در نشست بررسی فیلم سینمایی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» که امروز (27 آذرماه) در لانه جاسوسی برگزار میشد، علی طالبآبادی نویسنده فیلمنامه درباره شکل گرفتن ایده اصلی این فیلم بیان کرد: اصلیترین نکتهای که برای ساخت این فیلم به ذهن ما آمد، تغییر آدمها تحت شرایط مختلف بود.
وی ادامه داد: شاید برایتان جالب باشد اما در ابتدا فیلمنامهی ما تنها از چهار جمله تشکیل شده بود و آن چهار جمله چیزی است که الان به شما میگویم و میتوانید اصل داستان را در آن جستوجو کنید: «مردی زندگی عادیاش را طی میکند، برای او تغییری به وجود میآید، در ادامه میخواهد همسرش را هم تغییر دهد، اما آن تغییرات را برنمیتابد و واکنش نشان میدهد».
طالبآبادی خاطرنشان کرد: ما این چند جمله را پس از صحبتهای بسیار زیاد با روحالله حجازی (کارگردان فیلم ) به دست آوردیم که حاصل دغدغهای بود که در اطرافمان و در جامعهی امروزی مشاهده میکردیم و برای ما دو نفر به شکل یک معضل درآمده بود که سعی کردیم آن را نمایش دهیم.
روحالله حجازی کارگردان در تکمیل سخنان طالبآبادی دربارهی نحوهی رسیدن به فیلمنامه «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» عنوان کرد: در سینما بحث جدیای دربارهی اینکه از داستان به دغدغه برسیم یا از دغدغه به داستان، وجود دارد و اکثر افراد به شکلی با این پرسش روبهرو هستند. تجربهای که من با علی طالبآبادی به آن دست یافتم نشان میدهد که میتوان این دو پرسش را به صورت موازی جلو برد.
در این بخش مسعود فراستی به عنوان منتقد و مدرس مباحث سینمایی وارد گفتوگو شد و افزود: ما به عنوان افرادی که در ایران زندگی میکنیم و ادعاهای اخلاقی، ارزشی و فرهنگی زیادی داریم، وقتی وارد سینما میشویم احساس میکنیم که از همان ابتدا باید این دغدغهها را به هر شکل ممکن مطرح کنیم. در واقع فکر میکنیم که سینما ظرفی است که باید دغدغههای جدیمان را داخل آن بریزیم؛ در حالی که این نوع تفکر چند مشکل دارد. مهمترین مشکل آنجاست که سینما ظرف نیست که خیلی ساده به شما کولی بدهد.
این منتقد سینمایی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه سینما مدیوم تاریخی ایرانیها نیست، بنابراین باید قبل از استفادهاش یادگیری صورت گرفته باشد، گفت: معتقدم مدیوم بیانی و سنتی ما ایرانیها شعر و کلام است اما مدیوم آمریکاییها اساسا تصاویر متحرک و سینماست. پس ما با مدیوم غربی مدرنی روبهرو هستیم که میخواهیم با آن حرف بزنیم و طبیعتا چنین کاری بسیار سخت است و نیاز به آموزشهای سنگین دارد.
فراستی ادامه داد: ما با مدیومی طرف هستیم که باید با آن قصه بگوییم. این اصول سینماست اما متاسفانه عدهای از دوستان چون میخواهند راهی را سینمای دنیا تا کنون رفته، نروند، از قید همهی اصولش میگذرند و فکر میکنند نباید در فیلمشان قصه بگویند، اکشن بگذارند یا … .
وی سپس با انتقاد از افرادی که مدام در فیلمهایشان از نمادسازی استفاده میکنند، اظهار کرد: در سینما مفهومسازی و نمادسازی بسیار اشتباه است. اگر کسی بخواهد به جای آنکه در فیلمش قصهی یک آدم خاص را بگوید، از ابتدا تلاش کند تا شخصیتها را به عنوان نمادهایی از یک قشر عام در نظر بگیرد به بیراهه رفته و به فیلم خود ضربه زده است. در واقع فیلمساز باید دغدغه عامی را که برای او به دغدغه شخصی تبدیل شده، در قالب قصه مشخص با آدمهای مشخص بیان کند.
این منتقد در پاسخ به پرسشی دربارهی اینکه آیا «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به دنبال نمادسازی و مفهومسازی از یک قشر جامعه است؟، بیان کرد: خوشحالم که در این فیلم چنین اتفاقی نیفتاده است. نکتهی مهم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» این است که سازندگان آن از مشکلی که در جامعه وجود داشته، به دغدغهی شخصی رسیدهاند و آن را در قالب قصه روبهروی مخاطب قرار دادهاند.
در ادامهی این نشست و در هنگام پرسش و پاسخهای دانشجویان، تعدادی از آنها با بخشی از سخنان فراستی دربارهی اینکه مدیوم سنتی ما ایرانیها شعر است، نه سینما مخالفت کردند. در این قسمت یکی از دانشجویان دختر خطاب به فراستی، ضمن مخالفت شدید با سخنان وی برای تاکید بر جمله خود مبنی بر اینکه «سینما باید دغدغه مردم انقلابی و مسائل اخلاقی را نمایش دهد»، از لفظ «باید، باید و باید» استفاده کرد که با واکنش فراستی روبهرو شد.
فراستی در پاسخ به وی بیان کرد: شما میگویید «باید باید و باید ساخته شود» اما چرا ساخته نمیشود؟ اگر به جای این همه باید گفتن، قدمی برمیداشتید و چیزی یاد میگرفتید خودتان میتوانستید با اتکا به دانستههایتان قدمی بردارید، نه اینکه از دیگران انتظار برداشتن قدم داشته باشید. اگر چیزی واقعا دغدغهی کسی باشد به جای گفتن، حرکت میکند.
وی ادامه داد: اگر گفتم مدیوم سنتی بیان ما ایرانیها شعر است، این حرف را با تحقیق به زبان آوردم و تنها با انتقاد و مخالفت نمیتوانید بگویید نیست. کاش کمی مطالعاتتان بیشتر بود و منطقی و با شکل درست صحبتی را رد میکردید. با فریاد زدن «باید» به جایی نمیرسیم بلکه این یادگیری است که ما را به هدف میرساند. ما در عرصهی سینما کار جدی و مهمی نکردهایم که در شأن ملتمان باشد، این را قبول دارم. اما دلیلش این است که ما مدیوم سینما را یاد نگرفتهایم. در همین جلسه یکی از دوستان بحث استفاده از تکنولوژی غربی انرژی هستهیی را با استفاده از ابزار غربی سینما مقایسه کرد و گفت چرا استفاده از انرژی هستهیی امکان داشت اما در سینما آنچنان به جایی نرسیدهایم. حرف ایشان درست بود اما در بحث انرژی هستهیی به جای «باید» گفتن، یک سری جوان فنی و باهوش را دور هم جمع کردند و قدم به قدم کار کردند و یاد گرفتند و الان به جایی رسیدهایم که میتوان با افتخار از آن حرف زد. اما آیا شما چنین برنامهریزیای در حوزهی سینما سراغی دارید؟ بار دیگر تاکید میکنم که مدیوم سنتی ما سینما نیست اما میتوانیم با آموزش آن را به مدیوممان تبدیل کنیم.
در ادامه، یکی از دانشجویان از سخنان فراستی مبنی بر اینکه سینما باید حاصل دغدغههای شخصی باشد انتقاد کرد که وی پاسخ داد: صحبت من را بد متوجه شدید. من میگویم تا وقتی مشکل شما به شکل یک درگیری شخصی درنیامده، نمیتواند به اصل هنری تبدیل شود. وقتی مساله عام باشد و هنرمند نتواند آن مشکل عام را در خودش به دغدغهی شخصی تبدیل کند یک سری راش میگیرد که نه تنها ما را در دنیا جلو نمیبرد بلکه عقب هم میبرد.خوشبختانه علی طالبآبادی و روحالله حجازی هم در «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» سراغ موضوعی رفتهاند که هم مبتلابه در جامعه دارد و هم در آنها به یک دغدغه و درگیری شخصی تبدیل شده است.
مسعود فراستی در پایان خطاب به دانشجویانی که در سالن بصیرت مجتمع 13 آبان حاضر بودند، گفت: دنبال این نباشیم که چرا در فیلمی شعار داده نشد. کار سینما شعار دادن نیست. یادمان باشد سینما نه مطب دکتر است، نه جای شعار دادن و نه جای شکنجه شدن. در سینما شما یک فیلم میبینید و شاید کمی حالتان بد شود؛ چون آن فیلم دردی را به شما نشان میدهد که بغلدستیتان به آن مبتلاست اما شما از آن خبر نداشتید یا به همین شکل شادیای را به شما تزریق میکند.
در این نشست، روحالله حجازی هم در بخشهایی به سخنان دانشجویان پاسخ میداد.
علیرغم نشست بررسی فیلم «من مادر هستم» در لانه جاسوسی که حواشی فراوانی داشت، بررسی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» با کمترین حاشیه پیش رفت و تنها مخالفت چند دانشجو با بخشهایی از سخنان فراستی موجب ایجاد دیالوگهای دونفره و دوسویه شد.
البته چند مخالفت بیانشده به شکلی بود که علی طالبآبادی، روحالله حجازی و متولیان (مجری برنامه) قبل از آنکه فراستی بخواهد به آنها پاسخ دهد، وارد بحث شده و به شبهات پاسخ دادند. در بخشهایی از این پاسخها حجازی و متولیان مثالهایی را از سخنان امام خمینی (ره) درباره هنر و شهید آوینی درباره سینما بیان کردند و جو سالن به شکلی بود که به نظر میرسید اکثریت با توضیحات مدعوان درباره شبهات، قانع شدهاند.
Sorry. No data so far.