تریبون مستضعفین-رضا نساجی
چندی پیش به دعوت نهاد رهبری یکی از دانشگاه های کشور، مباحثی را در جمع فعالان دانشجویی آن دانشگاه ارائه دادم که به موضوع «شناخت ابعاد شخصیتی شهید رجب بیگی به عنوان الگوی دانشجویان مسلمان» اختصاص داشت. انتخاب موضوع توسط برنامه ریزان صورت گرفته بود وگرنه شخصا ترجیح می دادم تحت عنوان وسیع تری، به بررسی «نقش تاریخی دانشجویان مسلمان در ایران پس از انقلاب» بپردازم که طبیعتا در قالب این موضوع می توان چهره های فرهنگی همچون شهید رجب بیگی را به عنوان الگوهای دانشجویی معرفی کرد. اما این کلاس سه ساعته، که با گفتگوی متقابل و پرسش و پاسخ های شفاهی و کتبی ادامه یافت، جرقه بحث های جدی در مقام مقایسه میان دانشجوی انقلابی دیروز و امروز – نسل رجب بیگی و نسل ما و نسل بعد از ما- را در ذهن من ایجاد کرد. آنچه در ادامه خواهید خواند، اشارتی است به این بحث و در ساگرد حماسه هویزه(شهادت دانشجویان پیرو خط امام(ره) به فرماندهی شهید علم الهدی).
پیش تر باید تأکید کنم صرف برگزاری چنین اردوهایی کار شایسته ای است و لذا از دست اندرکاران امر می باید تشکر کرد، خاصه در شرایط کنونی که بودجه های فرهنگی در دانشگاه ها کاهش یافته و مسئولان امر همین موضوع را بهانه ای برای توجیه غفلت ها و کم کاری های خود قرار داده اند.
شخصا معتقدم در چارچوب چنین بحث هایی؛ نباید تنها به رجب بیگی پرداخت که دیگر دانشجویان پیرو خط امام(ره) همچون شهید علم الهدی، شهید وزوایی و شهید ورامینی هم همچون این شهید، قهرمانان جنبش دانشجویی مسلمان ایرانند. البته شهیدانی چون رجب بیگی و شهید علم الهدی، شخصیت های چند بعدی با پتانسیل های گوناگون اند که در ابعاد و حیطه های مختلف، مجاهده فرهنگی و سیاسی کرده اند.
به عنوان مثال؛ درباره شهید علم الهدی می دانیم که:
– در دوران دانش آموزی مبارز بود؛ آنچنانکه پیش از انقلاب و در چهارده سالگی؛ حرکتی انقلابی در جهت رفع فساد در شهر اهواز انجام داد که بعدها به برخورد ساواک و دستگیری ایشان انجامید. همچنانکه در دوران دانشجویی هم اقداماتی از قبیل آتش زدن گارد دانشگاه و راه اندازی تظاهرات عظيم علیه ورود شاه و همسرش به شهر زلزله زده طبس – که خودش از دانشگاه به آنجا شتافته بود تا مردم زلزله زده را یاری رساند- را به انجام رساند.
– در دوران دانشجویی پیش از انقلاب، مبارز بود و چریک؛ تا جایی که برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی و متمایز از جریانهای التقاطی همچون مجاهدین خلق، هسته مركزي «سازمان موحدين» را با همفكرانش در اهواز تشكيل داد و در اولین عملیات، پل گريم مستشار آمريكايي، را ترور نمود. همچنین به تلافي آتش زدن مسجد جامع كرمان، با يك ابتكار دقيق، شهرباني كرمان را به آتش کشید، با همرزمانش به خانه شمس تبريزي فرماندار نظامي اهواز حمله كرد و…
– در دوران دانشجویی، مطالعات عمیقی انجام داد؛ از جمله اینکه در مجالس علمای انقلابی مشهد همچون آیت الله خامنه ای شرکت می کرد. در نتیجه عمق فکری داشت و در كلاس هم اهل بحث و چالش بود، به نحوی که معروف است استادان مارکسیست و شاهنشاهي در هر كلاس كه حسين علمالهدي شركت ميكرد، نميرفتند. عليرغم همه اشتغالات و مشكلات در اغلب راهپيمايي ها، مردم شاهد سخنراني هاي گرم و آتشين او بودند و نيز كلاسهاي متعدد در زمینه نهج البلاغه و تاريخ اسلام برای مردم خصوصا جوانان. از جمله اینکه ماه رمضان، 8 تا 10 ساعت تدریس نهجالبلاغه و تاريخ اسلام را در اوج گرماي اهواز به انجام می رساند.
– بعد از پیروزی انقلاب خودش را به جمع دانشجویان پیرو خط امام حاضر در لانه جاسوسی رساند و بعد از رخداد تسخیر، در فعالیت های آنان سهیم شد. در این زمان با افشای وابستگی دریادار مدنی – استاندار وقت خوزستان و کاندیدای ریاست جمهوری- که از میان اسناد لانه جاسوسی معلوم شده بود، چهره واقعی او را برملا ساخت.
– بعد از پیروزی انقلاب در فعالیت های سیاسی مشارکت جدی داشت؛ از جمله اینکه با همراه جمعی از نیروهای مبارز عقیدتی و عمدتا مسلح قبل از انقلاب، در تشکیل «سازمان مجاهدین انقلاب» مشارکت نمود.
– در تشکیل نهادهای انقلابی سهیم بود؛ مدت کوتاهی عضو شوراي فرماندهي كميته مركزي در تهران شد، اندکی بعد، به خوزستان رفت و در شکل دهی به سپاه خوزستان موثر بود. مدتي هم سرپرستی كميته انقلاب اهواز را عهده دار گردید.
– در تدوین قانون اساسی نقش ایفا کرد؛ علیرغم اینکه تدوین قانون اساسی به عهده خبرگان سیاسی و فقهای بزرگ نهاده شده بود، جوانی چون علم الهدی هم وظیفه خود می دانست در این فرایند نقش ایفا کند چنانكه امام دستور داده بود. وی ضمن چندين مورد سخنرانی در مساجد و حسينيه اعظم اهواز؛ بنا به مطالعه عمیقش در كتاب «ولايت فقيه» امام، جاي خالی ولايت فقيه در پيشنويس قانون اساسي را حس کرد. به همين جهت به همراه یکی از دوستانش كوششي بي دريغ براي جای دادن ولايت فقيه در قانون اساسي نمود و در این رابطه این دو طرح خود را به نماينده اهواز در مجلس خبرگان – حجت الاسلام موسوي جزايري – ارائه نمود که نهایتا به تدوین قانون اساسی بر اساس اصل مترقی ولایت فقیه منجر گردید.
– در دفاع مقدس نقش بزرگی ایفا کرد؛ به همراه 60 تن از پاسداران که بیشتر ایشان از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام – فاتحان لانه جاسوسی آمریکا- بودند و به عنوان فرمانده گروه پيشتاز عازم جنگ با ارتش متجاوز عراق، در کربلای هویزه شد و در آنجا مظلومانه به شهادت رسید.
همچنین درباره شهید مهدی رجب بیگی باید بگوییم؛
– دانش آموز و دانشجویی مبارز علیه رژیم شاه بود؛ با وجود جو خفقان شديد، مسئوليت خود را در قبال اسلام با پخش اعلاميه در دانشكده و شركت در تظاهرات دانشجويي و خياباني و ادارهي فعاليتهاي سياسي ـ صنفي دانشگاهي انجام ميداد. در نيمهي دوم سال 57 كه دانشگاه مركز تجمع مردم شده بود، به نمايش فيلم و اسلايد از انقلاب و ديگر كارهاي تبليغي براي مردم ميپرداخت. هم زمان، در يكي از مساجد تهران نيز به طور مستمر به فعاليت و روشنگري مشغول بود.
– فعالیت های تشکیلاتی دانشجویی داشت؛ در «سازمان دانشجويان مسلمان دانشكدهي فني»(انجمن اسلامی دانشجویان) و كتابخانهي اسلامي دانشجويان فني فعال بود. از گردانندگان تظاهرات كوبنده و سازمانيافتهي دانشجويان مسلمان در دانشگاه بود و همچون ديگر ياران دانشجوي فعال خود تحت تعقيب رژيم.
– ورزشکار بود؛ به كوهنوردي علاقه داشت و معمولاً در برنامه كوهنوردي دانشجويان مسلمان – که از برنامه های تبلیغی دانشجویان مبارز بود و در جریان جدایی دانشجویان مسلمان از طرفداران گروهک ها و منافقین، نماد ممیزه آنها شد- شركت ميكرد.
– در تسخیر لانه جاسوسی نقش جدی ایفا کرد؛ در مدت يك سال و اندي كه سفارت امریکا در تسخير «دانشجويان قهرمان و مسلمان پيرو خط امام» بود، مسئوليتهاي حساس و بزرگي را چون «مسئوليت برگزاري و انجام گردهمايي جنبشهاي آزاديبخش جهان در تهران» و «نمايندگي دانشجويان خط امام در گردهمايي جنبشهاي آزاديبخش» را به عهده داشت. از طرف دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در مراسم نماز جمعه سخنراني ميكرد و در چندين نوبت اطلاعيههاي افشاگرانهي آنان را قرائت نمود.
– روزنامه نگار بود؛ در دوران فعالیت در «سازمان دانشجويان مسلمان» مسئوليت انتشار نشريه «هجرت» را به عهده گرفت و در آنجا بود که شروع به نگارش مقالات و طنزهای سیاسی نمود. مقالات و تحليلهاي وي که در آنها جريانات سياسي داخلي و خارجي را با تسلط و قدرت بينظير تحليل سياسي – ايدئولوژيك مينمود، از بهترين كارهاي مطبوعاتي و فرهنگي روزنامههاي معتبر كشور بود.
– طنز نویس بود؛ آنچه در آثار وی به چشم می خورد، طبع و روحيه چند بعدي و متعالي اوست. وي از دقيقترين تحليلهاي سياسي گرفته تا پر احساسترين قطعات ذوقي مطالب سياسي ـ فكاهي، همه و همه را با تسلط بالايي ارائه ميكرد. طنزهای او در قالب نظم و نثر، از جمله بهترین ابزارهای انقلابی علیه فتنه های دشمنان انقلاب بود.
– شاعر بود؛ هم شعر می گفت و هم سرود که عموم این اشعار و سرودها با موضوعات انقلابی و اجتماعی هستند. از جمله این سرودها، سرود انقلابی «مرگ به کارتر» است که در مراسم عزاداری روز عاشورا در لانه جاسوسی خود شهید قرائت نمود. فیلم این برنامه که در آن، شهید سرودها و شعارهای انقلابی سر می دهد، از تلویزویون بارها پخش شده است و همه آن چهره ای را که فریاد می زند “مرگ به کارتر”، به خاطر دارند.
– معلم بود؛ آنچنانکه خود در قالب یک مطالب مفصل، به تجربه های معلمی اش به عنوان معلم خصوصی و همچنین معلم غیررسمی در مدارس جنوب شهر می پردازد و حتی در دلنوشته هایش هم، تحلیل های عمیقی راجع به جامعه محروم و شکاف طبقاتی ایران در زمان وقوع انقلاب ارائه می دهد.(اتفاقا بخش هایی از این مطلب شهید رجب بیگی را سر کلاس قرائت کردم تا نشان دهم اگر فردی عمیق و مکتبی بیندیشید، حتی دلنوشته هایش هم سرشار از تحلیل های عمیق مردمشناسانه و جامعه شناسانه است)
– جهادگر بود؛ در تاسیس جهادسازندگی به همراه دیگر دانشجویان پیرو خط امام مشارکت داشت و بعدها تا زمان شهادت شغل اصلی هم فعالیت در جهاد سازندگی شد. با این حال او همچنان مبارز بود و نه کارمند؛ چنانچه به عنوان عضو فعالی از جهادسازندگی مورد کینه و دشمنی شدید منافقین قرار داشت و سرانجام هم در پنجم مهر 1360 در جریان مقابله با یکی از آشوب های خیابانی منافقین، به شهادت رسید.
البته همچنانکه گفته شد، رجب بیگی و علم الهدی تنها الگوهای دانشجویی ما نیستند. تمامی شهدای دانشجو بخصوص سی و چند شهید تسخیر لانه جاسوسی (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام) الگو هستند و اتفاقا الگوهای چند بعدی. از جمله:
– شهيد محسن وزوائي؛ دانشجوی پیرو خط امام و فرمانده گردان حبيب بن مظاهر تيپ حضرت رسول (ص)، نفر سوم کنکور رياضي فيزيک و اولين فردي که از ديوار سفارت خود را بالا کشيد. سخنگو و مترجم دانشجويان و همان كسي که از نيروهاي ساده تک رو، فرماندهان گردان و تيپ ساخت،
– شهید محمد ورامینی؛ (معروف به عباس ورامینی)، دانشجوی پیرو خط امامی که در سال 1361 به دستور حاج همت و حاج احمد متوسلیان به فرماندهی ستاد لشگر 27 محمد رسولالله (ص) منصوب شد تا سرانجام زماني كه مسئوليت «ستاد سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف» را بر عهده داشت در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید،
– شهيد غلامحسن بسطامي؛ دانشجوی پیرو خط امام و فرمانده سپاه سوسنگرد كه در جريان عمليات والفجر یک مسئوليت مهندسي رزمي تيپ سيدالشهدا را به عهده گرفت و با شروع عمليات براي احداث جاده حساسي به منطقه تپه دو قلو در جنوب فكه اعزام و پس از چندين شبانه رو كار بي وقفه بر روي جاده در 7 ارديبهشت سال 1362 مصادف با 13 رجب به شهادت رسيد،
– شهید دکتر سيد احمد رحيمي؛ دانشجوی پیرو خط امام و فرمانده سپاه بيرجند كه در عمليات والفجر یک حماسه اي پايدار از خود به يادگار گذاشت،
– شهید ناصر فولادی؛ دانشجوی پیرو خط امام و بخشدار جهادگر مناطق محروم كرمان كه مسئولیت بخشداری را رها کرد و به جبهه ها شتافت و سرانجام در عملیات بیت المقدس به شهادت رسيد،
– شهيد هوشنگ تركاشوند؛ دانشجوی پیرو خط امام و مسئول جهاد دانشگاهی دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران كه در جریان عملیات خیبر در جزیرهی مجنون به دیدار معبود شتافت،
– شهيد محسن ماندگار؛ دانشجوي خط امام دانشگاه صنعتي شريف كه پس از ١١ سال پيكر پاكش به دامان خانواده بازگشت،
همچنین شهید محمد فاضل، شهید حسین شوریده و….
با نگاهی به زندگی نامه و وصیت نامه های این شهیدان دانشجو، می توان ابعاد مختلفی از شخصیت، افکار و فعالیت های آنان را دریافت و همین وحدت نظر و عمل مکتبی را به عنوان شاخصه اصلی دانشجوی مسلمان و انقلابی مد نظر قرار داد.
Sorry. No data so far.