که البته با گذشت صاحب حق که فردی جز حضرت یوسف نبود، مواجه شد.
اما در حکایت فتنه ۸۸ آیا سران فتنه با عملکرد خود تنها در حق یک شخص یا صرفا چند نفر جفا کردند که حالا با گذشت آن چند نفر، بتوان از گناه آنها نیز گذشت؟!
چگونه میتوان صرفا با ابراز ندامت سران فتنه از کرده خود در فتنه ۸۸ از ظلم و جفای آنها در حق یک ملت و نظامی مانند جمهوری اسلامی ایران گذشت؟ آیا همین عملکرد سران فتنه نبود که خانوادههایی را در سوگ از دست دادن فرزندان خود در آتش اغتشاشات پس از انتخابات ۸۸ نشاند، آیا عملکرد همین افراد به واسطه دروغپردازیها و تهمتزدنهای آنان باعث گمراهی جماعتی از مردم و غبارآلود شدن فضای پس از انتخابات نشد؟ آیا عملکرد همین جماعت باعث تیز شدن مجدد شمشیرهای زنگزده و شکسته دشمنان قسمخورده این نظام و مردم نشد؟ آیا جرم و گناه سران فتنه در حوزه یک خطا و گناه فردی خلاصه میشود که امروز صرفا ابراز ندامت آنها، آغوش باز نظام را در پی داشته باشد؟
و سؤال اساسی اینکه آیا در آموزههای اسلامی «فتنهانگیزی بالاتر از قتل نفس» عنوان نشده است و آیا سران فتنه، وقیحانه و آشکارا شمشیرهای آخته خود را به روی نظام و مردم نکشیدند و کدام خباثت، زشتی و دروغی بود که این جماعت از نثار آن به جمهوری اسلامی ایران و مردم دریغ کرده باشند؟
آیا این ملت در قالب بیانیههای متعدد، شاهد همراهی و همکاری این افراد با سران رژیم صهیونیستی در حرکتهای روزهای ۲۵ خرداد، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر ۸۸ و… نبودند؟ براستی آیا آن حجم از فتنهانگیزی و همراهی با دشمنان قسمخورده این نظام، ملت و مهمتر از آن دشمنان شریعت محمدی و علوی، آنقدر کوچک و بیاهمیت شده که بتوان صرفا با یک توبه لسانی، چشم بر آن فرو گذاشت.
شرح این درد در مجال اندک این یادداشت نمیگنجد اما فقط از باب تذکر و یادآوری به اساتید بزرگواری که از «آغوش باز نظام» برای سران فتنه دم میزنند، به حدیثی از امام رضا (ع) که در کتاب شریف «وسائلالشیعه» ذکر شده اشاره میکنیم؛ حدیثی که حضرت ثامنالحجج در آن، شیعیان آخرالزمان را از «فتنهای بدتر از دجال» بیم داده و دقت در بیان و کلام معصوم در این حدیث، حقایق روشن و مکشوفی از عمق فتنه ۸۸ و جنایت بزرگ بانیان آن برای امروز ما بازگو میکند.
امام رضا (ع) در این حدیث فرمودهاند: «همانا عدهای از کسانی که منسوب به مودت ما (اهل بیت) هستند، «فتنهای بدتر از دجال» برای شیعیان ما دارند.»
در این لحظه از امام رضا (ع) درباره چرایی ایجاد فتنه بدتر از دجال سؤال شد و حضرت فرمودند: «به خاطر دوستیشان با دشمنان ما و دشمنیشان با دوستان ما و هرگاه چنین شود، حق و باطل به هم در آمیزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق بازشناخته نشود.»
حال آیا در جریان فتنه ۸۸ و در عملکرد سران فتنه، نمیتوان حمایت صریح رژیم صهیونیستی و آمریکا از فتنهگران و دراز شدن «دست دوستی» سران فتنه به عنوان جماعتی از «شیعیان» به سوی دشمنان قسمخورده اسلام و اهل بیت را مشاهد کرد؟
و در خاتمه، آیا عملکرد سران فتنه در حوادث و اغتشاشات پس از انتخابات ۸۸ نمیتواند مصداقی از بیان و هشدار امام رضا (ع) در خصوص «فتنه بدتر از دجال» برای شیعیان باشد؟ حال با این اوصاف آیا باز هم میتوان به این سادگی از توبه سران فتنه و باز بودن آغوش نظام برای بازگشت آنها دم زد؟!
Sorry. No data so far.