شنبه 29 دسامبر 12 | 15:37
۹ دی از نگاه شاعران؛

شعر: وقت آن است بگوییم اسارت آزاد

بی وضو زائر این خاک نباید چه کسی/ گفته این قوم نجس را که زیارت، آزاد؟/ الغرض معنی آزادی اگر این باشد/ وقت آن است بگوییم اسارت، آزاد …


9 دی روز بصیرت بود؛ روزی که ولایت مدار از غیرش مشخص شد؛ این روز را از نگاه شاعران انقلابی ببینیم:

میلاد عرفانپور

نه! امیدی به شما نیست، حقارت، آزاد
هرچه خواهید بگویید جسارت، آزاد

آبروی وطنم یوسف بازار شده ست
ثمن بخس، فراوان و تجارت، آزاد

شیختان با همه شیرینی و شهرآشوبی
فتوی فتنه فرستاد: شرارت آزاد

راه بر مشت گره کرده مردم بستید
تا به دشمن شود انگشت اشارت، آزاد

حرم از دست حرامی نگرفتیم که باز
پیک و پیغام فرستید که غارت، آزاد

پاکدامن وطنم را به کسی نفروشید
خاصه این فرقه از قید طهارت، آزاد

بی وضو زائر این خاک نباید! چه کسی
گفته این قوم نجس را که زیارت، آزاد؟

الغرض معنی آزادی اگر این باشد
وقت آن است بگوییم اسارت، آزاد

حاج غلامرضا سازگار

بنی امیه دوباره چه فتنه ها کردند
دوباره زنده جنایت کربلا کردند

سر از شریعت مردانگی جدا کردند
یزید را پی یاری خود صدا کردند

به سنگ فتنه شکستند احترام حسین(ع)
دوباره حمله کردند بر خیام حسین(ع)

دوباره بر حرم کربلا زدند آتش
چرا به پرچم خون خدا زدند آتش

به خانه علی مرتضی (ع) زدند آتش
به هیئت و به حسینیه ها زدند آتش

حسین(ع) بود در این گیرودار دشمنشان
نشست ننگ عظیم به روز دامنشان

هماره لعن برآنان که روز عاشورا
شکسته حرمت قانون سیدالشهدا

لگد زدن به پهلوی حضرت زهرا(ع)
نه شرم از نبی و نه حیا ز شیر خدا

اگرچه فتنه آنان نمی رود زیاد
هزار شکر که رفت آرزویشان برباد

لباس فتنه علیه حسین(ع) پوشیدند
چو گرگ های گرسنه همه خروشیدند

شراب فتنه زدست یزید نوشیدند
برای شادی روح یزید کوشیدند

هزار شکر که در بین خلق سرتاسر
شدند بیشتر از پیش باز رسواتر

تمام صحنه آشوب شور و ولوله بود
شعار اینان شادی و رقص هلهله بود

سپاه خولی و شمر و ثنان و حرمله بود
چقدر بین حق و این گروه فاصله بود

یزید در دل دوزخ صدایشان می کرد
یقین کنید که شیطان دعایشان می کرد

به قلب امت اسلام باز چنگ زدند
زخون به صورت ایمان و عدل رنگ زدند

علیه ملت اسلام طبل جنگ زدند
به قول رهبر آزاده سر به سنگ زدند

به دوش خویش همه بار ننگ را بردند
هزار شکر که مثل یزیدیان مردند

همیشه نورجهان تاب حق درخشان است
همیشه زنده ز خون حسین(ع) قرآن است

همیشه خفت و خواری نصیب شیطان است
همیشه نام حسین(ع) افتخار ایران است

همیشه دشمن بیدادگر سیه روز است
همیشه مکتب سرخ حسین(ع) پیروز است

هزارشکر خدا که در 9 دی ماه
به چشم ملت شد رویشان همیشه سیاه

شدند خرد همه زیرپای حزب الله
به مشت محکم این پاک ملت آگاه

نه جسمشان که همه استخوان هایشان شد
خرد بریده گشت زبان و دهانشان شد خرد

ستمگران یزیدی همیشه ناکامند
خداگواست که پیوسته ننگ ایامند

شکست خورده و بی آبرو و بدنامند
تمام امت رزمندگان اسلامند

کفن ز پیرهن خویش دوختند همه
به پای مشعل توحید سوختند همه

مهدی سیار

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

بهاری م‍ی‌رسد از راه و می‌گویند می‌روید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه

بگو چله‌نشینان زمستان را که برخیزند
به استقبال می‌آییمت ای عید از همین دی‌ ماه

به استقبال می‌آییمت آری دشت پشت دشت
چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه

به استهلال می‌آییمت ای عید از محرم‌ها
به روی بام‌ها هر شام با آیینه و با آه…

سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر کنید ای تیغ‌های تشنه، بسم الله!

فاطمه طارمی

وطنم عاشقانه‌تر برخیز تا جهان نظاره‌ات مانده است
بال و پر را به خون بزن ققنوس، آسمان در نظاره‌ات مانده است

رنگ این روزها اگر پائیز، تو بهاران به باورت داری
سربداران دل سپرده به درد، پر سیمرغ در پرت داری

وطنم سربلند کن با عشق، در تو رستم، قدم زد از تو سام
سرنوشت تو ایستادن هاست، در شکوه شگفتنی آرام

شال همت کمر بگیران چون، همت سرخ حاج همت‌ها
خنده دشت و کوهسارت، برهاند تمام منت‌ها

وطنم سرنوشت تو جاریست در تن غیرت سوارانت
با من بلندتر برخیز از دل بی‌قرار یارانت

شاه مردان قصه‌های تواند، مرد، مردان لحظه‌های تواند
این جوانان در کفن خفته، این شهیدان که در وفای تواند

بی‌گمان فصل سال برگردد، مهر تو با بهار برگردد
رنگ پائیز در تو مختوم است، مهر این روزگار برگردد

مهر این روزگار یعنی تو، آیه اقتدار یعنی تو
بنویس از پرنده و بگذار، بنویسم بهار، یعنی تو

تو که خلوت نشین سومه‌ای، تو که حافظ‌ترین شراب منی
عاشقم با تو فاش می‌گویم، تو فراتر زهر حساب منی

اصفهان یک کرشمه از چشمت، در تو شیراز پایتخت جهان
عاشقان در نگاه تو جمع‌اند، عاشقانی که بی‌تو دل‌نگران

وطنم، وعده من و تو شود، روز دیدار عاشقان ظهور
آنکه ‌با عدل و داد می‌ریزد، بر سکوت من و تو عطر حظور

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.