تریبون مستضعفین- آنچه در ادامه می خوانید برشی از سخنرانی استاد حسن رحیمپور ازغدی در دومین دورهی جشنواره مردمی فیلم عمار (پاییز 90) است که در آن از لزوم فعالیت نیروهای ارزشی در زمینههای هنری و شناختن و سامان دادن «سینمای اسلامی» سخن گفته است.
سلام به محضر خواهران و برادران عزیز و تبریک به دوستانی که جشنواره مردمی فیلم عمار را تدارک دیدند و از این طریق به صدها استعداد و نیروی جوان مجاهد و هنرمند خداباور و خودباوری که بدون ترس از کلیشههای تحمیلی غرب و شرق، با ایمان به خداوند و آرمانهای انقلاب اسلامی، دوربین به دست گرفتند و وارد کارزار شدند، امکان گردهمایی و همافزایی دادند. شما در واقع از طریق این سنخ جشنوارهها خط جدیدی را میشکنید.
این جنبش در اتاقهای غیررسمی و با خطشکنیهای غیررسمی پیش رفته است
این جنبش دینی و مردمی در طول سه دهه، همواره در اتاقهای غیررسمی، برنامهریزی شد و با خطشکنی افراد غیررسمی به پیش رفته است. یقین داشته باشید که در همهی عرصهها، از علوم انسانی گرفته تا فرهنگ و هنر؛ ادبیات، موسیقی، سینما و… اگر قرار بود منتظر نهادها و روالهای رسمی بمانیم، هرگز نه انقلابی شکل میگرفت و نه نهضتی استمرار مییافت. در همهی میدانها، نیروهای مسلمان متعهد، با درک بههنگام، معرفت کافی و انگیزهی وافی از جادههای رسمی و اصلی بیرون زده و در کورهراههای ناهموار و دشوار پیش رفتند.
در مسیرهای رسمی و کلیشهای، با تکیه به عرف و تعریفهای کلاسیک، هرگز نمیشد به روش انقلابی پیش رفت و تغییر ایجاد کرد. نه انقلاب اسلامی، انقلابی کلاسیک بود و نه در جنگ تحمیلی، به سبک و سیاق کلاسیک جنگیدیم. میدانید که بر اساس همهی برآوردهای کلیشهای، این انقلاب با این ابعاد و ماهیت، محال بود در این دوران اتفاق افتد. در غرب و شرق عالم، «انقلاب دینی» را به ویژه در قرن بیست میلادی، توهم میدانستند. همه منتظر بودند مجلس ختم دین و ایمان را در همهی دنیا برپا کنند و به سور نشسته و پی کار خود روند. ناگهان ورق برگشت؛ اما چگونه برگشت؟ با قیام لله، با رهبری امام(ره) و مشارکت مردم به سبک و سیاق نامتعارف. از یاد نبرید که وقوع و تداوم انقلاب اسلامی امری غیرکلاسیک بود. با روشهای کلاسیک، ما بیشک شکست میخوردیم. کسانی وارد عرصهی جنگ شدند که به هیچ وجه نمیدانستند تکنیک جنگ چیست. آنان زیر دود و امواج خون و باروت، با سلاح و سبک جنگیدن، آشنا شدند و سپس روش و سبک جدیدی برای جنگیدن ابداع کردند. لباس نظامی بر تن داشتند اما هرگز نظامیگری رسمی نیاموخته بودند.
در عرصه سینما هم خطشکنی لازم است/ نباید منتظر هنرمندان و مدیران رسمی ماند
بیتردید در عرصهی هنر و سینما نیز رسمشکنی لازم شده است. منتظر نهادهای رسمی، سینماگران رسمی، مدیران رسمی و هنرمندان رسمی نباید ماند. اینان هر چه در توان داشتند، همین بود که پیشتر دیدهایم؛ بیش از این چیزی ندارند. عتاب و خطابی که با این تیپها کرده و میکنیم که چرا برای تاریخ، ارزشها و صدور انقلاب اسلامی، عمارگونه جهاد نمیکنید، یک توقع اضافی است. مدتها طول کشید تا این را فهمیدیم. از اساس چنین مطالبهای از چنین افراد، گروهها و ارگانهایی، یک تکلیف «مالایطاق» است. ظرفیت این افراد و سازمانها، خوب یا بد، همین است و بیشتر نیست.
باید نسل دیگری که شما باشید، متولد شود و خطشکنی دیگری در این عرصه اتفاق افتد. کاری که شما آغاز کردهاید، بیشک، نوعی خطشکنی است.
چند تن از شما در این کار، در فضای رسمی، دانشکده و استاد دیدهاید؟ همه با انگیزهی ایمانی و انقلابی وارد شده و به تدریج فراگرفتید، تجربه کردید، نقد کردید و نقد شدید و پیش میروید. البته مراقبتهای فکری و اعتقادی اگر نشود، تلفات و ضایعات خواهید داشت. آنها که بخواهند مسیر را ادامه دهند، باید بار معرفتی و معنوی خود را سنگین کنند. بودند افرادی که در دههی نخست انقلاب با همین انگیزهها پا در گود نهادند و گمان کردند اگر یک بار بنزین ایدئولوژیک و عقیدتی زدند، برای دهههای متمادی و مسیری طولانی کافی است، ابتدای انقلاب یا حتی پیش از انقلاب، تعداد انگشتشماری کتاب و مقالهی اسلامی خوانده و توهّم کردند که “اسلامشناس” شدند و شاید در قیاس با رقبای رسمی خود، اسلامشناس هم بودند اما گمان کردند که دیگر کافی است. سپس به صورت تخصصّیتر وارد میدان هنر، سینما و فلسفهی هنر شدند و به تدریج، کم آورده و میگفتند که مکتب و دین، کم آورده است!
هنرمندی که مطالعات مذهبی ندارد به سمت مضامین ضدمذهبی کشیده میشود
فربه کردن تجربهها در عرصهی سبک و تکنیک و مهارت در به کارگیری ابزار، همواره ضروری است اما دستِکم دو برابر فرصتی که در زمینههای فنی و حرفهای میگذارید، باید مطالعات اسلامی متناسب داشته باشید زیرا در قلمرویی که انواع ایسمهای کج و معوج و پاسخهای اسلامی و غیراسلامی در برابر پرسشهای شما خودنمایی میکند، کسی که قدرت تمییز ندارد، کمی که پیش رود به لحاظ فکری و اعتقادی، وا میدهد و به لحاظ روانی، عقدهی ضدّ مذهبی پیدا میکند، ابتدا مدتی به انقلابی بودن و مذهبی بودن، تظاهر میکند اما نفس، همچنان لگد میزند و به جبران آن چه در دوران ارتجاع مذهبی! گفته و کرده است، اینک حرفهایی میزند و فیلمهایی میسازد که ملحد طبیعی نیز اینگونه نمیگوید و نمیسازد؛ باید ملحد غیرطبیعی و بیمار بود تا بتوان اینگونه گفت و ساخت.
بنابراین تقویت فکری، تزکیهی اخلاقی و تغذیهی دائمی اعتقادی توأم با مطالعات فنی در حوزهی سبک و فن، ضرورت دارد. کسانی که مطالعات تخصصی اسلامی ندارند، بر آثار شهید مطهری، آیتالله مصباح یزدی، آیتالله جوادی آملی، مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم علامه جعفری و… در عرصههایی که از لحاظ محتوایی به هنر و هنرورزی ارتباط مییابد، فرصت بگذارند. ظرف چند سال در کنار کارهای فنی و فعالیتهای صنفی، این قبیل مطالعات را پی گیرید تا در رویکرد به هنر، منحرف نشوید و در مضامین هنری، کم نیاورید.
Sorry. No data so far.