دوشنبه 31 دسامبر 12 | 15:40
چرایی تأکید ویژه بر مراسم اربعین امام حسین (علیه‎السلام)

زیارت اربعین و اسرار اعداد

دکتر محسن اسماعیلی

تأکید متون دینی بر بعضی اعداد و توصیه اکید به رعایت آن‎ها نیز حاکی از آثار و خواص ناشناخته‎ای است که در آن‎ها وجود دارد. هفت و هفتاد از جمله این اعداد است. اما آن‎چه در اینجا مد نظر است، عدد چهل یا همان «اربعین» است که پیشوایان دینی در مواضع متعدد بر آن تأکید کرده‎اند.


دکتر محسن اسماعیلی- بیستم ماه صفرالمظفر یا همان اربعین، چهلمین روز پس از فاجعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسین (علیه‎السلام) و یاران با وفایی است که مانند آن‎ها را تاریخ به خود ندیده بود و دیگر هم نخواهد دید. این‎ روز قداست فراوان و آداب ویژه و درخور تأملی دارد. سنت بزرگداشت اربعین، در میان پیشوایان دین، تنها برای سالار شهیدان مرسوم و مورد توصیه و تأکید است؛ تا آن‎جا که «زیارت اربعین» از نشانه‎‎های ایمان معرفی شده است. چرا؟ رمز تأکید بر «چهل» چیست؟ در اربعین چه اتفاقی افتاد و چه باید کرد؟ نوشتار حاضر رهیافتی کوتاه بر پاسخ این پرسش‎هاست.
جهانی که ما در آن زندگی می‎کنیم، پر از رمز و راز است و کمتر پدیده‎ای را می‎توان فاقد ابعاد پنهان و اسرار شگفت‎انگیز دانست. برای همین است که در همه چیز عالم خلقت باید تدبر کرد. بی‎اعتنایی و ساده انگاری در مواجهه با حوادث و پدیده‎ها شیوه فرزانگان نکته سنج نیست. حتی«بــرگ درختان سبز در نظــر هـــوشیار/ هـــر ورقش دفتری است معــرفت کردگار».

شگفتی‎‎های آفرینش
از دعا‎های پیامبر خدا (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) این بود که «خدایا! هر چیز را آنچنان‎که هست به من بنمایان» و این نشانه آن است که آن‎چه ما به ظاهر می‎بینیم، همواره با آن‎چه واقعا هست، یکی نیست و «صورتی در زیر دارد، آن‎چه در بالاستی»! گلایه قرآن این است که چرا مردم «از زندگی دنیا، فقط ظاهری را می‎شناسند، و از آخرت (که باطن آن است)، غافلند.»؛ این در حالی است که این ظواهر، ناچیز و از بین رفتنی است و باطن اسرار آمیزش اصیل و ماندنی. علامه طباطبایی (رحمت‎الله‎علیه) با اشاره به نکره بودن کلمه «ظاهرا» در یکی از آیات شریفه قرآن می‎فرماید: «اگر کلمه «ظاهرا» را نکره آورد و فرمود: ظاهری از حیات دنیا را می‎دانند، برای این است که آن را تحقیر کند، و ظاهر حیات دنیا، در مقابل باطن آن، همان چیز‎هایی است که با حواس ظاهریشان احساس می‎کنند، و این احساس وادارشان می‎کند که در پی تحصیل آن برآیند، و به آن دل‎ بسته، غیر آن، یعنی حیات آخرت و معارف مربوط به آن را فراموش کنند و از خیرات و منافعی که در آن است – منافع و خیرات واقعی و به حقیقت معنای کلمه است- غفلت بورزند.»

اسرار اعداد و « اربعین»
یکی از این پدیده‎‎های اسرار‎آمیز، اعداد هستند. راز‎‎های نهفته در اعداد تا آن‎جا از پرده برون افتاده است که جهانِ سراسر مادی امروز هم ناچار شده است که به آن اعتراف کند و در حالی‎که بشر جز به ماده و مادیت نمی‎اندیشد، دانشی جداگانه برای شناخت اسرار اعداد به‎وجود آورده است. علم اعداد یا عددشناسی(Numberology) علمی است که به مطالعه معانی نهفته در اعداد می‎پردازد. این دانش بر مبنای این فرضیه استوار است که همه چیز در عالم دارای دو وجه فیزیکی و متافیزیکی است و در عددشناسی بُعد متافیزیکی اعداد بررسی می‎شود. راز‎شناسی عدد که هم از نظر علمی و هم از نظر تجربی تأیید شده است، در واقع همان فلسفه اعداد است.
اما افزون بر یافته‎‎های علمی و تجربی، تأکید متون دینی بر بعضی اعداد و توصیه اکید به رعایت آن‎ها نیز حاکی از آثار و خواص ناشناخته‎ای است که در آن‎ها وجود دارد. هفت و هفتاد از جمله این اعداد است. اما آن‎چه در اینجا مد نظر است، عدد چهل یا همان «اربعین» است که پیشوایان دینی در مواضع متعدد بر آن تأکید کرده‎اند. با توجه به همین تأکید‎های پر شمار است که در «رساله سیر و سلوک» منسوب به علامه بحر العلوم، بر «خاصیت عدد چهل در ظهور استعدادات» تأکید شده و آمده است: «خود به‎ عیان‎ دیده‎ایم، و به‎ بیان‎ دانسته‎ایم‎ که‎ این‎ مرحله شریفه‎ از مراحل‎ عدد را خاصیتی‎ است‎ خاص، و تأثیری‎ است‎ مخصوص‎، در ظهور استعدادات، و تتمیم‎ مَلَکات، در طی منازل‎ و قطعِ مراحل‎.» و «بالجمله خاصیت اربعین در ظهور فعلیت و بروز استعداد وقوه، وحصول ملکه، امری است مصرحٌ به در آیات واخبار ؛ ومجرب اهل باطن واسرار».

اربعین امام حسین (علیه السلام)
یکی از موارد تأکید بر «اربعین»، زیارت سالار شهیدان (علیه‎السلام)، چهل روز پس از واقعه کربلا است. گرچه هم امروزه بزرگداشت چهلمین روز شهادت یا درگذشت افراد، کم و بیش مرسوم است، در میان همه پیشوایان دینی تنها در خصوص حادثه کربلاست که به آن توصیه اکید شده است. شاید این را نیز بتوان بر شمار «خصایص الحسینیه» افزود و دلیل آن را ویژگی‎‎های منحصر به فرد عاشورا و آثار آن دانست.
احتمالا به همین دلایل است که «زیارت اربعین» از نشانه‎‎های ویژه مؤمنان تلقی شده است؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری (علیه‎السلام) فرمود: «نشانه‎‎های مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (در هر روز که شامل 17رکعت نماز یومیه و نیز نماز‎های نافله می‎شود)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاشتن، و بسم‎الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».

اولین «زیارت اربعین»
آنگونه که در روایات و منابع متعدد و معتبر تاریخی و دینی آمده است، نخستین «زیارت اربعین» افتخاری است که نصیب صحابی بزرگوار و وفادار و سالخورده پیامبر خدا، یعنی جابر بن عبدالله انصاری شد؛ «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید». فردی که به‎همراه جابر در این‎ روز به کربلا آمده «عطیه بن سعد بن جناده عوفی کوفی» است؛ البته «بسیار شده است که از روی نادانی و بی‎اطلاعی وی را غلام جابر گفته‎اند، در حالی‎که او یکی از بزرگترین دانشمندان و مفسران اسلامی است. وی از بزرگان تابعین و از شاگردان عبدالله بن عباس می‎باشد. و تفسیری در پنج مجلد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب می‎شود».
او می‎گوید: «با جابر به قصد زیارت قبر امام حسین علیه السلام بیرون رفتیم؛ همین که به کربلا وارد شدیم، نزدیک فرات رفت و غسل کرد. سپس جامه‎ای به خود پیچید و جامه‎ای دیگر بر دوش افکند. بعد از آن، بسته‎ای را گشود که در آن ماده‎ای خوشبو به نام سُعد بود. از آن بر بدن خود زد و سپس به‎جانب قبر روان شد. جابر گامی برنمی‎داشت مگر با ذکر خدا؛ نزدیک قبر رسید. او که نابینا شده بود، به من گفت تا دستش را بر قبر امام گذارم. من چنین کردم. چون دستش به قبر رسید بی‎هوش بر روی قبر افتاد.
آبی آورده، بر وی پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت یا حسین! سپس با لحنی دردناک گفت: حَبیبٌ لا یجیبُ حَبیبَهُ؟ آیا دوست جواب دوست خود را نمی‎دهد؟ و بعد خود جواب داد که: چگونه جواب دهی و حال آن‎که رگ‎های گردن تو در جای خود نیست و بر پشت و شانه تو آویخته شده، و بین سر و تن تو جدائی افتاده، پس شهادت می‎دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و پسر سید مؤمنان هستی. تو فرزندِ همزاد تقوی و هدایت، خامس اهل کساء، پسر سیدالنقباء و فرزند فاطمه هستی. چگونه چنین نباشی و حال آن‎که به دست رسول خدا و در کنار متقین پروریده شده‎ای…»
پس از این، ‎جابر بن عبدالله انصاری جمله‎ای شگفت بر زبان راند و گفت: «سوگند به آن‎که محمد (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) را به نبوت برانگیخت، ما هم در آن‎چه شما انجام دادید، شرکت داشتیم.» عطیه با تعجب از جابر پرسید: «چگونه ما با آنان شرکت داشتیم و حال آن‎که در وادی‎ای فرود نیامدیم و از کوهی بالا نرفتیم و شمشیری نزدیم؛ و اما این گروه، بین سر و بدنشان جدائی افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشته است؟!»
جابر گفت:‎ «ای عطیه! شنیدم از حبیب خود رسول خدا (صلی‎الله‎علیه‎و‎آله‎وسلم) که می‎فرمود: هر کس گروهی را دوست داشته باشد، با ایشان محشور می‎شود و هر کس عمل قومی را دوست داشته باشد، شریک در عمل آنان می‎گردد. قسم به خداوندی که محمد (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) را به‎حق برانگیخت، نیت من و یارانم بر آن چیزی است که بر حسین علیه السلام و یارانش گذشته است (و بنابر وعده پیامبر، ما با آن‎ها در این جهاد و شهادت شریک هستیم! ).»

بازگشت کاروان به کربلا
از دیگر حوادثی که گفته‎اند در روز بیستم صفر اتفاق افتاده است، بازگشت کاروان اسرای کربلا به آن سرزمین است؛ این مطلب را مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف «لهوف» نقل کرده است ؛ البته با این عبارت که: «راوی می‎گوید: چون زنان و اهل بیت امام حسین علیه السلام در راه بازگشت از شام به مدینه به سرزمین عراق رسیدند، به راهنمای کاروان فرمودند: ما را از راه کربلا ببر. پس چون به قتلگاه شهیدان رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که با جمعی از آل‎رسول (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده‎اند و در یک زمان با آنان ملاقات کردند و با هم به گریه و زاری و ناله و سوگواری پرداختند؛ به‎گونه‎ای که جگر‎ها را کباب می‎کرد. در این هنگام زنان اهل آن وادی نیز گِرد آنان جمع شدند و چند روزی عزاداری کردند.»

تردید‎ها و ابهام ها
اما در درستی این مطلب، اختلاف است و برخی دیگر از مورخان و محققان دراین‎باره تردید کرده و آن را نپذیرفته‎اند. برای مثال مرحوم محدث‎ قمی در «منتهی الآمال‎» دلایلی ذکر می‎کند تا نشان دهد، این دیدار در اربعین اول «… خیلی مستبعد است… به علاوه آن‎که احدی از اجلاء فن حدیث و معتمدین اهل سیِر و تواریخ در مقاتل و غیره اشاره به این مطلب نکرده‎اند… بلکه شیخ مفید و شیخ طوسی و کفعمی گفته‎اند که در روز بیستم صفر، حَرم حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رجوع کردند از شام به مدینه و در همان روز جابر بن عبدالله به جهت زیارت امام حسین علیه السلام به کربلا آمد و اول کسی است که امام حسین علیه السلام را زیارت کرد…»
جالب است که خود سید بن طاووس (رحمت‎الله‎علیه) هم در کتاب مهم دیگرش، «اقبال الاعمال»، پس از اشاره به این‎که چنین مطلبی را در برخی کتاب‎ها، و ازجمله «مصباح المتهجد»، دیده است، آن را به دلایلی «مستبعد» می‎خواند. بنابراین قسمتی از آن‎چه استاد شهید مطهری (رحمت‎الله‎علیه) گفته‎اند، تمام نیست؛ آن‎جا که فرموده‎اند: «جز در کتاب لهوف، که آن هم نویسنده‎اش در کتاب‎‎های دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأیید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تأیید نمی‎کند».

آداب و چگونگی «زیارت اربعین»
درهرحال و به‎عنوان حُسن‎ختام تأکید باید کرد یکی از زیارت‎‎های مخصوص و پرفضیلت امام حسین‎ (علیه‎السلام‎)، زیارت اربعین آن حضرت است که امام صادق علیه السلام به صفوان بن مهران (معروف به صفوان جمال)، شاگرد و صحابی بزرگ خویش، آموخته است. امام به او فرمود: «هنگامی که روز اربعین بلند شده باشد، چنین زیارت می‎کنی و پس از دو رکعت نماز، هر دعا که خواستی، می‎کنی…»
به‎دلیل سند معتبر و مضامین ناب و آموزنده‎ای که زیارت اربعین از آن برخوردار است، نباید از قرائت و تدبر در آن غفلت شود. متن این زیارت شریف در مفاتیح‎الجنان هم آمده است

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.