گرسنگي تو را چه سود ميدهد وقتي نهال تقوي را در خاك جان ننشاندهاي؟!وقتي غرور و منيت در ذهن و جانت منزل كرده و همّتي نميكني تا بيرونش كني، گرسنگي و تشنگي جز ريا و تظاهري كه بر هميان گناهانت ميافزايد چه خاصيتي دارد؟!
و اگر قصد تقوي نداري، پس بيهوده گرسنگي ميكشي!
صادقانه ميگويم؛ اگر عزم مبارزه با نفس را در ماه رمضان امسال جزم نكردهاي، بيهوده رنج گرسنگي و تشنگي را بر خود دشوار ميكني!
اگر درماه رمضان امسال جهاد اكبر را اراده نكردهاي و غذاي تقوا را براي افطار مهيا نكردهاي، داري خود را فريب ميدهي!
برايت نقل ميكنم روايتي از حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را تا با حديث ناب او جانت زنده شود؛ تا بشنوي و عمل كني:
عن فاطمه الزهرا سلام الله عليها:
ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.
حضرت زهرا عليها السلام فرمود:
روزهدارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزهاش به چه كارش خواهد آمد؟!
بحار، ج 93 ص 295
رمضان؛ شدت تابش آفتاب است بر تن خاك!
و ماه رمضان وادي گرم و سوزاني است كه پيمودن آن را سالكاني خاص ميطلبد. بايد تشنه توحيد و حقيقت باشي تا در تشنگي جسمت نيز معنادار شوي!
بايد تشنه تقوا باشي و از شرك و نفاق و ريا خالي و تهي گردي!
بايد تشنه قسط و عدالت باشي و از اصولت عدول ننمايي!
رمضان؛ شدت تابش آفتاب است بر جان!
آفتاب نور و توحيد …
آفتاب عشق و عدالت …
آفتاب فلاح و رهايي …
و در زير تابش اين آفتاب سوزان، روزه دار بايد خصم نفس گردد و در پرتو اين آفتاب، در كوير سرخ رمضان به مبارزه با هزارپاي نفس برخيزد! قيام كند!
مگر نه اينكه انسان در ماه رمضان به ميهماني خدا ميرود؟! وَ هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ اِلي ضِيافَه الله…
پس ميزباني چون خدا، ميهماني خدائي ميطلبد و اين خدائي شدن نياز واقعي انسان است.
… و تقوا، قدرت و نيرويي است كه انسان را در اين مسير به پيش خواهد برد و نفس انسان را از آنچه كه قصد اذيت و آزار و انحراف او را دارد بازدارد.
اما اينكه چگونه ميتوان به قدرت تقوا دست يافت، روزه و ماه رمضان، آموزشگاه تجربي اين عمل است و اين فرصت فوق العاده ايست كه از سوي خداي رحمان و رحيم به انسان هديه داده شده است توسط معلّماني پاك و معصوم… ديگر چه ميخواهي از اين بهتر…؟!
از همين حالا شروع ميكني! بايد ادب را رعايت كني! چگونه؟! به اين آيه و دو حديث دقت كن خودت متوجه مي شوي:
آيه 185 سوره بقره:
شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان (بقره 185)
حديث اول:
هشام بن سالم مىگويد: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (عليهما السلام) بوديم، پس سخن از رمضان به ميان آورديم.
فقال عليه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فإنّ رمضان اسم من اسماء الله عزّوجل، لايجيء و لايذهب و انما يجيء و يذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشَهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فيه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عيدا و كقوله تعالى فى عيسى بن مريم (عليهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل.
امام عليه السلام فرمودند: نگوييد اين است رمضان، و نگوييد رمضان رفت و يا آمد، زيرا رمضان نامى از اسماء الله است كه نمىرود و نمىآيد كه شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآيد، بلكه بگوئيد ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنيد در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، كه قرآن در او نازل شده است و خداوند آن را مثل و عيد قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عيسى بن مريم (سلام الله عليهما) را براى بنى اسرائيل مثل قرار داده است.(بحار جلد 96، ص 376)
حديث دوم:
و از حضرت أميرالمؤمنين على بن ابيطالب (عليه السلام) روايت شده كه حضرت فرمودند: “لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانّكم لا تدرون ما رمضان ”
نگوييد رمضان ولكن بگوييد ماه رمضان! شما به راستى نمىدانيد كه رمضان چيست (و چه فضائلى در او نهفته است). (بحار، ج 96، ص 377)
پس ميآموزي كه نگويي رمضان. نه در گفتار و نه در نوشتار. چون رمضان يكي از نامهاي محترم الهي است. و در نتيجه ميگويي ماه رمضان يا اسامي ديگر مثل: شهرالله يعني ماه خدا، شهرالصيام يعني ماه روزه…
در آيهاي كه بالا آمد يعني 185 سوره بقره خداوند خود ميفرمايد: شهرُ رمضان و در ادامه ويژگي منحصر به فرد ماه رمضان را بيان مينمايد: الّذي أُنزل فيه القرآن و تعريف ميكند قرآن: هُدي للنّاس و بينات مِنَ الهُدي و الفُرقان.
قرآن موضوع بعدي است كه ميخواهم در موردش بيشتر با هم صحبت كنيم. بايد بداني كه چقدر ماه رمضان منزلت دارد كه قرآن با آن منزلت در آن نازل شده است.
Sorry. No data so far.