دوشنبه 31 دسامبر 12 | 12:06

بر فراز بازار دارو لاشخورها پرواز می‌کنند

پیمانکاران برای برداشتن دو درخت از روی سقف خانه‌ها ۲۳۰۰۰ دلار می‌خواستند. فروشگاه‌هایی که معمولا ژنراتورهای کوچک خانه‌ای را ۲۵۰ دلار می‌فروختند، حالا ۲۰۰۰ دلار می‌خواستند. یک زن هفتاد و هفت ساله سالخورده با شوهر سالخورده‌تر و دختر معلولش یک شب ۱۶۰ دلار برای اتاق متلی پرداخت می‌کردند که در حالت عادی ۴۰ دلار بود.


در علم اقتصاد اصطلاحی تحقیرآمیز هست به نام قیمت ناعادلانه که به توصیف وضعیتی می‌پردازد که در آن، یک تولیدکننده یا فروشنده کالا‌ها و خدمات در شرایطی خاص آن‌ها را به قیمتی بالا‌تر از قیمت عادلانه مورد قبول می‌فروشد.

در تابستان ۲۰۰۴، طوفان چارلی از خلیج مکزیک خروشید و فلوریدا را در‌بر‌گرفت. این طوفان بیست و دو نفر را کشت و باعث ۱۱ میلیارد دلار خرابی شد. بعد از طوفان، در پمپ بنزینی در اورلاندو، قالب‌های یخ دو دلاری را ده دلار می‌فروختند. در نتیجه کمبود برق برای یخچال‌ها و کولر‌ها در اواسط آگوست، بسیاری از مردم انتخاب چندانی نداشتند و مجبور بودند قیمت بالای آن را بپردازند. درختان افتاده بر روی سقف خانه‌ها تقاضا برای اره‌برقی و تعمیرات سقف را تشدید کرد.

پیمانکاران برای برداشتن دو درخت از روی سقف خانه‌ها ۲۳۰۰۰ دلار می‌خواستند. فروشگاه‌هایی که معمولا ژنراتورهای کوچک خانه‌ای را ۲۵۰ دلار می‌فروختند، حالا ۲۰۰۰ دلار می‌خواستند. یک زن هفتاد و هفت ساله سالخورده با شوهر سالخورده‌تر و دختر معلولش یک شب ۱۶۰ دلار برای اتاق متلی پرداخت می‌کردند که در حالت عادی ۴۰ دلار بود.

بسیاری از فلوریدایی‌ها از قیمت‌های متورم‌شده عصبانی شدند. یک شهروند گفته بود که مجبور بوده برای یک درخت افتاده از روی سقف خانه‌اش ۱۰۵۰۰ دلار بپردازد و از نظر او نادرست بود که گروهی از مردم «برای سرمایه‌دار شدن از گرفتاری و بدبختی دیگران نفع ببرند.» دادستان کل فلوریدا می‌گفت: «این سطح از حرص و آز در میان گروهی از مردم شگفت‌آور است، سطحی از حرص که باید در روحشان داشته باشند تا از رنج دیگران در جریان این طوفان بهره‌برداری کنند.» فلوریدا قانونی دارد علیه قیمت ناعادلانه! بعد از طوفان، اداره کل دادستانی بیش از دو هزار شکایت‌نامه دریافت کرد که بعضی از آن‌ها منجر به طرح دعوی در دادگاه شد. در همین هنگام بحثی در میان اقتصاددانان درگرفت که قیمت عادلانه قابل‌دفاع است یا قیمت ناعادلانه.

برخلاف قیمت ناعادلانه، قیمت عادلانه توسط ارزش ذاتی کالا‌ها و خدمات تعیین می‌شود و البته پیش‌تر مورد بحث بود. اما اقتصاددانان بازار آزاد معتقدند که قیمت‌ها توسط عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند و چیزی به نام «قیمت عادلانه» در کار نیست. توماس سوئل، یک اقتصاددان بازار آزاد، قیمت ناعادلانه را یک «اصطلاح از نظر احساسی قوی، اما از نظر اقتصادی بی‌معنا می‌نامد که بیشتر اقتصاددانان به آن توجهی ندارند؛ زیرا این اصطلاح خیلی مغشوش‌تر از آن است که خودشان را با آن آزار دهند.» استدلال سوئل این بود که قیمت‌های بالا‌تر برای یخ، آ‌ب‌معدنی، برق، ژنراتور برق و اتاق متل قیمت‌های ناعادلانه‌ای نیستند و تازه این مزیت را دارند که استفاده چنین کالا‌ها و خدماتی را برای مشتریان محدود می‌کند و از سوی دیگر انگیزه‌های لازم را برای عرضه‌کنندگان آن‌ها فراهم می‌کند. از نگاه او این قیمت‌های بالا‌تر تنها منعکس‌کننده ارزشی هستند که مصرف‌کنندگان درگیر در مبادله کالا‌ها یا خدمات حاضرند برای آن‌ها بپردازند.

اما گروهی دیگر از اقتصاددانان در دفاع از قوانینی استدلال می‌کردند که علیه قیمت ناعادلانه‌اند. از نگاه آن‌ها در مواقع و شرایط اضطراری، دولت نمی‌تواند کنار بایستد؛ در حالی‌که افراد متحمل پرداخت قیمت‌های غیرمعقولی هستند که مجبورند در جست‌وجو برای زندگی بعد از طوفان بپردازند. دادستان کل فلوریدا که ظاهرا اقتصاد هم بلد بود چنین نوشت که: «این وضعیت [شرایط بعد از طوفان] بازار آزاد نرمال نیست که خریداران به‌طور آزادانه برای ورود به بازار و ملاقات با فروشندگان وارد شوند و قیمت در آن به‌طور توافقی بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود. در شرایط اضطرار، خریداران گرفتار، هیچ آزادی‌ای ندارند. خریدِ آن‌ها از ضروریات زندگیشان مثل جای امن اجباری است.»

اگر بپذیریم که افزایش شدید قیمت ارز در بازار دارو خود مثل طوفانی بود برای بیماران نیازمند به دارو و داروهای خاص، باید بپذیریم که بعد از طوفان در بازار دارو هم لاشخور‌ها می‌آیند. اما ممکن است برخی با استناد به قوانین عرضه و تقاضا برای شرایط نرمال استدلال کنند که قیمت پرداختی توسط بیماران نه تنها ناعادلانه نیست که خیلی هم عادلانه است. ظاهرا کمبود دارو و افزایش قیمت‌ها در این بازار هم سبب حضور عرضه‌کنندگان جدید یا افزایش عرضه دارو نشده است. دولت هم در عمل مقرراتی برای ممانعت از قیمت بالا (به زعم بیماران ناعادلانه) در بازار دارو ندارد. رانت و سود ناشی از این طوفان دارویی آنقدر هست که فعالان بازار را وسوسه کند.

اما عملکرد بازار دارو چند پرسش مهم‌تر را به ذهن متبادر می‌سازد: آیا کار فروشندگان دارو با بیماران – در شرایطی که دولت می‌گوید ارز دارو را تامین می‌کند و تحریم هم شامل حال دارو نمی‌شود- و دریافت قیمت‌های خیلی بالا، کاری منصفانه است یا نه؟ اگر بله، قانون و مقررات دولتی باید در این خصوص چه بکند؟ آیا دولت باید از قیمت ناعادلانه ممانعت به عمل آورد، حتی اگر آزادی مصرف‌کنندگان و فروشندگان دارو را به هم بزند و انتخاب آن‌ها را محدود کند؟ این پرسش‌ها همه درباره این است که: مردم چگونه با هم رفتار می‌کنند وقتی که طوفان می‌آید؟ جامعه باید چگونه سازماندهی شود؟ مفهوم عدالت در جامعه چگونه تعبیر می‌شود؟ آیا رفاه جامعه توسط قیمت‌های گزاف تحمیل‌شده بر بیماران یا مصرف‌کنندگان مواد غذایی بیشتر می‌شود؟ آیا اگر قیمت‌های بالا‌تر در شرایط بروز طوفان سبب عرضه بیشتر کالا‌ها و خدمات شوند، این می‌تواند با باری مقایسه شود که این قیمت‌های بالا‌تر بر دوش کسانی تحمیل می‌کند که دیگر توانایی خرید آن‌ها را ندارند.

وجود چنین قیمت‌هایی احتمالا سبب می‌شوند که کسانی که سرپناه ندارند در شرایط طوفان به سوی سرپناه امن نروند و بیمارانِ ناتوان از پرداخت وجه دارو، قید درمان را بزنند. به عبارت دیگر، «خریداران گرفتار، آزادی ندارند و مجبورند.» اگر کسی بخواهد با خانواده‌اش از دست طوفان فرار کند، پول گزافی که باید برای بنزین بپردازد عادلانه هست یا خیر؟ مردم و به‌طور خاص بیماران، عصبانی می‌شوند از اینکه ببینند شکار «لاشخورهایی» می‌شوند که از بیچارگی آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند و شاید خواهان مجازات آن‌ها شوند؛ اما چه کنند که آن‌ها از این طوفان نفع می‌برند و پاداش می‌گیرند. آیا عده‌ای که در این شرایط ثروتمند‌تر می‌شوند، واقعا استحقاق این ثروت را دارند؟

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.