به گزارش تریبون مستضعفین در مرکز شهر گرگان خیمهای برپا شده که دل را به سرزمین نینوا و آن دشت پربلا پیوند میزند، کافی است، نیت کنی و داخل شوی.
هر که باشی و از هرکجا که آمده باشی بیدرنگ با ورود به خیمه، ذکر «یاحسین» بر لبانت مینشیند و تو را میهمان سایبانی میکند تا با کاروان نینوا همراه شده و از رمز و راز آن «گودال سرخ» خبردار شوی.
گودالی که شروع قصهاش با «یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود»، پیرمردی است که در ایوان کلبه روستاییاش نشسته و داستان سالهایی را برای نوه خردسالش بازگو میکند، از سالها پیش سرزمینی که به آن حجاز میگفتند و پیامبری که «محمد» نام داشت…
ذکر صلوات جمعیت تو را به خود میآورد، اما چارهای جز همراه شدن نداری، زیرا که اکنون مسافر کاروانی شدهای که به سمت نینوا میرود.
بر پیش رویت پردهای سپید رنگ رخ مینمایاند که تمام وقایع آن سرزمین را به همراه نور، صدا، نقاشی متحرک و تمامی جلوههای هنری به تصویر میکشد، بگونهای که انگار تو نیز جزئی از این حماسه هستی، حماسهای که ۱۴۰۰ سال با تو فاصله دارد، اما انگار همین دیروز بود که به وقوع پیوست.
همراه با مسلم در کوچههای تنهایی کوفه سرگردان میمانی و متحیر میشوی از رسم مهمان نوازی مردمانی که به رغم نامه نوشتن، نماینده مولایشان را بییاور در کوچههای تنهایی رها کردهاند.
و تو نیز همانند مسلم به زینب، اصغر، اکبر، قاسم و حسین (ع) میاندیشی و میخواهی فریاد بزنی تا صدایت را بشنود که کاش دعوت کوفیان را اجابت نکنی و کاش به نینوا نیاییای سالار نیزه نشین.
شکست نور و موسیقی، تو را از خرابههای کوفه دوباره به ایوان خانه روستایی میکشاند و با دخترکی به نام فاطمه همراه میشوی که از مادر، بهانه بابا را میگیرد، بابایی که به جبهه رفته و برای دختر خردسالش پیغام داده تا همانند رقیه حسین (ع) باشد.
به ناگاه به یاد کربلا میافتی و شب عاشورا پیش رویت مجسم میشود، وداع دختر با پدر، برادر با خواهر و خواهری که میخواند «نمیشه باورم که وقته رفتنه…»
امشب اصغر با لالایی مادر آرام میگیرد تا حماسه ساز بزرگی برای فردا باشد، آرام میمانی تا اصغر آرام گیرد و با رباب میخوانی «لالا لایی، لالا لایی، بخواب اصغر…»
آفتاب صحنه نیز به ظهر میرسد، همه نگاهها به مرکز خیمه دوخته میشود، گودالی نمایان میشود، در اندیشه این گودال هستی که سربازان با تیر و نیزه هجوم میبرند و خنجر میزنند، آرزو میکنی کاش بودی و بدنت را سپر قرار میدادی و از امامت دفاع میکردی.
غمی سنگین بر دل مینشیند و اشکی که چهره را میشوید و با طنین صوت الله اکبر، تو نیز ندای الله اکبر سر میدهی و با زینب همسرایی میکنی که «بدنبالت تا میدان دویدم من، کمی آهستهتر که بریدم من»
در کلبه روستایی نیز عاشورایی برپا شده و فاطمه کوچولوی قصه هم مانند رقیه حسین (ع) به سوگ بابای شهیدش نشسته است. همراه فاطمه با کاروان اسرا همراه میشوی، کاروانی که سالار قافلهشان اکنون نیزه نشین شده است.
به یکباره در محاصره قرار میگیری، دورا دور خیمه سربازانی نیزه بدست قرار میگیرند و تو را به همراه کاروانیان به بارگاه اسارت میبرند، بارگاهی که کاخ یزید نام دارد و در جلوی بارگاه سر مبارکی داخل تشت میدرخشد، سری که تنها جرمش دفاع از حق و دین خداست.
دوست داری مجلس یزید را برهم بزنی و فریاد لعن بر یاوه گوییهایش سر دهی که سجاد (ع) به دادت میرسد و آنچه که در دل داری را بیان میکند و با خطبههای آتشینش، آتش از دل فرو مینشاند.
خرابه نشین خرابههای شام میشوی، غم کودکی سه ساله آتش به جگرت میزند، کاش بهانه بابا نمیگرفت، بغض و هق هق گریه، سکوت خیمه را میشکند و وقتی بجای طعام، سر بریده بابا را در پیش رویش قرار میدهند، نوای یا حسین اهل خیمه و کاروان اسرا، طنین انداز میشود و فضای خیمه را معطر میکند.
به یاد فاطمه کوچولوی قصه میافتی و کاروانی که پیکر بابایش را تشییع میکند و با عبور از گودال سرخ به ایوان خانه میرسند و اینجا نیز نینوایی دیگر برپا میشود.
نای برخاستن و بیرون رفتن از خیمه را نداری، دوست داری تنها باشی و همچنان در حال و هوای خیمهگاه باقی بمانی، چرا که از خیمهگاه گلستان به خیمهگاه کربلا رفتهای و اکنون نینوایی شدهای.
گودال سرخ، روایتگر قصه عاشورا، نینوا، دفاع مقدس و ظهور امام زمان را در ۱۳ پرده و در خیمه گاهی به وسعت ۱۵۰۰ متر مربع به تصویر میکشد و این نمایش، تاریخ صدر اسلام و حال را با نگاهی نو و متفاوت نمایش میدهد.
سازهٔ اصلی این نمایشگاه چادری به قطر ۴۱ متر و به ارتفاع ۱۳ متر است و بزرگترین خیمه حسینی در کشور به شمار میآید. یکی از ویژگیهای شاخص این خیمه، مسقف کردن فضایی به مساحت ۱۳۲۰ متر مربع بوسیله یک میله فلزی در مرکز آن است.
استان گلستان پس از کرمان، دومین میزبان نمایش «گودال سرخ» است و در گرگان، علاوه بر پردههایی از برنامه حضرت علیاکبر (ع)، حضرت علیاصغر (ع)، شهادت امام حسین (ع) نگاهی به مقطع دفاع مقدس نیز تدارک دیده شده است.
تهیه کننده این نمایش ترکیبی، سپاه نینوای استان گلستان بوده و ستاد عاشورایی لبیک یا امام، مجری طرح آن است. همچنین قرارگاه عاشورائیان گلستان و سایر ارگانها و دستگاههای فرهنگی استان گلستان نیز در این حرکت فرهنگی، یاری رسان بودهاند.
در این نمایش که بازیگران آن از هنرمندان گلستانی هستند، وقایع عاشورا و دفاع مقدس با بهره گیری از شیوههای نو و بدیع هنری و ترکیب و تلفیق صدا، نور و تصویر به نمایش درمی آیید.
اجرای این نمایش از ۲۰ آذر در گرگان شروع شده، تا ۳۰ شب ادامه دارد و هر شب در دو سانس ۱۷ تا ۱۸ و ۳۰ و ۲۰ تا ۲۱ و ۳۰ اجرا میشود و هر شب اهالی شهرستانهای مختلف استان گلستان از آن بازدید میکنند
Sorry. No data so far.