چهارشنبه 26 دسامبر 12 | 17:25
سی سال زندگی با صد بند

زمان‌پور کیاسری و شکوهِ تصویری مردمی از زندگی

محمد ثقفی

مهدی زمان‌پور کیاسری پس از «مشتی اسماعیل» بار دیگر با «سی سال زندگی با صد بند» به آن‌جایی که به آن تعلق داشته یعنی شمال کشور رفته و زیبایی تصویر کردن زندگی عادی مردم را به رخ سینمای سیاه روشنفکری کشیده است. این مستند در سومین روز جشنواره عمار به نمایش درآمد و در حاشیه آن نشستی با حضور کارگردان برگزار شد.


تریبون مستضعفین- محمد ثقفی

«معمارش خود خداوند است» پیرمرد می‌گوید. پیرمرد معرق‌کار اهل کیاسر. خانه‌ای که با زحمت و با عشق همه‌ي سقف‌هایش معرق‌کاری شده است؛ صد بند دعای جوشن کبیر. می‌گوید چهار اتاقش با صد بند دعای جوشن کبیر پر شد، می‌گوید معمارش خود خداوند بوده که این چنین شده است.

سی سال زندگی با سی بندمهدی زمان‌پور کیاسری پس از «مشتی اسماعیل» (+،+) بار دیگر با مستند پانزده دقیقه‌ای «سی سال زندگی با صد بند» به آن‌جایی که به آن تعلق داشته یعنی شمال کشور رفته و زیبایی تصویر کردن زندگی عادی مردم را به رخ سینمای سیاه روشنفکری کشیده است. این مستند امروز در سومین روز دوره سوم جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمد و در حاشیه آن جلسه نقد و بررسی با حضور کارگردان برگزار شد.

پیرمردی که ذکر به زبان دارد و رنگ می‌سازد و با یک اره‌ی برقی ساده از دل قطعات چوب هنر می‌آفریند و با هنرش زندگی می‌کند. از اولین آشنایی کودکی‌اش با مسجد و قرآن می‌گوید و شکوهی از زندگی‌اش نشان می‌دهد که شاید هنرمندان ما آن را نشناخته‌اند که سینمایشان حدیث نفسی از پلشتی‌ها و تیرگی‌ها و خواب‌های پریشان است.

کیاسری با ولایتش پیوندی جدایی‌ناپذیر دارد. پیوندی که در آثارش مشهود است. شاید جاری بودن زندگی در طراوت جنگل‌های شمال و دریای دل‌های مردمش او را آن‌چنان مجذوب کرده که نمی‌تواند به کلیشه‌های تجاوز و خیانت و دروغ در سینمای مرسوم دل ببندد.

دوربین، سقف ایوان خانه‌ی شمالی پیرمرد را نشان می‌دهد، پس از تمام شدن دعای جوشن کبیر نتوانسته دست از کار بکشد، عشقی حیات‌بخش در دلش بوده که به سراغ دعای کمیل رفته و سپس دعای صاحب‌الزمان و می‌گوید که دعای توسل را نیز قرار است از دل چوب بیرون بکشد و با آن‌ها خانه‌اش را زینتی بیشتر ببخشد.

پیرمرد نشسته است و پشت اره‌ و تکه‌های چوب کار می‌کند. همسر پیرش چای می‌آورد. تشکر می‌کند، چای را می‌نوشد، زیبایی یک زندگی و یک عشق واقعی، چای را تحسین می‌کند و با ذکر خدا به کارش ادامه می‌دهد. خورشید طلوع می‌کند و منظره‌ی کیاسر را روشن می‌کند.

فیلم‌برداری جذاب، ریتم پرکشش و سخنان زیبای پیرمرد شاید این مستند را دیدنی کرده باشد ولی می‌توان گفت آن‌چه سی‌سال زندگی با سی‌بند را متفاوت کرده است، دیدگاه کارگردانی‌ست که هنر و زیبایی را بیش از آن‌که در تصویر کردن زشتی‌ها و روح ناامید شبه‌روشنفکران و پوچی زندگی در نگاه آن‌ها ببیند در تصویر کردن زیبایی و شکوه زندگی مردمی دیده است که در قاموس هنر مرسوم جامعه ما جایی ندارند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.