تریبون مستضعفین -رضا نساجی
در میانه کلاسی که با دانشجویان داشتم و با برشمردن ابعاد مختلف شخصیت رجب بیگی عطف به سلسله مقالات، اشعار و طنزهای شهید (و همچنین شهید علم الهدی)، متوجه شدم مخاطبان من همگی شیفته آن شهید شده و بلافاصله ابراز داشتند که مگر رجب بیگی، «اَبَرانسان» بوده است؟
آنچنان که در کلاس گفتم، پاسخ من نه! است. رجب بیگی «اَبَر انسان» یا «کاریزما» – که در ادبیات سیاسی و جامعه شناسی معنای منفی دارد اما در جامعه ما از آن با معنی مثبت ذکر می شود- نبود، بلکه «مجاهدِ سالک» بود. انسان مجاهدی که هم کار فکری عمیقی کرده بود و هم کار عملی جدی.
همه ما بنا به تجربه فعالیت های تشکیلاتی – اعم از فرهنگی و سیاسی- در دانشگاه ها احتمالا با این واقعیت مواجه شده ایم که دانشجویان مذهبی بر سر فعالیت های مذهبی فردی و گروهی مردداند. دیدهایم که همه ساله در ابتدای آغاز سال تحصیلی، فعالان تشکلها درون مجوعه خود و یا حتی در کنار دیگر تشکلها جمع شده و برای سال تحصیلی جدید قصد برنامه ریزی دارند. عده ای که طرفدار فعالیت های عقیدتی و خودسازی تحت لوای «تهذب» هستند و عده ای طرفدار فعالیت های تشکیلاتی و عملی؛ «تحزب».
تردیدها حول دوگانه «تهذب» و «تحزب» عملا به شکست می انجامد، نه آنهایی که به دنبال خودسازی و مطالعه فردی می روند به جایی میرسند (چراکه سرنوشت تفکرات درونگرایانه، انزواطلبی و افتادن به دامن جریانات شبه حجتیهای است که اسلام غیرسیاسی و فردگرایانه را در مقابل اسلام ناب و تشیع علوی ترویج میکنند) و نه آنهایی که بدون خودسازی و مطالعه به عملگرایی میپردازند (چراکه کار تشکیلاتی بدون بینش و تقید اخلاقی و همچنین مطالعه عمیق در علوم انسانی و اسلامی، منجر به پراگماتیسم ماکیاولیستی و عملگرایی محض و پوچ می شود).
اما اگر شهید رجب بیگی را الگوی خود قرار دهیم، خواهیم دید که آن شهید مظهر وحدت «نظر» و «عمل» بود: هم روزنامه نگار بود و اهل قلم و هم جهادگر و رزمنده. هم کار تئوریک میکرد (آنچنانکه از مقالاتش بر میآید) و هم کار تشکیلاتی (در انجمن اسلامی دانشجویان). تجربه معلمی وی مصداق همین ماجرا بود، چراکه نظر و عمل را در آن آمیخته بود.
همین نکته درباره شهید علم الهدی هم صادق است. آن شهید برگوار همچنانکه گفته شد مطالعات عمیقی در اسلام داشت (آنچنانکه از سلسله بحث هایش در نهج البلاغه بر میآید) و هم اهل عمل بود(سوابق مبارزاتی در راه پیماییها و…). اهل کار تئوریک بود(مطالعه و نمود آن در سخنرانیها و نوشتههایش پیرامون مباحث عقیدتی و سیاسی) و هم کار تشکیلاتی (عضویت در انجمن های اسلامی دانشجویان، گروه مسلح موحدون و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی).
شهید رجب بیگی و شهید علمالهدی و دیگر شهدای خط امام(ره) نه تنها نمود وحدت نظر و عمل بودند، بلکه در مقام عمل راستین، مقدم و پیشگام میشدند. اگر به فعالیتهای دانشجویان پیرو خط امام(ره) در اوان انقلاب اسلامی – که نقطه عطفی در تاریخ جنبش دانشجویی مسلمان ایران است – نگاه کنید، میبینید که علاوه بر مباحث فکری و بسط اندیشه انقلابی توسط دانشجویان، اقدامات عملی و اجرایی دانشجویان نیز قابل توجه است، به نحوی که نمیتوان از انقلاب اسلامی سخن گفت و نقش دانشجویان مسلمان را در پیروزی و تثبیت آن نادیده گرفت، که گذشته از دو حرکت عمده دانشجویی- تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب فرهنگی- که به تثبیت انقلاب اسلامی و دفع فتنههای داخلی و خارجی انجامید، اثرات این تلاشها در روح نهادهای انقلابی که همچنان به حیات پربرکت خود ادامه میدهند و نیز خلاءی که امروزه در اثر ادغام و انحلال برخی از آنها احساس میشود، ساری و جاری است. سابقة نهادهای انقلابی – جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب، هیأتهای هفت نفره، بنیاد مستضعفان، حوزه هنری و نهادهای دیگر – نشان می دهد که قاطبه این نهادها توسط دانشجویان مسلمان تأسیس شدند و شکل گرفتند.
اما شهدای دانشجوی خط امام(ره) – که میراث داران و نماد های اصیل آن جریان هستند و نه برخی اصلاحطلبان امروزی که سوابق آنروز را در خود منحصر کرده اند- هیچ گاه اسیر عملگرایی نشدند، همچنانکه اسیر مسائل روزمره و اشتغالات دنیوی نشده و رسالت انقلابی خود را به انجام رساندند. مثلا شهید رجب بیگی اگرچه کارمند جهادسازندگی بود، اما یک حقثوق بگیر معمولی نبود. همچنان فعالیتهای انقلابی دیگر را ادامه می داد در خط مقدم دفاع از انقلاب بود، آنچنانکه در اوج فتنه منافقین سوار بر موتورسیکلت روانه درگیریها شد و همانجا هم به شهادت رسید.
همین طور شهید علمالهدی. این شهید بزرگوار که عضو موسس سازمان مجاهدین انقلاب بود به همراه برخی دیگر از موسسی سازمان همچون شهید محمد بروجردی، دفاع از انقلاب در سنگر دفاع مقدس را بر فعالیتهای دیگر مرجح دانسته و در همان روزهای نخست جنگ، عازم جبهه شدبه همین جهت جمع کثیری از دانشجویان خط امام حاضر در لانه جاسوسی هم همراه ایشان به اهواز آمدند و چندی بعد در 19 دی 1359 (روز اربعين حسینی(ع)) در محاصره 40 تانك دشمن مظلومانه و تشنه لب به شهادت رسیدند.
آنچنانکه از برادر شهید علم الهدی – که خود از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در همان روزها بوده است- شنیدم و ظاهرا تعبیر رهبر انقلاب هم بوده، شهادت مظلومانه دانشجویان خط امام(ره) در تغییر سرنوشت جنگ تأثیر بسزایی داشته است. چراکه وقتی مردم دیدند بهترین جوانان کشور که دانشجویان خط امام و فاتحان لانه جاسوسیاند، پیشقدم دفاع شده و همگی به شهادت رسیدهاند، بر خود فرض دانستند که داوطلبانه به جبههها بشتابند. درس بزرگی که از این شهید مظلوم و یارانش میآموزیم همین است: پیشگامی در خط ولایت. اینکه نباید منتظر اقدام دیگران شد و به صرف دانشجو بودن و نخبه بودن از عمل انقلابی پرهیز و انزواظلبی شبه روشنفکری پیشه کرد. باید اندیشه مکتبی را با عمل انقلابی در هم آمیخت نه اینکه راه افراط در عمل گرایی یا تفریط و گوشهنشینی را اختیار کنیم. این درسی است که از زندگی، آثار و شهادت شهید رجب بیگی، شهید علم الهدی و دیگر شهدای دانشجو میآموزیم.
Sorry. No data so far.