سال گذشته وقتی دومین دورهی جشنوارهی مردمی فیلم «عمار» از سوی رسانهی ملی بایکوت شد و مهمترین اتفاق هنری جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی هیچ انعکاسی در صداوسیما نیافت، اعتراضات فراوانی از سوی دوستداران انقلاب به مدیران سیما شد؛ تا آنجا که همان روزها منابع مطلع از پشیمانی مدیران سیما از تبعات این بایکوت ناخواسته یا شاید هم سازماندهی شده خبر میدادند. از همین رو، میشد حدس زد که پوشش جشنوارهی سوم با سالهای قبل متفاوت خواهد بود.
از سوی دیگر، عملکرد ضعیف رسانهی ملی در پاسداشت دومین سالگرد حماسهی باشکوه 9 دی در سال 90 با پخش تنها چند نماهنگ و کلیپ ضعیف و البته یکی دو گزارش خبری، باعث شد تا انتقادات از محافظهکاری وحشتناک مدیران صداوسیما بیش از پیش بالا بگیرد و شکاف بین نیروهای مذهبی و انقلابی با رسانهای که قرار بود پیام انقلاب اسلامی را نه به ایران که به دنیا مخابره کند، بیشتر و بیشتر شود.
شاید همین انتقادات پرشمار و عمیقتر شدن این شکاف بود که باعث شد تا امسال صداوسیمای جموری اسلامی ایران با دست پرتری به استقبال حماسهی عظیم «9 دی» برود و یکی دو مستند و سه تلهفیلم را برای این مناسبت مهم روی آنتن بفرستد و از سوی دیگر، به نحو مقتضی آنتن را در اختیار جشنوارهی عمار قرار دهد. هر چند در بیان چرایی این پوشش وسیع رسانهای از جشنوارهی عمار، دلایل فرامتنی زیادی دخیل بوده است که در این متن، قصد پرداختن به آن را نداریم.
در واقع رسانهی ملی با پخش مداوم تیزر جشنواره، پوشش وقایع جشنواره در بخشهای خبری و تولید و پخش ویژه برنامهی روزانه در شبکهی مستند، سعی کرد جشنوارهی «عمار» را همانگونه که شایستهی مهمترین رویداد هنری جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی است، پوشش دهد. هر چند، این کمینهی انتظاری است که از صداوسیما در زمینهی حمایت از فعالیتهای فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی وجود دارد و بسیاری از حالا منتظر حمایت صداوسیما از آثار «عمار» و سازندگان آنها و استفاده از نیروهای مستعد جشنواره در بخشهای تولیدی رسانهی ملی هستند.
جالب آنکه پوشش مناسب جشنوارهی «عمار» به استقبال نسبتاً گرم رسانهی ملی از «روز بصیرت» -به ویژه در مقایسه با سالهای گذشته- ختم شد تا مشخص شود که این بار صداوسیما برای آشتی دوباره با جریان حزبالله، پیش قدم شده است. به خصوص آنکه نفس تدارک سه تلهفیلم «ابابیل»، «فاصلهی کانونی» و «مسیر روشن» برای پخش در این روز مبارک، فارغ از ضعف فنی وحشتناک این سه فیلم، به عنوان گام آغازین صداوسیما در تولید آثار سیاسی مرتبط با فتنه، اقدامی ارزنده بود. هر چند گلایه از اینکه چرا این فیلمها تا این حد شتابزده و سردستی ساخته شده و نویسندگی و کارگردانی آنها به فیلمسازان مشهور و حرفهای حامی انقلاب سپرده نشده، همچنان باقی است.
البته در این میان، میتوان امید داشت که بین این دو اتفاق فرخنده –توجه رسانهی ملی به جشنوارهی عمار و پاسداشت حماسهی نه دی در صداوسیما- پیوندی مبارک هم برقرار گردد و از سالهای بعد، برای ساخت تلهفیلم یا سریال و یا مستندی در مورد فتنهی 88، به کسانی رجوع شود که خود به اتفاقات این سال و آنچه که رخ داد، آگاهی و اعتقاد کامل داشته باشند؛ نه اینکه یکی دو ماه مانده به نهم دی ماه، همه برای ساخت اثری مناسبتی به تکاپو بیفتند و در آخر بعضاً از عواملی استفاده شود که یا از حیث تکنیکی بسیار ضعیفند و یا خود چندان به حرفی که قرار است بزنند اعتقاد ندارند که در هر دو صورت، کار از حیث فرم ومحتوا به شدت لطمه خواهد خورد.
با شکل گیری چنین پیوند مبارکی، میتوان امیدوار بود که تصویر فتنهی 88 در آثار نمایشی رسانهی ملی، از سالهای دیگر، تنها به دعواهای دو برادر بر سر مسائل سیاسی و یا دعواهای زن و شوهری تقلیل نیابد و این آثار به حقیقت فتنه، که همانا گم کردن حقیقت و البته تأثیر بیست سال برنامهریزی دشمنان این مرز و بوم بود، نزدیک شوند.
اما نکتهی آخر اینکه این روزها به شدت سعی داریم تا نکات مثبت رسانهی ملی را هم پوشش دهیم تا هم انصاف را رعایت کرده باشیم و هم متهم به سیاهنمایی علیه مهمترین تریبون رسانهای کشور نشویم. هر چند این به معنای فروکاستن از نقدها و چشم بستن بر مشکلات عدیدهی صداوسیما نیست. کاش مدیران ارشد رسانهی ملی متوجه میشدند که اگر رسانههای ارزشی سیاستهای حاکم بر این نهاد مهم را نقد میکنند، به دلیل اهمیتی است که برای آن قائل هستند و اگر تعدادی از رسانههای جبههی روشنفکری هیچ نقدی به صداوسیما ندارند، نه به خاطر عملکرد بیعیب و نقص آن، که به دلیل عدم پیگیری تلویزیون و روی آوردن به شبکههای ماهوارهای است.
Sorry. No data so far.