احمد شاکری- ادبیات داستانی برجستهترین بیان هنری از تحولات سیاسی و اجتماعی در جهان است. قالبهای هنری و روایی هیچیک به وسعت و عمق داستان- به خصوص قالب رمان- قادر به نمایش ارتباطات انسانی و تحولات اجتماعی نیستند. از این روست که انقلابهای بزرگ در تاریخ جهان، همواره منشأ و محمل ظهور آثار برجسته جهانی در قالب رمان بودهاند. با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، این واقعه مبدأ دوره جدیدی از ادبیات داستانی قرار گرفت. انقلاب اسلامی در ابعاد بیرونی و عمق فکریاش، انتظار پدید آمدن ادبیاتی متناسب و همرتبه با ابعاد جهانی آن را ایجاد نمود؛ ادبیاتی که از انقلاب و برای انقلاب روایت کند. نزدیک به نوزده ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دفاعی هشت ساله آغاز شد و موضوع انقلاب اسلامی جایش را به دفاع مقدس و روایت از آن داد؛ تا جایی که حتی پس از پایان دفاع مقدس و با گذشت بیست و چهار سال از آن، همواره موضوع دفاع مقدس بیش و پیش از انقلاب در ادبیات داستانی نمود پیدا کرده است؛ نمود دورهای که با مشخصههایی چون موضوع، مضمون، شخصیت، نویسنده، مخاطب و ساختار از ادبیات داستانی پیش از انقلاب تمایز مییافت. گرچه ادبیات داستانی پس از انقلاب به گزینش موضوعی دست زد و دفاع مقدس را جایگزین انقلاب اسلامی نمود، اما در همین انتخاب به تعمیق مضمونی انقلاب اسلامی پرداخت. البته تمرکز بر دفاع مقدس را در طول سالیان دفاع مقدس و پس از آن – فارغ از دلایل و ضرورتهای موضوعی و اجتماعی- باید در نسبت این رخداد با انقلاب اسلامی دانست.
نهضت عاشورا عصاره تمدن انبیا و اولیای الهی در مواجهه با باطل است. تاریخ انبیاء و آموزههای آنان را میتوان در واقعه عاشورای 61 مشاهده کرد. رخداد دفاع مقدس نیز از عصاره انقلاب و تفکر انقلابی سرچشمه میگرفت؛ تفکری که الگوی خود را قیام و بصیرت عاشورایی قرار داده و با ایثار و استقامت در راه، پرتوی از آن را تکرار کرد. خاستگاه عاشورایی ادبیات داستانی دفاع مقدس، اینگونه برجسته ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را در صف مقدم مواجهه با ادبیات داستانی پیش از انقلاب قرار داد. ادبیات داستانی دفاع مقدس از آغاز پیدایش نه تنها روایتکننده واقعهای عاشورایی که خود صورتدهنده جبهه حق تقابل ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و رویکردهای اومانیستی است. همانگونه که واقعه عاشورا ظهور تام جبهه نفاق بود، ادبیات داستانی دفاع مقدس نیز در مواجهه با ادبیات نفاق قرار گرفت و از بطن دفاع مقدس و از میان برخی نویسندگان آن برخاست. مشخصه ادبیات نفاق، شک در حوزه عقل نظری و تردید در حوزه عقل عملی است. بازتاب چنین تفکری در ادبیات داستانی دفاع مقدس، در دوره پس از جنگ نمود بیشتری پیدا کرد. شعار و هدف این ادبیات در روایت از جنگ، نه غایت اصیل آن یعنی دفاع از ارزشها و ایثار در حفظ آنها، که نوشتن از جنگ برای جلوگیری از وقوع مجدد آن بود! جریان ادبیات نفاق، تمرکز خود را بر مصائب بیافتخار و رنجهای بیفرجام در روایت از جنگ قرار داد. چنین تقابلی در لایههای ظاهری آن، به تحریف جنگ و واژگونی حقیقت آن میپرداخت و در لایههای پنهان آن قرائتی ایدئولوژیگریز را دنبال مینمود. سرچشمه این دیدگاه نوعی اباحیگری و تساهل مذموم دینی در نادیده انگاشتن حق و به اشتراک گذاشتن حق بین همه اطراف دفاع مقدس بود. چنین دیدگاهی از حقوق انسانی سخن میگوید و حقوق الهی را وامینهد.
عاشورا واقعهای است با کرانههای بیانتهای زمانی. در هر دورهای و هر جایی که حقیقتی در برابر باطل صفآرایی کند، پرتوی از عاشورا در حال وقوع است. ادبیات داستانی دفاع مقدس بهعنوان مولود انقلاب اسلامی در زمانه کنونی در جبهه نخست این تقابل قرار گرفته است. صفبندی صورتگرفته در این عرصه همانقدر که هنری و آفرینشی است، نظری و پژوهشی نیز هست. چه بسا نویسندگانی که خود دفاع مقدس را تجربه کرده و افتخارات آن را شاهد بودند، اما تئوری داستان اومانیستی غربی، جانمایه هنر آنان را دگرگون ساخت. در این صفبندی حضور هنرمندان متعهد به تنهایی کافی نیست.
در عاشورای ادبیات همانقدر که حضور داستاننویسان پیادهنظام کارساز است، وجود فرماندهان بصیرتآفرین نیز ضروری است. آیا جز این است که ادبیات جهان با پشتوانه دیدگاه فلسفی شکل گرفت و در قالب مکاتب ادبی ظهور یافت؟ بهنظر میرسد سهم تفکر فلسفی در حوزه ادبیات روایی دفاع مقدس در کشور ما بسیار اندک است. بلکه باید گفت اجتهاد فقهی، تفکر فلسفی، دیدگاه سیاسی، بصیرت اجتماعی و ژرفساختهای روایی مورد کم توجهی و بیمهری واقع شده است. این امر زنگ خطری جدی خواهد بود برای ادبیاتی که نتوانسته است مرزهای فکری خود را با تفکر غربی آمیخته شده به تاروپود مسائل ادبی و داستانی روشن نماید. تردیدی در این نیست که تا شبهات فکری و فلسفی وجود دارد، یا زبانی برای پاسخدهی به آنها در حوزه ادبیات باز نشده است، جولانگاه ادبیات نفاق نیز وسیع و خطر آن محتمل خواهد بود
Sorry. No data so far.